تبیان، دستیار زندگی
«شیطان» سعى دارد در اعماق جان انسان نفوذ كرده و از آن جا تأثیر بر اعمال او بگذارد همان گونه كه در خطبه بالا به آن اشاره شده بود كه گویى در درون سینه ها تخمگذارى كرده و جوجه هاى خود را پرورش مى دهد; سپس آن را در دامان خود انسان بزرگتر مى كند تا آن جا كه با
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آشیانه و محل تخمگذاری شیطان
شیطان

بحث درباره «شیطان» بسیار طولانى و گسترده است. فلسفه آفرینش «شیطان»، چگونگى نفوذ «شیطان» در انسانها، طول عمر شیطان، داستان شیطان و آدم(علیه السلام)، لشكریان شیطان، شیاطین جنّى و انسى، علامت نفوذ «شیطان» در انسان و مانند اینها; ولى بدیهى است كه شرح همه این مسائل در این مختصر نمى گنجد. تنها باید به اشاراتى كه بتواند روشنایى اى بر این بحثها بیندازد و با مسیر خطبه بالا هماهنگ باشد قناعت كنیم.

از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود كه «شیطان» از آغاز به صورت یك موجود «شریر» آفریده نشده بود; بلكه موجود پاكى بود كه در صفوف «فرشتگان» جاى داشت (هر چند فرشته نبود).

ولى حبّ ذات افراطى و خودخواهى و تكبّر سبب شد كه از فرمان خدا نسبت به سجده بر «آدم»(علیه السلام) سرباز زند و نه تنها مرتكب معصیت شود بلكه علم و حكمت خدا را نیز به زیر سؤال برد و این دستور را غیر حكیمانه بشمرد و به وادى ضلالت و كفر فرو غلطد.

امام علی علیه السلام در خطبه هفتم نهج البلاغه مى فرماید: «شیطان در درون سینه هاى پیروان خود تخمگذارى كرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود»

او از خداوند تقاضاى باقیماندن تا قیامت را كرد و خدا نیز تقاضاى او را نسبت به زنده ماندن تا وقت معلوم قبول فرمود و این به خاطر آن بود كه بندگانش را به وسیله او و لشكریانش بیازماید، یا به تعبیرى دیگر همان گونه كه وجود شهوات در درون نفس آدمى و مقاومت عقل و ایمان در برابر نیروهاى مخالف، سبب قوّت و قدرت انسان در مسیر اطاعت فرمان خدا مى شود; همچنین وسوسه هاى «شیطان» از برون و مقاومت سرسختانه انسان در برابر او سبب تكامل او مى گردد; چرا كه همیشه وجود دشمن، عامل حركت و تحصیل قدرت و قوّت و پیشرفت و تكامل است.

اما این بدان معنا نیست كه «شیطان» نفوذ اجبارى در انسانها داشته باشد; بلكه انسانها هستند كه به او اجازه وسوسه را مى دهند. قرآن مجید با صراحت مى گوید: «اِنَّ عِبادى لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطان; تو بر بندگان من سلطه ندارى».(1) و در جاى دیگر مى فرماید: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ; او بر كسانى كه ایمان دارند و بر پروردگارشان توكّل مى كنند تسلّطى ندارد»(2) و نیز از قول خود شیطان این نكته را با صراحت نقل مى كند كه در روز قیامت به پیروان خود مى گوید: «وَ ما كانَ لى عَلَیْكُمْ مِنْ سُلْطان اِلاّ اَنْ دَعَوتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لى فَلا تَلُومُونى وَ لُومُوا اَنْفُسَكُمْ; من بر شما تسلّطى نداشتم جز این كه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذیرفتید; پس مرا ملامت نكنید، خویشتن را ملامت كنید»!(3)

این نكته نیز حائز اهمیّت است كه خداوند براى خنثى كردن وسوسه هاى شیاطین، لشكریان و جنودى آفریده است كه از جمله آنان عقل و خرد و فطرت و وجدان و پیامبران الهى و فرشتگان خدایند كه حافظان اهل ایمان و نگه دارندگان آنها در برابر وسوسه هاى شیاطین مى باشند. هركس خود را در خط آنها قرار دهد حمایتش مى كنند و وسوسه هاى شیطان را از او دور مى سازند و هركس خود را در خط شیاطین قرار دهد و اصرار و لجاجت ورزد، دست از حمایتش بر مى دارند.

