تبیان، دستیار زندگی
از ویژگی‌های رویاهای گزارش شده در بخش تاریخی شاهنامه این است كه اغلب آنها با روایت‌های مندرج در متون حدیث و تفسیر و تواریخ ایران پس از اسلام، همخوانی دارد، به نحوی كه برای پژوهشگر آگاه، رگه‌های تاثیرپذیری گزارش فردوسی از فرهنگ اسلامی ‌در این موارد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رویاهای دوران تاریخی

خواب و رویا در شاهنامه فردوسی

قسمت اول : ( خواب و رویا در شاهنامه ) ، قسمت دوم : ( رویاهای دوران اساطیری) ، قسمت سوم ( پایانی):

رویا

از ویژگی‌های رویاهای گزارش شده در بخش تاریخی شاهنامه این است كه اغلب آنها با روایت‌های مندرج در متون حدیث و تفسیر و تواریخ ایران پس از اسلام، همخوانی دارد، به نحوی كه برای پژوهشگر آگاه، رگه‌های تاثیرپذیری گزارش فردوسی از فرهنگ اسلامی ‌در این موارد كاملا آشكار است. در اینجا ما برای نمونه به دو خواب انوشیروان اشاره می‌كنیم:

خواب انوشیروان درباره پیامبر اسلام

فردوسی در شاهنامه خواب مشهور انوشیروان را كه مسلمانان، آن را یكی از معجزات پیامبر اسلام و از«دلایل» و «شواهد» نبوت آن حضرت ثبت كرده اند، نقل می‌كند. این خواب همان است كه در بسیاری متون همچون تاریخ بلعمی و فارسنامه ابن بلخی آمده است كه خسرو انوشیروان، خود در شب ولادت حضرت رسول خواب دید كه كنگره ایوان مدائن به زمین افتاد و نوری از جانب حجاز بتابید كه جهان را روشن ساخت. همان شب، «موبدان موبد» یعنی بزرگ‌ترین موبد رسمی‌ دولت ساسانی نیز به خواب دید كه اشتران كوچك تازیان بر اشتران بزرگ ایرانی غالب شدند. در پی بازگویی این خواب‌ها بود كه از سوی خسرو انوشیروان به نعمان بن منذر، حاكم حیره دستور داده شد تا بهترین معبر عرب را برای تعبیر خواب وی احضار كنند. صدور فرمان مزبور بنا به روایات اسلامی ‌به تعبیر این خواب، از سوی شق و سطیح كاهن می‌انجامد. فردوسی همین مضامین را در شاهنامه چنین به نظم درآورده است:

فراوان بر آن عهد، كسری گریست

پس از عهد، یك سال كسری بزیست
در این سال، یك شب نیایش كنان
به خواب اندرون شد ستایش كنان
چنان دید روشن روانش به خواب
كه در شب برآمد یكی آفتاب
چهل پایه نردبان از برش
كه می‌رفت تا اوج كیوان سرش
برآمد برین نردبان از حجاز
خرامان خرامان به كشی و ناز
جهان قاف تا قاف پر نور كرد
به هر جا كه بد ماتمی، سور كرد
در آفاق هر جا ز نزدیك و دور
نبد كان نه از فر او یافت نور
به هر جا كه بد نور نزدیك راند
جز ایوان كسری كه تاریك ماند

سپس به گزارش فردوسی، بزرگمهر، تعبیر این خواب انوشیروان را برای او بازگفت، لیكن از آنجا كه فردوسی، اسلام باور و شیعی مذهب است، در گزارش تعبیر خواب انوشیروان، خود، حقانیت اسلام و معجزات پیامبر (از جمله شق القمر) را از زبان بزرگمهر به نظم درآورده است، در حالی كه مسلم و ثابت است كه بزرگمهر، سال‌ها پیش از ظهور اسلام نمی‌تواند از وقوع چنین معجزه ای كه هنوز اتفاق نیفتاده است، آگاهی داشته باشد. پس باید اعتراف كرد كه این گفتار، نمودی از باورهای خالق شاهنامه است كه در مقام گزارش خواب انوشیروان و تعبیر آن از سوی بزرگمهر، باورهای اسلامی ‌خویش را بر آن گزارش افزوده و گفته است:

