تبیان، دستیار زندگی
معمولا هر سال در ماه مبارك رمضان یك سریال از دیگر سریال‌های نمایشی متمایز می‌شود و بیشتر مورد استقبال مخاطب قرار می‌گیرد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"جومانجی" در اتوبان نواب

معمولا هر سال در ماه مبارك رمضان یك سریال از دیگر سریال‌های نمایشی متمایز می‌شود و بیشتر مورد استقبال مخاطب قرار می‌گیرد.

حمید گودرزی

معمولا اگر در آن سال تعداد آثار نمایشی زیاد و كیفیت آنها قابل‌قبول باشد این رقابت سخت‌تر و رفتن روی سكوی اول برای عوامل، افتخار‌آمیز‌تر است. اما در سال‌هایی چون امسال كه عملكرد تلویزیون در بخش نمایشی بسیار بی‌رمق بوده، اگر بگوییم سریال پنجمین خورشید افخمی از دیگر سریال‌ها از موقعیت بهتری برخوردار است، نكته افتخار آمیزی به نفع سریال نگفتیم؛ هر چند كه این امر از ارزش‌های بالقوه آخرین سریال افخمی چیزی كم نمی‌كند.

علیرضا افخمی كه تا سال‌ها او را به نام ناظر كیفی می‌شناختیم، پیش از این با تب سرد در مقام كارگردان به مخاطبان تلویزیون این نكته را منتقل كرد كه كارگردانی هوشمند است و برای وقت مخاطب و نوع تدوین اثر احترام قائل است البته نسبت به دیگر كارگردانان امروز سیما.

او نشان داده است كه كلید درك مخاطب از تعلیق را در دست دارد و می‌تواند آن‌را در قفل فیلمنامه بچرخاند.

افخمی با كوله‌باری از تجربه و درك از مخاطب سیما و شرایط امروز او، به سراغ ساخت سریال پنجمین خورشید رفته است؛ سریالی كه بیش از دیگر سریال‌های ماه  مبارك رمضان و حتی سریال‌های قبل از آن نظر مخاطب تلویزیون را به‌خود جلب كرده است.

اما چرا پنجمین خورشید سریال نسبتا خوبی است و به این مهم یعنی جلب رضایت مخاطب نائل شده است؟

پیش از هر چیز پنجمین خورشید موفقیتش را مدیون عنصری به نام فانتزی یا تخیل است؛ عنصری كه سال‌هاست در سریال‌های سیما فراموش شده و یا اگر هم استفاده شده است، در آثار موسوم به ماورائی بیشتر به سمت درك غلط از معنویت و ماورا سیر كرده تا به سمت تكوین یك ژانر اثر‌گذار و سرگرم‌كننده تلویزیونی.

افخمی با كوله‌باری از تجربه و درك از مخاطب سیما و شرایط امروز او، به سراغ ساخت سریال پنجمین خورشید رفته است؛ سریالی كه بیش از دیگر سریال‌های ماه  مبارك رمضان و حتی سریال‌های قبل از آن نظر مخاطب تلویزیون را به‌خود جلب كرده است.

افخمی سعی كرده است از فانتزی تا حدی كه امكانات تكنیكی تلویزیون ما اجازه می‌دهد به‌عنوان ابزاری برای انتقال مفاهیمی مناسب ایام ماه مبارك رمضان استفاده كند. در به‌كار‌گیری این ابزار درست مثل فیلمی چون جومانجی (با بن‌مایه‌ای تقریبا همانند) سعی شده است كه عنصر تخیل ساز درست در خدمت اهداف فیلمنامه قرار گیرد كه البته به موفقیت همگن هالیوودی‌‌اش نیست. در جومانجی عنصر تخیل ساز یك جعبه بازی است كه بازیگران را وارد تونل زمان می‌كند و خود به‌عنوان عنصر، نقش تعیین‌كننده‌ای در تمام ساختار فیلمنامه بازی می‌كند.

مریم کاویانی

اما در پنجمین خورشید افخمی اهمیت چندانی به این عنصر نداده و اصل جابه‌جایی زمان را پیش روی خود نهاده است ضمن اینكه قسمت‌های ابتدایی سریال كه مربوط بهپیدا شدن گردنبند پنج خورشید است، چندان خوب و با وسواس طراحی نشده است، گویا فیلمنامه برای رسیدن به دوره معاصر عجله داشته است. به‌عنوان مثال كیفیت پیدا شدن عتیقه‌ها هنگام بمباران می‌توانست بهتر طراحی شود چون بمبی كه تخریب نكند و قاچاقچی‌ای كه زیرزمین خانه‌اش به جای انبار، موزه داشته باشد و مشخصات جنس را مثل موزه ایران باستان‌ بیل بزند چندان قابل‌قبول نیست ضمن اینكه رگه ارتباطی داستان با دوران گذشته بسیار سست است و در هر قسمت محسن مجبور است یك سكانس دنبال دزد گردنبند بدود و او را پیدا نكند.

