قضاوت یا علم آشكار
عبدالله بن عباس حكایت نموده است:
روزى عمر بن خطاب به امام على بن ابى طالب(علیهالسلام) گفت: یا اباالحسن! تو در حكم و قضاوت بین افراد، بسیار عجول هستى و بدون آن كه قدرى تامل كنى، قضاوت مىنمایى؟!
امام على(علیهالسلام) به عنوان پاسخ، كف دست خود را جلوى عمر باز كرد و فرمود: انگشتان دست من چند عدد است ؟
عمر پاسخ داد: پنج عدد مىباشد.
امام فرمود: چرا در پاسخ عجله كردى و بدون آن كه بیندیشى جواب مرا فورى دادى؟
عمر گفت: موضوعى نبود كه پنهان باشد بلكه آشكار و ساده بود؛ و نیازى به تامّل نداشت .
امام على بن ابى طالب(علیهالسلام) فرمود: مسائل و قضایایى كه من پاسخ مىدهم و قضاوت مىكنم براى من آشكار و ساده است و نیازى به فكر و اندیشه ندارد.
و چیزى از اسرار عالم بر من پنهان و مخفى نیست همان طورى كه تعداد انگشتان دست من بر تو ساده و آشكار بود.(1)
پینوشت:
1- كتاب سلونى قبل ان تفقدونى، ج 2، ص 130.
برگرفته از چهل داستان و چهل حدیث، از امیرالمؤمنین على علیهالسلام، عبدالله صالحى .
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .