تبیان، دستیار زندگی
درتاریخ ادبیات آلمان، تعاریف زیادی برای ضرب المثل نوشته اند. این تعاریف ولی در چند نكته زیر مشترك هستند: كارآكتر جمله بندی، مردمی بودن ، خصوصیت سادگی و سادگیِ از بر كردن آن و تجربه عام. برای کسی که از یک ضرب المثل استفاده می کند، مهم نیست که این ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چاه کن، خود همیشه ته چاه است

کهن ترین ضرب المثل های آلمانی

ادبیات

درتاریخ ادبیات آلمان، تعاریف زیادی برای ضرب المثل نوشته اند. این تعاریف ولی در چند نكته زیر مشترك هستند:  كارآكتر جمله بندی، مردمی بودن ، خصوصیت سادگی و سادگیِ از بر كردن آن و تجربه عام.  برای کسی که از یک ضرب المثل استفاده می کند، مهم نیست که این ضرب المثل از کدام شهر یا کشور یا قاره باشد، مهم آن است که این ضرب المثل گویا باشد و نیز اینکه محتوای آن چه باشد. معلوم نیست كه اولین ضرب المثل های آلمانی از كی و از كجا و به وسیلة چه شخص یااشخاصی جمع آوری و تدوین شدند. ولی قدیم ترین ضرب المثل آلمانی را ، در سرود معروف كه در قرن 9میلا دی نوشته شده، می توان یافت .  سرود هیلده براند، بعد از سال 800میلا دی در معبد فولدا کشف شد و قدیمی ترین سرودی است كه در زبان آلمانی به صورت مكتوب موجود می باشد . این سرود كه فقط قسمت هائی از آن تا به امروز باقی مانده در باره هیلده براند  و پسرش هادوبراند میباشد. این  ضرب المثل چنین است:

 „Mit geru scal man geba infaban, ort widar orte.

یعنی: مرد باید با نیزه مردانگی خود را ثابت کند، سرنیزه در مقابل سرنیزه.

در این ضرب المثل به خوبی می توان عناصر ژرمنی از قبیل جنگ طلبی، ثبوت مردانگی با سرنیزه و خشونت را مشاهده کرد.

به این موارد باید اضافه کرد که ضرب المثل های آلمانی در قرون وسطا ، یا دقیق تر گفته شود تا اواخر قرن 15 میلادی معمولاً به طریق غیر مستقیم نقل قول می شدند . این نقل قول های غیر مستقیم، بعد ها از طرف شعرا و نویسندگان آلمانی جمع آوری و تدوین شدند،

یا در آثار بزرگتری  مانند آثار «اشپر فوگل» ، «هرگر»یا در کتبی مانند كتاب با ارزش « فرای دانك و كتاب رنر » اثر هوگو فون تریم برگ  بکار برده شدند.

كهن ترین اثرِحاوی ضرب المثل های آلمانی كه تا كنون كشف شده است، كتابی كه ترجمة آلمانی آن چنین است : كشتی بارکش ) است با عنوان لا تین كه این کتاب در حدود سال 1023  میلا دی از طرف شخصی به نام «اگبرت فون لوتیش»نوشته شده است.

از چنین كتبی در مكتب ها و مدارس مذهبی وابسته به كلیساها برای آموزش نوباوگان استفاده می شده است. گذشته از آن مفاد چنین كتبی در راه تكثیر اخلا ق نیزمؤثر بوده است. .

ضرب المثل هائی كه از قرن 11تا 15میلا دی جمع آوری شدند، به وضوح نشان می دهند كه این ضرب المثل ها از یك منبع خاص و واحدی تغذیه نمی شدند . بلكه عناصری از فرهنگ و زبان فولكلوریك و همچنین واژگان یا جملا ت علمی ای كه راه  به زبان و فرهنگ عامه گشوده بودند، و نیز ضرب المثل های عاریه ای ، که از زبان دیگری به عاریه گرفته شده بودند، تغذیه می شدند .

ضرب المثل هائی، مانند :

Eine Hand, w?scht die andere

یك دست، دست دیگر را می شوید.

كه این ضرب المثل ها از دوران آنتیك سرچشمه گرفته اند.

همچنین ضرب المثل هائی از قبیل:

Den Seinen gibt der Herr im Schlaf.

خدا مال خودش را در خواب می بخشد:

و نیز:

Hochmut kommt vor dem Fall.

غرور قبل از سقوط (شكست) ظاهر می شود.

