تبیان، دستیار زندگی
دكتر قطب‌الدین صادقی كه این روزها نمایش «باغ شكرپاره» را در تالار «اصلی» مجموعه تئاترشهر اجرا می‌كند، معتقد است: نمایش‌های شادی‌آور ایرانی به توده مردم تعلق داشته است ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باغ شكرپاره ،نمایش‌  شادی‌آور ایرانی

نمایش باغ شكرپاره

صادقی و اجرای این روزهای «باغ شكرپاره»:

نمایش‌های شادی‌آور ایرانی به توده مردم متعلق است

ناب‌ترین تخیلات نویسنده در واقعیت‌ها ریشه دارد

دكتر قطب‌الدین صادقی كه این روزها نمایش «باغ شكرپاره» را در تالار «اصلی» مجموعه تئاترشهر اجرا می‌كند، معتقد است: نمایش‌های شادی‌آور ایرانی به توده مردم تعلق داشته است و ازآنجا كه مردم در طول تاریخ هیچ تریبون و وسیله تبلیغی برای بیان افكار خود نداشتند، از این نمایش‌ها استفاده می‌كردند تا بتوانند دغدغه‌ها و مشغولیات خود را مطرح كنند.

این نمایشنامه‌نویس و كارگردان تئاتر با بیان این مطلب به خبرنگار تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) درباره كم‌توجهی به گونه‌های نمایشی شادی‌آور یادآور شد: پایگاه اصلی این‌گونه نمایش‌ها فرهنگ توده‌های مردم است. نمایشی است كه از مردم برآمده، از مردم می‌گوید و در كنار مردم رشد كرده است. به ویژه در دوره فرهنگ شفاهی و زندگی سنتی ما این نمایش كاركرد بسیار گسترده‌ای داشت.

او ادامه داد: متأسفانه با سپری شدن دوره فرهنگ شفاهی و آغاز دوره كتاب و علم و بعدها اینترنت، نشانه‌ها و پدیده‌های فرهنگ شفاهی كه به دوران فئودالیته تعلق داشته، رنگ باخت. علاوه بر آن حریفان بزرگی مانند تئاتر مدرن، سینما، رادیو، تلویزیون و ... به میدان آمدند. به همین دلیل در رقابت با این‌ها، نمایش مردمی عقب نشست و مدیوم‌های جدید خوراك‌های مردمی را در شكل و شمایل متفاوت تولید كردند.

نمایش‌های شادی‌آور ایرانی به توده مردم تعلق داشته است و ازآنجا كه مردم در طول تاریخ هیچ تریبون و وسیله تبلیغی برای بیان افكار خود نداشتند، از این نمایش‌ها استفاده می‌كردند تا بتوانند دغدغه‌ها و مشغولیات خود را مطرح كنند.

او با توضیح نقش این نمایش‌ها در بیان مسایل مردمی اضافه كرد: در نمایش روحوضی اصلا قصه یك بهانه است. آن‌قدر ساختار قصه را گسترده می‌كردند تا بتوانند آن را به مدت هفت، هشت ساعت طول بدهند و بعد در دل این نمایش بداهه‌سازی ، نیش‌ها ، شوخی‌ها و مطالب روز را مطرح می‌كردند، وجه زنده و ارتباط گرم تئاتر مردمی به این بود.

صادقی سپس با اشاره به كم اهمیت شمردن اینگونه نمایشی در عصر جدید یادآور شد: این‌گونه نمایشی با از دست دادن پایگاه مردمی خود در حقیقت حامی اصلی خود را از دست داده است. حامیان بزرگ این نمایش مردم هستند.

به اعتقاد او این نمایش‌ها هرگز خوشایند قدرت‌ها نبوده‌اند؛ و ادامه داد: در سیاحت‌نامه «شاردن» آمده كه به تمام بازیگران كمیك «مسخره» می‌گفتند، لوده‌های فقیر، مطرود كم‌فرهنگی بودند كه با دیگر مطرودین جامعه زندگی می‌كردند. آنان بسیار تحقیر می‌شدند و درواقع جمله «مسخره‌بازی درنیار» ناشی از همین تفكر است.بنابراین پایگاه اجتماعی این‌ها به یك ناسزا تبدیل شده بود، در حالی‌كه هیچ‌كس به یك تعزیه‌خوان بی‌حرمتی نمی‌كرد. تعزیه‌خوان حامل ارزش‌های والا بود، اما بازیگر كمیك حامل ارزش‌های مضحك بود و این چنین بود كه این‌ها جایگاه معتبری نداشتند. در دوره قاجار هم جایگاه معتبر نداشتند در آن دوره هم به آنان عمله طرب می‌گفتند و در حد عمله به آن‌ها می‌نگریستند.