اما گذشته از اینها سریال افخمی دچار مشكلی است كه مربوط به‌خودش نیست. این مشكل به ساختار ژانربندی در سینما و تلویزیون ما برمی‌گردد و آن تقابل واقعیت و فانتزی است. در سینمای غرب به‌دلیل بهره‌مندی از ادبیات قوی تخیلی و پیشینه قوی ژانر تخیلی از ابتدای حیات سینما و از همه آنها مهم‌تر عدم‌تقابل تخیل‌های این‌چنینی با ساختار مذهب، مخاطبان با آثار تخیلی دچار مشكل نمی‌شوند و ما نیز به‌عنوان مخاطبان ایرانی این آثار، از آنها لذت می‌بریم و متعارف نبودن آن‌را می‌پذیریم، درست مثل فیلم جومانجی یا صدها فیلم تخیلی دیگر كه از تلویزیون پخش می‌شود و هیچ مشكلی هم پیش نمی‌آید.

در كشور ما به‌دلیل فقر عنصر تخیل و فانتزی حتی در ادبیات ما و یا به روز نشدن و تصویری‌نشدن برخی از آثار موجود، مخاطبان خیلی زود با اثر دچار تقابل می‌شوند و به جای لذت‌بردن از داستان و غوطه‌ور شدن در فضای تخیلی آن خود را درگیر سؤال‌های بی‌پاسخ می‌كنند. فیلمنامه‌نویس و كارگردان هم مجبورند حتما به این سؤال‌های از پیش تعیین شده پاسخ دهند. به‌عنوان مثال در سریال پنجمین خورشید، تلاش محسن برای برگشتن و تغییر شرایط معاصر با مفاهیم قضاوقدر و نگرش‌های واقع‌گرایانه مخاطب ایرانی درگیر می‌شود.

این امر در مورد سریال‌های كمدی صدق نمی‌كند چون مخاطب كار كمدی اصلا ارزشی برای مفاهیم و تناقضات قائل نیست و به نفع خندیدن تناقضات را می‌پذیرد. به‌عنوان مثال در سریال مسافر زمان كه آن‌هم براساس الگوی تونل زمانی بود مخاطب با اثر دچار مشكل نمی‌شد و سریال چه قوی و چه ضعیف با مخاطب خود مشكلی پیدا نمی‌كند. اما وقتی كه مخاطب با یك سریال جدی آن‌هم مناسبتی كه قرار است ترویج‌دهنده مفاهیم مذهبی و یا حداقل اخلاقی باشد ممكن است دچار همان سؤال‌های بی‌پاسخ شود.

در پنجمین خورشید داستان مثل دیگر سریال‌های مناسبتی كم‌فروشی نمی‌كند و چگالی مفاهیم و حوادث در هر قسمت به نحو پذیرفتنی تقسیم شده است. اگر نگاهی به سریال عبور از پاییز دیگر سریال ماه رمضان بیندازیم كاملا متوجه تفاوت این دو می‌شویم

اما اگر از این سؤال‌ها بگذریم سریال افخمی از ساختار خوبی برخوردار است و چنان كه از او انتظار می‌رود تعلیق خوبی در داستان وجود دارد.

حمید گودرزی

در پنجمین خورشید داستان مثل دیگر سریال‌های مناسبتی كم‌فروشی نمی‌كند و چگالی مفاهیم و حوادث در هر قسمت به نحو پذیرفتنی تقسیم شده است. اگر نگاهی به سریال عبور از پاییز دیگر سریال ماه رمضان بیندازیم كاملا متوجه تفاوت این دو می‌شویم، در حالی كه در عبور از پاییز اتفاق افتادن یك حادثه در فیلمنامه 2 قسمت طول می‌كشد و بازیگران برای اتلاف وقت یا چای می‌خورند یا تلفن می‌زنند و یا حرف‌های صدباره چند بار دیگر می‌زنند و كاملا این كم فروشی با اعصاب بیننده بازی می‌كند.

در پنجمین خورشید این اتفاق نمی‌افتد و طبیعتا چنین سریالی در مقایسه با اثر دیگر، با ساختار ضعیف‌تر موفق جلوه می‌كند.

در حقیقت سریال افخمی را باید گام نوینی در عرصه سریال‌سازی‌ سیما دانست البته اطلاق گام نوین به معنی تائید همه‌جانبه سریال نیست چرا كه پنجمین خورشید با وجود امتیازات‌‌اش چنانكه ذكر شد دارای اشكالاتی نیز هست اما جسارت افخمی در ارائه داستانی تخیلی آن‌هم در فضایی جدی باعث شده است كه به عنصر تخیل و تخیل‌سازی‌ در سال‌های آینده در سیما بیشتر بها داده شود و سریال‌سازی‌ سیما از دایره بسته‌‌اش بیرون‌آید.

البته سریال مسافران هم با وجود اینكه كمدی است اما تایید‌كننده این نظر در لزوم ارائه ژانرهای جدید است. به‌نظر می‌رسد تخیل و فانتزی حتی اگر نتواند در آثار جدی عده‌ای را اقناع كند اما بسیار بهتر از سریال‌هایی است كه با انتقال مفاهیم جنایی و خشونت‌بار با روان مخاطب درگیر می‌شوند.

منبع : همشهری

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی