تبیان، دستیار زندگی
امام حسن علیه‏السلام در کودکی بسیار باهوش بود. هفت سال بیشتر نداشت که پیامبر صلی‏الله علیه و اله وسلم او را با خود به جلسات که در مسجد با اصحابش داشت می‏برد، تا مفاهیم و تعالیم اسلام را بیاموزد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کودکی؛ هوش و آموزش

امام

امام حسن علیه‏السلام در کودکی بسیار باهوش بود. هفت سال بیشتر نداشت که پیامبر صلی‏الله علیه و اله وسلم او را با خود به جلسات که در مسجد با اصحابش داشت می‏برد، تا مفاهیم و تعالیم اسلام را بیاموزد. حسن علیه‏السلام نیز سخنان جدّش رسول اکرم صلی‏الله علیه و اله وسلم را به دقّت گوش می‏داد و آنها را به خاطر می‏سپرد. سپس هنگامی که به خانه می‏رسیدند، از روی هم قرار دادن چند بالش، برای خود منبری درست می‏کرد و بر بالای آن خانه می‏رفت و هر چه را که آموخته بود، مانند یک سخنران برای مادرش فاطمه علیهاالسلام بازگو می‏کرد.

حضرت علی علیه‏السلام هنگامی که به خانه وارد می‏شد، از اینکه فاطمه علیهاالسلام از هر چه که در مسجد گفته شده، با خبر است؛ متعجب می‏شدو از همسرش می‏پرسید: «این مطلب را از کجا با خبر شدی؟» فاطمه علیهاالسلام  نیز پاسخ می‏داد: «حسن علیه‏السلام» در مسجد پای صحبت جدّش می‏نشیند و هر چه را که فرا می گیرد، پس از بازگشت به خانه، برای من می‏گوید».

روزی امیرالمومنین علیه‏السلام کنجکاو شد و در خانه ماند تا سخنان فرزند شیرین زبانش را از نزدیک بشنود. پس هنگامی که حسن علیه‏السلام از مسجد بازگشت، در پشت پرده‏ای پنهان شد. حسن علیه‏السلام پس از ورود به خانه، به مادرش سلام کرد و احوال او را پرسید. آنگاه مانند همیشه بر بالای چند بالش که منبر او بود، رفت و آیاتی را که تازه بر پیامبر صلی‏الله علیه و اله وسلم نازل شده بود، تکرار کرد؛ هنوز آیات به پایان نرسیده بود که حسن علیه‏السلام سخنانش را قطع کرد. فاطمه علیهاالسلام با تعجب پرسید: «چرا ادامه آیات را نمی‏خوانی؟!» حسن علیه‏السلام که کودکی بسیار باهوش و دانا بود، پاسخ داد: «مادر جان! تعجب نکن. اینک شخصیت بزرگی به سخنانم گوش می‏دهد که در برابر او من از خواندن آیات عاجزم».

علی علیه‏السلام که از هوش و آگاهی پسرش، شگفت‏زده شده بود، از پشت پرده بیرون آمد؛ کودکش را در آغوش خود فشرد و لبانش را بوسید.

کودکی؛ در کنار پیامبر صلی‏الله علیه و اله وسلم

حسن کودکان را بسیار دوست می‏داشت؛ با دوستان به مهربانی رفتار می‏کرد و هیچ‏گاه آنها را از خود ناراحت نمی‏کرد. او و برادرش حسین علیه‏السلام بسیار مورد توجه پیامبر صلی‏الله علیه و اله وسلم بودند. روزی رسول اکرم صلی‏الله علیه و اله وسلم در خانه فاطمه علیهاالسلام نماز می‏خواند. هنگامی که آن حضرت به سجده رفت، حسن و حسین بر پشت مبارک آن حضرت سوار شدند. پیامبر صلی‏الله علیه و اله وسلم به خاطر علاقه فراوانی که به کودکان فاطمه علیهاالسلام داشت، سجده خود را قدری طولانی‏تر کرد تا آنها ناراحت نشوند. وقتی بچه‏ها از دوش مبارکش پایین آمدند ایشان سر از سجده بر داشت.

دوران کودکی حسن علیه‏السلام ، پر از شور و نشاط بود. او در سایه تعلیم و تربیت بهترین معلّمان روزگار، یعنی جدّ گرامی‏اش حضرت رسول اکرم صلی‏الله علیه و اله وسلم، پدر بزرگوارش حضرت علی علیه‏السلام و مادر پرهیزگارش فاطمه علیهاالسلام قرار داشت. با همگان به احترام رفتار می‏کرد. برادرش حسین علیه‏‏السلام را بسیار دوست می‏داشت و با او مهربان بود.

حسن علیه‏السلام با آن که کودک خردسالی بیش نبود، در امور سیاسی و مذهبی نیز دخالت می‏کرد و با سختی‏ها و مشکلات آن آشنا می‏شد. در بعضی عهدنامه‏هایی که پیامبر صلی‏الله علیه و اله وسلم امضا می‏کرد، به عنوان شاهد و گواه، همراه آن حضرت بود؛ حتی تعدادی از پیمان‏ها را که با سران قبایل یهود بسته می‏شد، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام امضا می‏کردند و به این ترتیب، از وقایع و پیشامدهای مهم، آگاه می‏شدند. امام حسن علیه‏السلام در همان زمان کودکی نیز در این گونه امور هوش و سیاستی بی‏نظیر از خود نشان می‏داد؛ به طوری که پیامبر صلی‏الله علیه و اله وسلم بارها درباره او فرمود: «امیدوارم که خدا امت مرا با وجود حسن پاک گرداند».

روزی عدّه‏ای از دانشمندان مسیحی وارد مدینه شده و می‏خواستند در آن شهر ساکن شوند. پیامبر اکرم صلی‏الله علیه و اله وسلم آنها را به دین اسلام فرا خواند؛ اما دانشمندان مسیحی با آن حضرت مخالفت کردند. پیامبر صلی‏الله علیه و اله وسلم به آنها پیشنهاد کرد که به مسلمانان مالیات پرداخت کنند ولی بار دیگر با پافشاری و دشمنی آنها روبه رو شد. در این هنگام بود که جریان «مباهله» اتفاق افتاد و قرار شد که هر یک از دو طرف، گروهی را با خود آورده و در یک جا جمع شوند. سپس کسانی را که دروغ می‏گویند نفرین کنند تا ببینند که دعای کدام گروه پذیرفته می‏شود.

پیامبر صلی‏الله علیه و اله وسلم فاطمه علیهماالسلام، علی‏علیه‏السلام و فرزندان آنها (حسن و حسین) را با خود به محل قرار برد. دانشمندان مسیحی که به خوبی می‏دانستند گفته پیامبر صلی‏الله علیه و اله وسلم بر حق است، با دیدن خاندان رسول اکرم صلی‏الله علیه و اله وسلم از آن حضرت خواستند که آنها را نفرین نکنند و خود نیز حاضر به پرداخت مالیات شدند. به این ترتیب «مباهله» به سود پیامبر و خاندان او پایان یافت.

مهدی مراد حاصل

تنظیم:بخش کودک و نوجوان

*********************************

مطالب مرتبط

زبان حبابی

مهمانی خدا

دارا و ندار

اشتباه کدخدا

سنجاق قفلی نگران

مقیاسی هوشمندانه!

گربه پرافاده

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.