كه این ضرب المثل ها نیز از انجیل عاریه گرفته شده اند.

ادبیات

دوماینكه، نه هر زمینه همواری لا جرم باید به عاریه گرفتن ضرب المثل ختم شود.روابط زندگی متشابه، به تجارب و ارزشیابی متشابه می انجامد. تصاویر ساده و متشابه نیز در سراسر كر? زمین وجود دارد.

گ. ان. پرمیاكوف  در اثر با ارزش خود ثابت كرده است كه حتی در میان اقوام و مللی كه تحقیقاً هیچ ارتباط فرهنگی با هم نداشته اند، ضرب‌المثل های متشابه زیادی وجود دارد با همه این تفاصیل، تعداد كثیری از اصطلا حات و ضرب المثل های آلمانی از دوره عتیقه (یا آنتیك) سرچشمه گرفته اند . عامل انتقال نیز گاهی كلیسا و گاهی هومانیسم بوده است .

قرون 15 و 16 میلادی را می توان دوران شکوفائی ضرب المثل های آلمانی دانست. در این قرون و حتی تا میانه قرن 17 میلادی ضرب المثل های آلمانی گسترش و شکوفائی خاصی یافتند .

افراد معروفی مانند مارتین لوتر، و نیز نویسندگانی كه هنوز معروف نشده بودند ، باعث شدند تا ضرب المثلها وارد ادبیات آلمان گردند و درروند نهضت پروتستانتیسم و جنبش كشاورزان در آلمان، در قرن 16میلا دی ، ازضرب المثل در بیانات و سخنرانی ها و نوشته های خود استفاده ها كردند و از قدرت كلا م و اجمالی بودن آن بهره ها بردند ، تا حرف و مطلب خود را به مردم كوچه و بازار برسانند .  در زمان لوتر، موقع آن فرارسیده بود، كه ضرب المثلهای آلمانی ، به زبان آلمانی وبدون وابستگی به زبان لا تین نگاشته و ثبت شوند .

این كار را شخص دانشمندی به نام یوحانس آگریكولا  در سال 1529میلا دی با اثری به نام (سیصد ضرب المثل عمومی ) شروع کرد.

دومین نفر در این رابطه، سباستیان فرانك  می باشد، كه مجموعة دیگری از ضرب المثل های آلمانی را با عنوان «ضرب المثل ها»در سال 1541میلا دی به دست چاپ سپرد ، كه در همان سال نیز جلد دومی به آن افزود . این دو مجلد، شامل بیش از 7000ضرب المثل آلمانی بودند .

ناشری به نام «اگه نولف »سال 1548میلا دی آثار یوحانس آگریكولا و سباستین فرانك را در هم ادغام كرده،  و فهرستی نیز به آنها افزود و مطالب این كتابها را طبق سلیقه و ذوق خوانندگان آن روز تهیه و تنظیم كرده و آن را با عنوان«ضرب المثل ها ، سخنوری زیبا و دانائی »، در این راستا باید از دو اثر دیگر نیز نام برد که در سنت جمع آوری و تدوین ضرب المثل های آلمانی در قرن 17 میلادی نقش بسزائی ایفا کردند. یکی اثری است با نام «دانائی آلمانی »از دانشمردی به نام «فریدریش پترز» دیگری کتاب «كریستف له مان »  كه در سال 1630میلادی نوشته شده است كه 23000ضرب المثل را شامل می شده است به مرور زمان، و آرام آرام، همچنان كه جامعه و ادبیات و فرهنگ آلمان در طول قرون و اعصار پیشرفت می كردند، و از قرون وسطی به طرف دوران روشنگری، و اقتدار و خرد و راسیونالیسم پیش می رفت، به همان مقدار نیز از ارزش و اعتبار ضرب المثل نیز كاسته می شد . تا جائی كه دیگر ضرب المثل در جامعه چندان رونقی نداشت و آن را نشانه و سمبلی از«آلا مد بودن»یا«امل بودن»می پنداشتند .

یكی دیگر از افرادی كه باید در این باب نامیده شود، «كارل فریدریش ویلهلم واندر »می باشد وی صاحب و نویسندة «فرهنگ پنج جلدی ضرب المثل های آلمانی »می‌باشد كه در نوع خود بی نظیر و كامل می باشد و شامل250 هزار ضرب المثل می باشد.

نظرات انتقادی در بارة كاربرد و استفاده از ضرب المثل در سنوات گذشته زیاد بوده اند . «كارل فریدریش ویلهلم واندر»در سال 1872در این مورد می نویسد: «استفاده از ضرب المثل هائی از قبیل:

Der Klügere gibt nach.

آنکه عاقل تر است، کوتاه می آید

Man mu? mit den Wolfen Heulen.

انسان باید با گرگ ها زوزه بکشد.

Was nicht zu ?ndern ist, ist nicht zu ?nder.

امری را که نمی شود تغییر داد، نمی شود تغییر داد.

مردم را از راه به بیراهه می کشد. »

كارل كراوس نیز در مورد استفادة نابجا از ضرب المثل ها اخطا  می دهد و می نویسد: استفادة نابجا از ضرب المثل هائی، مانند ضرب المثل زیر

Liebe deinen N?chsten, wie dich selbst. Denn jeder ist sich selbst, der N?chste.

یعنی : انسان باید نزدیك ترین كسانش را مثل خودش دوست داشته باشد. زیرا كه نزدیك ترین كس به انسان، خود انسان است.

و نیز «هربرت یرینگ » به موقع هشدار داد كه خورده بورژواهای نادان می توانند دراستفاده كردن از ضرب المثل به بیراهه كشانده شوند، اگر چشم ها و گوشهایشان باز نباشد .

در پاره ای از ضرب المثل ها، مانند:

Schuster, bleib bei deinen Leisten.

كفاش، تو كار خودت را بكن.

Die dümmsten Bauern haben die dicksten Kartoffeln.

احمق ترین كشاورزان، بزرگترین سیب زمینی ها را دارند.

ادبیات

این گوته ضرب المثل ها، با صنف خاصی در رابطه هستند (اینجا با کفاش و کشاورز) و هیچ کس نیز این ضرب المثل ها را به صنف یا طبقه و قشر دیگری ربط نمی دهد.کلا می توان گفت که خدای ضرب المثل ، خدای واقعی نیست. همینطور شیطان در ضرب المثل ها نیز شیطان نیست. پادشاه، پادشاه نیست و فقیر نیز در ضرب المثل ها فقیر واقعی نیست. بلکه این ها را می توان تصاویر زبانی، یا زبان تصویری و تمثیلی دانست.

نویسندگان و دانشمندان و افرادی كه ضرب المثل ها را جمع آوری و تدوین می كردند، در دهه ها و سده های گذشته دانسته یا ندانسته دست به نوعی سانسور زده و تعداد قابل ملا حظه ای از ضرب المثلهای آلمانی را كنار گذاشتند . غالباً نیز به این دلیل كه این ضرب المثلها قابلیت نوشتن یا جمع آوری شدن را نداشته اند .نمونه هائی از ضرب المثل های آلمانی:

Wer anderen eine Grube gr?bt, f?llt selbst hinein.

چاه کن، خود همیشه ته چاه است.

Wo Aas ist, da sind Fliegen.

جائی که مردار باشد، مگس هم هست.

Geduld baut, Ungeduld bricht ab.

صبر و حوصله سازنده است ، بی صبری و کم طاقتی ویران کننده.

Wenn´s Unglück sein soll, kann man sich den Finger in der Nase abbrechen.

اگر خوش شانس نباشی، انگشتت در درون دماغت هم می شکند.

Ohne Aber ist nichts in der Welt.

در این جهان هیچ چیز بدون اما و اگر نیست.

W?re nicht das Aber, jedes Pferd h?tte seinen Haber.

اگر همین اما و اگر وجود نداشت، هر اسبی صاحب خودش را داشت.

Liebe und Verstand gehen selten Hand in Hand.

عشق و خرد بندرت دست در دست هم می گذارند

Für den Flei?igen hat die Woche sieben Heute, für den Faulen sieben Morgen

هر هفته، برای یك آدم زرنگ هفت تا امروز دارد ، ولی برای یك آدم تنبل هفت تا فردا.

Ein alter Irrtum hat mehr Freunde als eine neue Wahrheit.

یك اشتباه تاریخی دوستداران بیشتری دارد تا یك حقیقت جدید.

An drei Dingen erkennt man den Weisen:

1- Schweigen, wenn Narren reden;

2- denken; wenn andere glauben;

3- handeln; wenn Faule tr?umen

در سه چیز می توان خردمندان را تشخیص داد::

1- سكوت ، موقعی كه ابلهان سخن می گویند،

2- اندیشه، موقعی که دیگران خیال می کنند،

3- عمل ، موقعی که تن پروران در خوابند.


شاپور چهارده چریک

تنظیم: بخش ادبیات تبیان