تبیان، دستیار زندگی
تفسیر و تحلیل (16) در این قسمت ، نقد و تحلیل سریال بانویی دیگر را ، با بررسی شخصیت «خانم صابری» مدیر مسئول نشریه «بانوی اول» ادامه می دهیم. خانم صابری را در سریال «بانویی دیگر» به نوعی می توان رهبر دفاع از حقوق زنان معرفی ک...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

« تفسیر وتحلیل سریال بانویی دیگر 6 »

تفسیر و تحلیل (16)


در این قسمت ، نقد و تحلیل سریال بانویی دیگر  را ، با بررسی شخصیت «خانم صابری» مدیر مسئول نشریه «بانوی اول» ادامه می دهیم.

خانم صابری را در سریال «بانویی دیگر»  به نوعی می توان رهبر دفاع از حقوق زنان  معرفی کرد. او مدیر نشریه ای است که دغدغه اصلی آن، حقوق زنان است و ظاهراً همه افرادی که به نوعی برای صابری فعالیت می کنند تا حدی به این نگرش و تفکر خاص اعتقاد دارند و یا ملزم به داشتن این نوع تفکر هستند. این امر برای صابری از اهمیت ویژه ای برخوردار است ، به طوری که او به عنوان یک مدیر در موقعیت های مختلف، کارمندان خود را محک می زند تا میزان حساسیت آنها را نسبت به آرمان اصلی نشریه دریابد.

خانم صابری زنی است لایق که از قدرت مدیریت بالایی برخوردار است به طوری که نشریه «بانوی اول» و همه موارد مربوط به آن را به دقت زیر نظر دارد و همه کارکنان نیز از او حساب می برند و به او احترام می گذارند. اما همین زن ظاهراً موفق در عرصه فعالیت اجتماعی، در زندگی شخصی خود دچار مشکل است. سوژه تکراری که در بسیاری از داستان ها شاهد آن هستیم و در اینجا نیز به عنوان یک چاشنی جالب از قلم فیلمنامه نیفتاده است.

لااقل انتظار می رفت فیلمنامه ای که دائماً قصد دارد ادعاهایی مبنی بر احقاق حقوق زنان را به تصویر کشد، از این سوژه همیشگی که به وضوح به شخصیت زن لطمه می زند، بهره نبرد.

«صابری» شخصیتی است که با تمام قابلیت ها و توانایی هایش و البته افکار نوینش، این قدرت را ندارد که در زندگی فردی و روابط خانوداگی اش هم موفق باشد و احتمالاً دلیل اصلی عدم موفقیت او، فعالیت اجتماعی وی است.

بنابراین ما در اینجا با تصویر زنی روبرو هستیم که با همه داعیه هایش، قدرت فراهم آوردن یک زندگی آرام و داشتن ارتباطی معتدل با همسرش را ندارد و با او متارکه کرده است. به گفته خودش، او نتوانسته زندگی اش را براساس افکار و عقایدش پی ریزی کند و به مردها اصلاً اعتماد ندارد. این مسئله، مشکلاتی را برای او به همراه دارد از جمله نگهداری از فرزندش که در روزهای خاصی مربوط به اوست و به خاطر حق حضانت فرزند برای پدرش، در سکانس های مختلف بر سر این موضوع دچار بحث و تنش می شود. یعنی خانم مدیر، قدرت ارائه برخوردی مناسب در مسئله تقسیم حضانت فرزندش  در طی هفته را هم ندارد و بارها در حضور کارمندانش بر سر این مسئله جار و جنجال به راه می اندازد ...

صابری از دید هر یک از اطرافیانش به گونه خاصی تعریف می شود. از نظر همسرش او زنی یکدنده و خود خواه است و می خواهد مثل مردها باشد و از لحاظ احساسی سخت است.

از نظر اسکندر (راننده مؤسسه) او یک مرد محسوب می شود و به همین دلیل برای او قابل تقدیر است، از نظر مهری ، خانم صابری زنی است که دلی مردانه دارد.