كارگردان نمایش«یادگار زریران» عنوان كرد: در دوره مدرنیته و فرهنگ نوین است كه هنر جایگاه ارزنده‌ای پیدا و تا حد رشته‌های بالای دانشگاه ارتقاء پیدا كرد تا این‌كه امروز هنرمندان رشته‌های گوناگون تحصیلات عالی تا حد دكترا و جایگاه والایی در جامعه دارند. متأسفانه از دیدگاه ارزش‌های سنتی توده‌های مردم، هنرمندان هیچ ارزشی نداشتند.

بداهه‌سازی،اصل مهم نمایش روحوضی

نمایش باغ شكرپاره

صادقی در توضیح اهمیت بداهه‌سازی در این گونه نمایشی متذكر شد:در آن دوره بی‌سوادی ویژگی عام جامعه ایرانی بود. به جز طبقه اشراف و اهل عبا كسی باسواد نبود. بنابراین این نمایش‌ها برآمده از یك دوره فرهنگ شفاهی است. دانش سینه به سینه منتقل می‌شد. نویسنده‌ای نبود كه بنویسد. خلاصه داستان در یك صفحه نوشته می‌شد و هركس متخصص یك تیپ بود و به همین دلیل بود كه متخصص می‌شدند، هركس باید نقش خود را‌ آماده می‌كرد و برای این آمادگی جملات مربوط، اشعار و ... را حفظ می‌كرد و در دل قصه می‌گنجاند. پس زمانی كه گروه و تماشاگران بی‌سوادند و هنوز وارد عصر كتابت نشده بودیم، این گونه شكل مستقل نداشت و در كنار زندگی روزمره مردم بود و بخشی از شادی‌های آنان را تأمین می‌كرد و از سوی دیگر برای خنده بیشتر از نیش و متلك‌ها استفاده می‌كرد. این‌ها تئاتر نبود دقیقا وجه سرگرم‌كننده و تفننی داشت.

كارگردان «سحوری» به نقش انتقادی و اجتماعی این نمایش‌ها اشاره كرد و افزود: این آثار عقده‌گشایی هم می‌كرد و به طور مستقیم و غیرمستقیم بازتاب محرومیت‌ها، بی‌عدالتی‌ها، انتقادات اجتماعی و فرهنگی هم بود. تیپ «سیاه» كه مظهر فرودستان است، دایما به بزرگان، به حاجی ، سلطان، وزیر می‌پرید. این ویژگی نمایش مردمی است. مردم نماینده‌ای دارند كه حرف‌شان را می‌زند و فراموش نكنیم یكی از چیزهایی كه حكام را به فساد و بی‌رحمی و ظلم كشانده، همین فساد اخلاقی خودشان بوده است كه از سرمستی و بی‌خبری، بسیاری از احكام نادرست را صادر كرده‌اند كه نمونه‌اش صدور حكم قتل امیركبیر توسط ناصرالدین شاه است.

صادقی درباره بداهه‌سازی در نمایشش توضیح داد:طبیعی است امروز كه ما كه وارد عصر اینترنت شده‌ایم و همه گروهمان تحصیل كرده هستند، نمایشنامه با تمام ریزه‌كاری‌هایش از پیش نوشته شده است. اما می‌خواستیم قدری از آموزه‌های دراماتیك آنان را هم داشته باشیم. میزانسن‌های من كاملا مشخص شده است. برای پرهیز از شلختگی، بداهه‌سازی‌ها را در لحظه‌ تمرین وارد كردم. سرتمرین‌ها تمام پیشنهادات را امتحان می‌كردیم. اگر خوب و مناسب بود، نگه می‌داشتیم چون روی صحنه هیچ‌چیز اتفاقی نداریم. مسایل اتفاقی پیش‌بینی نشده متعلق به فرهنگ شفاهی است. میزانسن‌ها، نوشتار، طراحی و كارگردانی و بازی‌های ما هم متعلق به عصر مدرن است زیرا نمی‌توانم تمام دستاوردهای بزرگ مدرنیته و تحولات هنری را فراموش و مدام به فرهنگ شفاهی رجوع كنم و برای برقراری این آشتی در لحظه تمرین این ترفند را به كار بستم.

نویسنده از هزارن منبع الهام می‌گیرد

صادقی درباره تأثیرپذیری این نمایش از مسایل روز جامعه به ایسنا گفت: نویسنده هنگام نوشتن از هزاران جا الهام می‌گیرد. حتی برخورد من با راننده‌های تاكسی بر این متن اثرگذار بوده است. چند قطعه شعر و دیالوگ را از راننده آژانس محله‌مان گرفته‌ام و حال آن‌كه بخش‌هایی از همین نمایشنامه از تاریخ بیهقی می‌آید، از رستم التواریخ می‌آید به هر حال هر انسانی به طور مستقیم و غیرمستقیم تابع شرایط فرهنگ اجتماعی دوران خود است. تخیل نویسنده حتی اگر ناب‌ترین تخیلات باشد، در واقعیت‌ها ریشه دارد.

او در عین حال متذكر شد:البته نمی‌توانم میزان و چگونگی این تأثیرگذاری را تحلیل كنم و این وظیفه منتقدان است. برخی از منتقدان جنبه‌های معنایی پنهانی را آشكار می‌كنند كه هنرمند اصلا به آن فكر نكرده است، اصلا بخشی از تئاتر روحوضی اشاره به مسایل روز است و این همیشه بوده و من آن را ابداع نكرده‌ام. تئاتر روحوضی اساسا انتقادی است و ایجابی نیست. هیچ تئاتر انتقادی را در تاریخ تئاتر پیدا نمی‌كنید كه تبلیغی، تأییدی یا ایجابی باشد، چون كار انتقاد، انگشت نهادن بر ناملایمات جامعه است كه در نهایت به سود جامعه است.

توفیق یا شكست یك نمایش تنها از آن مجریان نیست، از آن مدیران هم هست كه باید با برنامه‌ریزی درست این كار را بكنند. از آن مردمی هم هست كه باید به‌موقع در خلاقیت‌های روزگار خود با حضور خودشان نقش تعیین‌كننده داشته باشند.

صادقی معتقد است: خیلی خوب است كه جامعه‌ای آن‌قدر شرف اخلاقی داشته باشد، كه دایما خود را از زاویه انتقاد بنگرد. این بهتر از این است كه دشمنان كژی‌های ما را نشان بدهند. البته عده‌ای از این انتقادات ناراحت هستند، اما باید تحمل كنند. چراكه یكی از راه‌های توسعه در هر جامعه‌ای، ارج نهادن به انتقادات و نظرات مخالف است و اصولا یكی از اصول پنج‌گانه مدرنیته، وجود نقد است. همچنان‌كه به اعتقاد برخی از فلاسفه خنده نوعی تنبیه اجتماعی است و به فرد می‌آموزد كه اصول قابل قبول برای جامعه را به درستی نفهمیده و اجرا نمی‌كند.

بازیگر باید بتواند به همه سبكها جان ببخشد

صادقی كه همواره نسبت به مقوله بازیگری با سخت‌گیری نگریسته است، ادامه داد:در گروه تئاتر «هنر» انواع ژانرها و نمایش‌ها را كار می‌كنیم. تعریفی كه برای بازیگر دارم، كسی است كه بتواند به همه سبك‌ها جان ببخشد. بازیگر قالبی و كلیشه‌ای را دوست ندارم، بلكه بازیگر باید انعطاف داشته باشد كه در هر سبكی بازی كند. باید آمادگی فنی صدا و بیان و از مهم‌تر سواد ، قدرت درك و تجربیات ارزشمند داشته باشد تا بتواند

هر حسی را زنده كند. آمادگی درك و دریافت مفاهیم جدید را داشته باشد تا بتواند در تئاتر تمام فرهنگ‌ها بازی كند.در واقع چیزی به اسم فرهنگ عمومی داشته باشد، بازیگر نباید به خاطر عدم درك سبك مورد نظر كارگردان، مقاومت كند. ما به هنرمندانی نیاز داریم كه هم سواد عمومی و هم سواد تخصصی خوبی داشته باشند و از نظر فنی و بدنی هم آمادگی كامل داشته باشند. بازیگر باید با كارگردان دارای تعریف واحد باشد تا هیچ‌چیز تحمیلی وجود نداشته باشد.