رویا

از این روز در تا چهل سال بیش
نهد مردی از تازیان پای پیش
كه در پیش گیرد ره راستی
بپیچد ز هر كژی و كاستی
به هم برزند دین زرتشت را
به مه چون نماید سرانگشت را
به دو نیمه گردد ز انگشت او
به كوشش نبیند كسی پشت او
به تخت سایه پایه برآید بلند
دهد مر جهان را به گفتار پند
پس از وی ز تو یك نبیره بود
كه با پیل و كوس و تبیره بود
سپاهی بتازد بر او، از حجاز
اگرچه ندارد سلیح و جهاز
ز تخت اندر آرد مر او را به خاك
ز گردان كند مر جهان جمله پاك
بیفتد همه رسم جشن سده
شود خاكدان جمله آتشكده
به گشتاسب، جاماسب خود گفته بود
از این راز و این راه آشفته بود

خواب دیگر انوشیروان

انوشیروان در عالم رویا دید كه درختی در كنار كاخ او روییده است و در كنار آن، گرازی با او از یك پیاله شراب می‌نوشد. تعبیر این خواب به دست بزرگمهر نوجوان موجب بركشیده شدن بزرگمهر شد. فردوسی پیش از ورود به این داستان، در باره اهمیت خواب به طور عام و خوابی كه «شاه جهان» (به عنوان نماد كل كشور) دیده باشد، به طور خاص (با گوشه چشمی ‌به روایت معروف اسلامی ‌كه رویا را جزئی از اجزای نبوت می‌داند)، می‌گوید:

نگر خواب را بیهده نشمری
یكی بهره دانش ز پیغمبری...
شبی خفته بد شاه نوشین روان
خرد پیر و بیدار و دولت جوان
چنان دید در خواب كز پیش تخت
برستی یك خسروانی درخت
شهنشاه را دل بیاراستی
می‌و رود و رامشگران خواستی
ابا آن بر آنگاه آرام و ناز
نشستی یكی تیزدندان گراز
نشستی و می‌خوردن آراستی
می‌از جام نوشین روان خواستی

بزرگمهر، این خواب را چنین تعبیر می‌كند كه جوانی در شبستان شاه، خود را به شكل زنان درآورده و جامه زنان پوشیده و با یكی از همسران شاه، نرد عشق می‌بازد:

چنین داد پاسخ كه در خان تو
میان بتان شبستان تو
یكی مرد برناست كز خویشتن
به آرایش جامه كرده است زن

این حكایت البته از شاهنامه به متون منثور پارسی راه یافته است و از جمله در جوامع الحكایات محمد عوفی و لطایف الطوائف فخرالدین علی صفی هم آمده است.

رویای شخص فردوسی

خوابی كه فردوسی، خود درباره سلطان محمود غزنوی دیده است، نیز در شاهنامه ذكر شده است، هرچند می‌دانیم كه این خواب، در واقع، به خلاف میل فردوسی تعبیر شد:

رویا

بر اندیشه شهریار زمین
بخفتم شبی لب پر از آفرین
چنان دید روشن روانم به خواب
كه رخشنده شمعی برآمد ز آب
همه روی گیتی شب لاژورد
از آن شمع، گشتی چو یاقوت زرد
نشسته بر او شهریاری چو ماه
یكی تاج بر سر به سان كلاه
رده بركشیده سپاهش دو میل
به دست چپش هفتصد ژنده پیل
یكی پاك دستور پیشش به پای
به داد و به دین شاه را رهنمای
مرا خیره گشتی سر از فر شاه
و ز آن ژنده پیلان و چندان سپاه
چو آن چهره خسروی دیدمی
از آن نامداران بپرسیدمی
‌كه این چرخ و ماه است یا تاج و گاه؟
ستاره ست پیش اندرش یا سپاه؟
یكی گفت: كاین شاه روم است و هند
ز قنوج تا پیش دریای سند
به ایران و توران، ورا بنده اند
به رای و به فرمان او زنده اند
جهاندار محمود، شاه بزرگ
به آبشخور آرد همه میش و گرگ
چو كودك لب از شیر مادر بشست
به گهواره محمود گوید نخست

نتیجه

رویا در شاهنامه، ابزار شناخت شهودی و وسیله ای برای ادراك ماوراء طبیعی ا ست. اكثر رویدادهای مهم، پیش از وقوع در خواب به پهلوانان و پادشاهان الهام شده است.

فردوسی به تعبیر خواب معتقد بوده و معبران در شاهنامه اغلب موبدان، حكیمان و روحانیان بزرگ بوده اند كه توانسته اند حوادث آینده را با تعبیر درست، پیشگویی كنند.

با این همه، در نهایت امر، تجربه شخصی فردوسی از خواب دیدن «جهاندار محمود، شاه بزرگ» درست از آب درنیامد و سلطان محمود، قدر این كار خطیر را نشناخت.


نویسنده: پروفسور سید حسن امین - استاد پیشین كرسی حقوق دانشگاه گلاسگو كالیدونیا، انگلستان

تنظیم : بخش ادبیات تبیان