اما باید دید نشانه های "زن بودن" فقط منحصر است به اشک ریختن و احساساتی بودن، آشپزی کردن و ظرف شستن ؟ و اگر زنی این چنین نباشد و در عوض در عرصه اجتماع فعالیت کند ، آیا دارای صفات مردانه است ؟ آیا مدیریت کردن خصلتی صرفا مردانه است؟

صابری در برخورد با مسئله تعدد زوجات  نیز می خواهد طبق عقایدش برخورد کند؛ پس او مخالف است و با مهری صالحی که قصد دارد برای شوهرش زن دوم بگیرد ، شدیداً مخالفت می کند و این تصمیم را «مرد خوشحال کن» و«بچگانه» معرفی می کند و زمانی که آقای درخشان این پیشنهاد را می پذیرد به شدت عصبانی می شود و اعلام می کند که درخشان که ابتدا از نظر او تنها مرد مورد اعتماد در صنف زنان بود، وقتی زیر بار تعدد زوجات  می رود تبدیل می شود به مردی که بالأخره خصلت باج گیرنده خود را نشان داده و در حضور "درخشان" عمل او را رذالت می خواند.

اما نکته بسیار جالب توجه اینجاست که بعد از تمام این صحبت ها و اعتراضات شدید خانم مدیر ِ مخالف تعدد زوجات،  هنگامی که سعید درخشان نزد او می آید تا از او تقاضا کند که مهری را از تصمیم خود منصرف کند، برای خانم صابری این سوء تفاهم پیش می آید که سعید برای مطرح کردن درخواست ازدواج دومش نزد او آمده است . در این صحنه با توجه به خصوصیاتی که در طی فیلمنامه از صابری مشاهده شده ، منتظر یک برخورد خصمانه و انفجاری از این فمنیست دو آتشه هستیم، اما خانم مدیر نه تنها از این سوء تفاهم ناراحت نمی شود بلکه دستپاچه می شود، به گونه ای که انگار قند در دلش آب می شود؛ و زمانی که منظور واقعی درخشان را متوجه می شود، سعی می کند به موضع قبلی خود بر گردد و درخشان را «مردک از خود راضی» می خواند.

با این نمونه ها مشخص می شود که گاه رفتارها و ادعاهای خانم صابری در محیط کار با هم فاصله زیادی دارند و او در برخی مواقع رفتارهایی از خود نشان می دهد که حتی از زنان عامی جامعه نیز به ندرت مشاهده می شود.

هر انسانی هر چقدر هم دارای ضعف شخصیتی باشد، در محیط اجتماعی و در برخورد با اطرافیان سعی می کند خود را مطابق گفتارش نشان دهد . اما در یک سکانس مشاهده می کنیم که شوهر سابق خانم صابری برای تحویل فرزندش به مؤسسه می آید و چون حاضر به مواجهه با خانم صابری نیست ، با اتومبیلش به سرعت محوطه را ترک می کند.

خانم صابری بعد از رفتن همسر سابقش ، در حضور نگهبان مؤسسه و چند نفر دیگر، کفش خود را از پای در می آورد و به سمت ماشین شوهرش پرتاب می کند و می گوید: "مردک بی شعور باج گیر"، و سپس رو به مراد این طور ادامه می دهد: " او هم یک مرد است، با تمام خصوصیات زشت و مغرورانه و خود خواهانه اش".

واقعاً هر بیننده ای ، با دیدن چنین مضامین و تصاویری به چه نتیجه گیری می رسد جز این که هر کس از آزادی و حقوق زنان صحبت کند، مسلماً نظر مساعدی در مورد مردان ندارد.

جالب اینجاست که فیلمنامه دردو بخش پایانی به نحوی اغراق آمیز و غیر واقعی نشان می دهد که خانم صابری که در تمام سریال رفتار تعصب آمیزی را از خود نشان داده بود ناگهان تغییر می کند و تنها با چند جلسه صحبتی که خانواده درخشان با او دارند ، چنان متحول می شود که ناگهان همه مشکلات چندین ساله او با شوهرش حل می شود و سوء تفاهم ها خاتمه می یابد و زندگی شیرین می شود!

متأسفانه شخصیتی که فیلمنامه از خانم صابری به مخاطبان عرضه می کند ، چنان ضعف های بارزی را به همراه دارد که در پایان آنچه در ذهن می ماند فقط تصویری ناخوشایند از زنی فعال در عرصه اجتماعی است که در حیطه خانواده ، یک زن شکست خورده محض به شمار می رود...