كارگردان «مویه‌جم» یادآور شد:ما در گروه تئاتر «هنر» شناخت كاملی از یكدیگر داریم. این یكدلی و یك فكری خیلی كمك می‌كند. مانند تیم فوتبال خوبی هستیم كه به خوبی به یكدیگر پاس می‌دهیم و نمی‌گذاریم تیم دچار ركود و رخوت شود.

راهی جز سخت‌گیری نداریم

او در توضیح دلایل سخت‌گیری‌اش در بازیگری گفت:راهی جز سخت‌گیری نداریم. باید انتظارمان را از هنرمندان بالا ببریم. از همه همكارانم راضی هستیم، ولی برخی نیازمند تشویق، تنبیه یا انرژی بیرونی هستند.بزرگ‌ترین كار من این بود كه شور و انرژی درونی خود را به اعضای گروهم منتقل كنم. این انرژی در خلق یك فضا و جو عمومی یك نمایش است. از راه انتقال این انرژی باید بازیگر را به فضای تخیلی كار پرتاب كنم و این سخت‌ترین كار كارگردان است.

تالار اصلی به من تحمیل نشد

صادقی كه در آغاز قصد داشت این نمایش را در تماشاخانه «سنگلج» به صحنه ببرد، درباره تغییر سالن اجرای این نمایش هم توضیح داد: با تغییر سالن چیزی در نمایش ما عوض نشد، اما قدر مسلم این است كه با دیدن میزانسن‌ها هم من و هم مسوولان مركز هنرهای نمایشی قانع شدیم كه جا دادن 25 بازیگر با میزانسن‌های تركیبی شلوغ در صحنه سنگلج بسیار دشوار است درحالی‌كه ابعاد سالن اصلی متناسب با كار ما بود و من از این تغییر استقبال كردم.

این كارگردان تئاتر كه پیش از این بارها صحنه تئاتر اصلی را تجربه كرده است، درباره مشكلات فنی این سالن یادآور شد: تالار اصلی نقاط كوری دارد و از نظر آكوستیك واقعا بازیگران را دچار مشكل می‌كند. با شناختی كه از سالن داریم، تلاش كردیم میزانسن‌ها در نقاط كور سالن طراحی نشوند و در این بین تنها یك میزانسن از سر اجبار در یكی از نقاط كور قرار دارد با این همه تلاش كردیم ترفندی بیندیشیم كه بازیگر با بیانی عضلانی‌تر این مشكل را حل كند.

ساعت اجرای نمایش دست من نبود

صادقی درباره زمان اجرای این نمایش خاطرنشان كرد: ساعت اجرای نمایش، دست من نبود. اگر دست من بود، نمایش را ساعت 7 بعدازظهر اجرا می‌كردیم اما از آن‌جا كه می‌دانستیم بخش بزرگی از اجراهایمان همزمان با ماه مبارك رمضان خواهد بود، از همان اول طوری برنامه‌ریزی كردیم كه ساعت اجرا با ساعت اذان مغرب همزمان نشود به هرحال اگر نمایش زودتر اجرا می‌شد، قطعا رفت‌وآمد مردم آسان‌تر انجام می‌شد.

او در ادامه تاكید كرد: توفیق یا شكست یك نمایش تنها از آن مجریان نیست، از آن مدیران هم هست كه باید با برنامه‌ریزی درست این كار را بكنند. از آن مردمی هم هست كه باید به‌موقع در خلاقیت‌های روزگار خود با حضور خودشان نقش تعیین‌كننده داشته باشند. از همه مهم‌تر از قشر منتقد و خبرنگار كه وظیفه خطیر پیوند توده‌های مردم با هنرمند را دارند، انتظار بالایی دارم. این‌ها یكی از چهار ركن اساسی خلاقیت در هر دوره‌ای هستند كه باید با هوشیاری، انصاف و آگاهی و قدرت قلم خود پیوند زیبا، پایدار، فرهنگی و پیوسته‌ای با مردم برقرار كنند و نگذارند زندگی فرهنگی ما دچار ضعف یا گسست شوند. این قشر هم به اندازه سه قشر دیگر مسوول است.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی