تبیان، دستیار زندگی
ممنوعیت تعدد زوجات در اقوامی که آن را تحریم کرده‏اند، باعث‏شده هزاران زن از شوهر و اجتماع خانوادگی محروم باشند و زمینه فساد ایجاد شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چند همسری و نگاه مخالفان

تعدد زوجات

اصل پیوستگی بین زن و مرد امری سفارشی و تحمیلی نیست، بلکه از اموری است که طبیعت‏بشری بلکه طبیعت‏حیوانی، با رساترین وجه آن را توجیه و بیان می‏کند و از آنجا که اسلام دین فطرت است طبعا این امر را تجویز کرده است، و تولید نسل ‏خود تنها عامل و سبب اصلی است که این پیوستگی را در قالب ازدواج ریخته و آن را از اختلاطهای بی بند و بار‏ در آورده تا شکل ازدواج توام با تعهد به آن بدهد. اگر در بلاها و مصیبتهای عمومی بررسی دقیق کنیم، خواهیم دید که مهمترین عامل در آن مصیبتها، فقدان و از بین رفتن فضیلت تقوا و جایگزینی  بی شرمی و قساوت و درندگی و حرص است، و بزرگترین عامل همانا آزادی بی حد و نادیده گرفتن نوامیس طبیعت در امر زوجیت و تربیت اولاد است. مساله تعدد زوجات:

تعدد زوجات در میان قبائل و خاندانهائی که زندگیشان قبیله‏ای است، نظیر ده‏نشینان و کوه‏نشینان اتفاق می‏افتد، و این بدان جهت است که صاحب خانه حاجت‏شدیدی به نفرات و همکاری دیگران دارد و مقصودشان از این تعدد زوجات زیادتر شدن اولاد ذکور است تا بوسیله آنان به امر دفاع که از لوازم زندگی آنان ست‏بهتر و آسانتر بپردازند. اینکه بعضی از دانشمندان گفته‏اند که: انگیزه و عامل در تعدد زوجات در قبائل و اهل دهات کثرت مشاغل است‏یعنی یکی باید بارها را حمل و نقل کند، یک یا چند نفر به کار زراعت و آبیاری مشغول شوند، علاوه بر این یک عامل اساسی دیگری نیز در بین این طایفه برای متداول شدن تعدد زوجات بوده است و آن این است که در بین آنان عدد زنان همیشه بیش از عدد مردان بوده است، زیرا امت‏هائی که به سیره و روش قبایل زندگی می‏کنند همواره جنگ و کشتار و شبیخون و ترور و غارت در بینشان رایج است و این خود عامل مؤثری است‏ برای زیاد شدن تعداد زنان از مردان و این زیادی زنان طوری است که جز با تعدد زوجات نیاز طبیعی آن جامعه بر آورده نمی‏شود، (پس این نکته را هم نباید از نظر دور داشت).

اسلام نیز که همه دستوراتش مطابق با فطرت و طبیعت است چهار زن داشتن را بر همه مردان واجب نکرده، بلکه تنها برای کسانی که توانائی دارند، جایز دانسته(نه واجب)آن هم در صورتی که بتوانند بین دو زن و بیشتر به عدالت رفتار کنند.

اسلام قانون ازدواج با یک زن را تشریع و با بیشتر از یک همسر، یعنی تا چهار همسر را در صورت تمکن از رعایت عدالت در بین آنها، تنفیذ نموده، و تمام مواردی را که در این مورد نهی و پرهیز داده اند را اصلاح کرده است.

چهار اشکال بر حکم"جواز تعدد زوجات"و پاسخ بدانها

اول اینکه: این حکم آثار سوئی در اجتماع به بار می‏آورد زیرا باعث جریحه‏دار شدن عواطف زنان می‏شود و آرزوهای آنان را به باد داده، فوران عشق و علاقه به شوهر را خمود و خاموش می‏کند و حس حب او را مبدل به حس انتقام می‏گرداند و در نتیجه، دیگر به کار خانه نمی‏پردازد و از تربیت فرزندان شانه خالی می‏کند و در مقابل خطائی که شوهر به او کرده، در مقام تلافی بر می‏ آید و چیزی نمی‏گذرد که جامعه به انحطاط کشیده می‏شود.

دوم اینکه: تعدد زوجات مخالف با وضعی است که از عمل طبیعت مشاهده می‏کنیم، چون آمارگیری‏هائی که در قرون متمادی از امت‏ها شده، نشان می‏دهد که همواره عدد مرد و زن برابر بوده و یا مختصر اختلافی داشته است، معلوم می‏شود طبیعت‏برای یک مرد یک زن تهیه کرده، پس اگر ما خلاف این را تجویز کنیم بر خلاف وضع طبیعت رفتار کرده‏ایم.

تعدد زوجات

سوم اینکه: تشریع تعدد زوجات مردان را به حرص در شهوترانی تشویق نموده و این غریزه حیوانی(شهوت) را در جامعه گسترش می‏دهد.

و چهارم اینکه: این قانون موقعیت اجتماعی زنان را در جامعه پائین می‏آورد، و در حقیقت ارزش چهار زن را معادل با ارزش یک مرد می‏کند و این خود یک ارزیابی جائرانه و ظالمانه است، حتی با مذاق خود اسلام سازگار نیست، چرا که اسلام در قانون ارث و در مساله شهادت، یک مرد را برابر دو زن قرار داده، با این حساب باید ازدواج یک مرد را با دو زن تجویز کند، نه بیشتر، پس تجویز ازدواج با چهار زن به هر حال از عدالت عدول کردن است، آن هم بدون دلیل، و این چهار اشکال اعتراضاتی است که مسیحیان و یا متمدنین طرفدار تساوی "حقوق زن و مرد"بر اسلام وارد کرده‏اند.