امام علی علیه السلام در خطبه هفتم نهج البلاغه مى فرماید: «شیطان در درون سینه هاى پیروان خود تخمگذارى كرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود» (فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ).

در این تشبیه جالب امام(علیه السلام)، سینه هاى شیطان صفتان را آشیانه «ابلیس» و محل تخمگذارى او معرفى مى كند و به دنبال آن مى افزاید: «این جوجه هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حركت كرد و پرورش یافت» (وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ).

این نكته نیز شایان دقّت است كه «شیطان» سعى دارد در اعماق جان انسان نفوذ كرده و از آن جا تأثیر بر اعمال او بگذارد همان گونه كه در خطبه بالا به آن اشاره شده بود كه گویى در درون سینه ها تخمگذارى كرده و جوجه هاى خود را پرورش مى دهد; سپس آن را در دامان خود انسان بزرگتر مى كند تا آن جا كه با وجود او متّحد مى شود; چشم و گوش و زبان و دست و پا، رنگ «شیطانى» به خود مى گیرد و آثار «شیطانى» از خود بروز مى دهد.

در كلمات «امیرمؤمنان على»(علیه السلام) در «غرر الحكم» آمده است: «اِحْذَرُوا عَدُوّاً نَفَذَ فِى الصُّدُورِ خَفیّاً وَ نَفَثَ فِى الآذانِ نَجیّاً; از آن دشمنى بپرهیزید كه در سینه ها مخفیانه نفوذ مى كند و در گوشها آهسته فوت مى كند»!

شبیه این معنا ـ با كمى تفاوت ـ در خطبه 83 «نهج البلاغه» نیز آمده است.

در خطبه 121 نیز مى خوانیم: «اِنَّ الشَّیْطانَ یُسَنّى لَكُمْ طُرُقَهُ وَ یُریدُ اَنْ یَحُلَّ لَكُمْ دینَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً; شیطان راه هاى خویش را براى شما آسان جلوه مى دهد و مى خواهد پیمانهاى الهى دین شما را گره گره بگشاید».

به هر حال هدف از ایراد خطبه فوق و مانند آن هشدارى است به همه انسانها كه مراقب این دشمن بزرگ كه عداوت خود را از آن زمان كه آدم آفریده شد با او و فرزندانش اعلام نمود، باشند; و با توكّل بر لطف بى پایان خداوند و استمداد از عقل و فطرت و وجدان و الهام گرفتن از ارشادهاى پیامبران الهى و استمداد از «فرشتگان» پروردگار، خود را از حوزه نفوذ «شیطان» دور دارند.

آخرین نكته اى كه لازم مى دانیم در این اشاره كوتاه ذكر كنیم این است كه طبق صریح بعضى از آیات قرآن، شیاطین منحصر به «ابلیس» و لشكر پنهانى او نیستند; بلكه گروهى از انسانها نیز شیطان نامیده شده اند. چرا كه كار آنها عیناً همان كار شیاطین است: «وَ كَذلِك جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَیاطینَ الاِنْس وَ الْجِنِّ یُوحى بَعضُهُمْ اِلى بَعض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً; این چنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم كه به طور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یكدیگر مى گفتند».(4)آرى باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.

منبع: مکارم شیرازی، شرح خطبه هفتم نهج البلاغه،با تصرف و تلخیص

___________________

1. سوره اسراء، آیه 65.

2. سوره نحل، آیه 99.

3. سوره ابراهیم، آیه 22.

4. سوره انعام، آیه 112.


تنظیم برای تبیان: دین و اندیشه_شکوری