جواب اشکال اول : اسلام زیر بنای زندگی بشر و بنیان جامعه انسانی را بر زندگی عقلی و فکری بنا نهاده است، نه زندگی احساسی و عاطفی، در نتیجه هدفی که باید در اسلام دنبال شود رسیدن به صلاح عقلی در سنن اجتماعی است، نه به صلاح و شایستگی آنچه که احساسات دوست می‏دارد و می‏خواهد و عواطف به سویش کشیده می‏شود. به علاوه این معنا به هیچ وجه مستلزم کشته شدن عواطف و احساسات رقیق زنان و ابطال حکم موهبتهای الهی و غرایز طبیعی نیست، زیرا که صفات روحی و عواطف و احساسات باطنی از نظر کمیت و کیفیت ‏با اختلاف تربیت‏ها و عادات، مختلف می‏شود همچنانکه به چشم خود می‏بینیم که بسیاری از آداب در نظر شرقی‏ها پسندیده و ممدوح، و در نظر غربیها ناپسند و مذموم است. گزارش ها از صدر اسلام که حکم تعدد زوجات جاری شد نشان می دهد که هیچ مورخ و اهل خبره تاریخ نیست که ادعا کند در آن روز زنان به کار کردن در خانه بی رغبت‏شدند و کارها معطل ماند.

ممنوعیت تعدد زوجات در اقوامی که آن را تحریم کرده‏اند، باعث‏شده هزاران زن از شوهر و اجتماع خانوادگی محروم باشند و زمینه فساد ایجاد شود.

جواب اشکال دوم:  امر ازدواج تنها متکی به مساله آمار نیست، بلکه در این میان عوامل و شرایط دیگری وجود دارد که یکی از آنها رشد فکری است، که زنان زودتر از مردان رشد یافته و آماده ازدواج می‏شوند و خاصیت تولید نسل مرد عمرش بیشتر از زن است، این نتیجه به دست می‏آید که طبیعت و خلقت‏به مردان اجازه داده تا از ازدواج با یک زن فراتر رود و بیش از یکی داشته باشد علاوه بر این جنگها و نزاعها و جنایات، مردان را بیشتر تهدید می‏کند تا زنان را. همین معنا قوی‏ترین عامل برای شیوع تعدد زوجات در قبائل است و بنا بر این زنانی که به حکم مطلب بالا، شوهر را از دست می‏دهند، چاره‏ای جز این ندارند که تعدد زوجات را بپذیرند . استدلال به اینکه"طبیعت نوع بشر عدد مردان را مساوی عدد زنان قرار داده"، با صرفنظر از خدشه‏هائی که داشت زمانی استدلال درستی است که تمامی مردان چهار زن بگیرند و یا حداقل بیش از یک زن اختیار کنند، در حالی که چنین نبوده و بعد از این نیز چنین نخواهد بود.بلکه تنها برای کسانی که توانائی دارند، جایز دانسته(نه واجب)آن هم در صورتی که بتوانند بین دو زن و بیشتر به عدالت رفتار کنند.

اسلام بر مردانی که می‏خواهند زنانی متعدد داشته باشند شرط کرده که در معاشرت با آنان رعایت عدالت را بکنند و نیز واجب کرده که نفقه آنان و اولادشان را بدهند و معلوم است که رعایت عدالت  جز برای بعضی از مردان فهمیده و ثروتمند فراهم نمی‏شود. علاوه بر این، در این میان راههای دینی و مشروع دیگری است که با به کار بستن آن، زن می‏تواند شوهر خود را ملزم سازد که زن دیگری نگیرد و تنها به او اکتفا کند.

جواب اشکال سوم: صاحب این اشکال اطلاع و تدبری در تربیت اسلامی و مقاصدی که این شریعت دنبال می‏کند ندارد و کوتاه سخن آنکه اگر اشکالی هست‏به مسلمانان وارد است که سیاستی را اتخاذ می‏کنند که نمی‏توانند آن را پیاده سازند. روش و مرام اینگونه مردان است که سعادت خود و همسر و اولاد خود را و صفای جو جامعه خویش را فدای شهوترانی و نادانی خود می‏کنند. و اما اسلام  حکم "جواز" را مقید به صورتی کرده است که هیچیک از مفاسد شنیع نامبرده پیش نیاید و آن در صورتی است که مرد از خود اطمینان داشته باشد به اینکه می‏تواند بین چند همسر به عدالت رفتار کند. پس تنها کسی که چنین اطمینانی از خود دارد و خدای تعالی چنین توفیقی به او داده، از نظر دین اسلام می‏تواند بیش از یک زن داشته باشد.

اما مردان با غیرت ما باید در نظر داشته باشند که رعایت اخلاق و تعهد جدای از رعایت قانون و استفاده از اختیارات شرعی  ، گاه برای استحکام و قوام روابط خانوادگی بیشتر مورد لزوم است.

سایت حوزه با تلخیص و اضافات

تنظیم برای تبیان: کهتری

مقالات مرتبط

توهین در خانواده!

بخوانید و فکر کنید!!!

قبل از تعیین مهریه بخوانید!

مردان و زنان ، بهره ای یکسان

ازدواج موقت بحث داغ این روزها

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.