تبیان، دستیار زندگی
عتیق بن عائذ مخزومی بود. او پس از ازدواج با خدیجه(علیها السلام)، در جوانی درگذشت واموال بسیاری را برای خدیجه(علیها السلام)به ارث گذاشت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

این گونه بود خدیجه (س)

حضرت خدیجه(س)

دهمین روز از ماه مبارك رمضان، دهمین سال بعثت و سه سال پیش از هجرت تاریخی پیامبر اكرم (ص) خدیجه كبری نخستین بانوی مسلمان تاریخ و همراه راستین آن بزرگمرد حماسه ساز اسلام، دعوت حق را لبیك گفت.

هم او بود كه در كنار ایمان وصف ناپذیر همسرش به خدا، او را به پایداری در رسالتی خطیر و مقاومت و مبارزه با شرك تشویق می نمود و آینده بزرگ و عالمگیر آن دعوت را به چشم معرفت و بصیرت می دید و دشواریها و مشكلات در راه تبلیغ این دعوت را با جان و دل می خرید و از آن استقبال می كرد.

خدیجه این دلباخته فضیلت و معنویت كه نخستین زن تاجر عرب و یكی از بزرگترین شخصیتهای تجاری حجاز بود، حتی پیش از ازدواج با پیامبر نیز، شهرتی شایسته داشت؛ چنان كه نام وی نه تنها در تاریخ اسلام، بلكه در تاریخ اعراب و قبایل عرب و در آثار تاریخ نگاران غیراسلامی نیز، به عظمت و تجلیل، یاد شده است. ایشان پیش از بعثت پیامبر (ص) پیرو آیین جد بزرگوارش حضرت ابراهیم (ع) و از «حنفاء» بود و در نخستین روزی كه پیامبر خدا (ص) به پیامبری مبعوث شد، اسلام خود را اعلام كرد. سالها پیش از آن، یكی از بستگان وی «امین قریش» را در خانه خدیجه (س) دیده و به حضرت خدیجه (س) گفته بود: «ای خدیجه، او همان پیامبر موعود است كه من نشانه های او را در تورات خوانده ام. بانویی از قریش با او ازدواج می كند كه سرور بانوان قریش است، مبادا از این شرف محروم شوی!»

در سفرهای تجارتی آن حضرت به شام، امور خارق العاده فراوان از آن حضرت مشاهده شده بود، كه دقیقاً به حضرت خدیجه گزارش می شد و بر تعلقات قلبی او می افزود. پسر عمویش ورقة بن نوفل نیز او را به این امر تشویق می كرد و می گفت: به خدا سوگند او همان پیامبری است كه ما در انتظار بعثتش به سر می بریم. ورقه از كسانی بود كه با بت پرستی مبارزه می كرد و محبت پیامبر اكرم (ص) را در دل خدیجه استوار می نمود. از این رهگذر، هنگامی كه پیامبر اكرم (ص) در نخستین روز بعثت از غار حرا با رسالت عظیم پایین می آمدند، سرور بانوان قریش به استقبال آن حضرت شتافت و عرض كرد: این چه نوری است كه در پیشانی شما می بینم؟ فرمودند: این نور نبوت است. آنگاه اركان اسلام را برای وی بیان نمود، و خدیجه (س) عرضه داشت: «من ایمان آوردم، پیامبری ات را باور كردم، آیین اسلام را پسندیدم و تسلیم شدم.”

ای خدیجه، او همان پیامبر موعود است كه من نشانه های او را در تورات خوانده ام. بانویی از قریش با او ازدواج می كند كه سرور بانوان قریش است، مبادا از این شرف محروم شوی!

خدیجه در كار تجارت خود نیز، بر اساس همان خصوصیات و خصلتهای برجسته انسانی اش، گام برمی داشت. هرگز به تجارت به عنوان ابزاری برای كسب درآمدهای سرشار، به هر طریق، نمی نگریست و در پی سودجویی بی رویه نبود. از این رو، همواره می كوشید تجارتی عاری از درآمدهای ناصحیح انجام دهد، و آن را از عوایدی كه از راه هایی نامشروع به دست می آید، مصون دارد. همین خصوصیات انسانی، و رفتار معقول و منطقی ایشان اعتماد گروه ها و طبقات مختلف مردم را به سوی او جلب نمود.

در همان زمان كه خدیجه به عنوان زن نخست عرصه تجارت، نام و شهرت یافته بود، پیامبر خدا (ص) نیز دوران جوانی خود را طی می كرد و مردم نیز ایشان را به خاطر پاكی، راستی، درستی فوق العاده و امانتداری بی مانندش می ستودند. آوازه این درستی و امانت كه در مكه توام با ادای احترام به «امین»، گسترده شده بود، خدیجه را نیز به سوی این جوان درستكار و امانتدار، جلب و جذب كرد و اندكی بعد وی را به عنوان قافله سالار كاروان تجارتی، و سرپرست امور مربوط به داد و ستدهای خود برگزید. توفیقات غیر منتظره پیامبر در تجارت كه خدیجه پیش از آن هرگز نظیرش را ندیده بود، توجه و اعتماد و اطمینان خردمندترین زن حجاز را بیش از پیش به درستی و امانتداری محمدامین، جلب كرد. آنچه بدین سان خدیجه در وجود این جوان پاك و پاك سرشت یافته بود، چنان باعث دگرگونی فكر، اندیشه و دیدگاهش شد، كه یكسره در مسیر زندگی و طرز تفكر خود، تجدیدنظر كرد. عظمت روح و تعالی فكر و والایی روش زندگی محمد (ص) برای او چنان جاذبه ای داشت كه به یكباره استقلال طلبی خاص خود را كنار گذاشت، و تصمیم گرفت از آن پس زندگی خود را با زندگی این یگانه تاریخ پیوند زند. جاذبه صداقت و راستی و پاكی محمدامین چنان بود كه حتی بر غرور خدیجه نیز، فایق آمد، به گونه ای كه خود داوطلبانه قدم پیش گذاشت، و به آن جوان بی مانند پیشنهاد ازدواج داد و اندكی بعد پیوند مبارك خدیجه (س) با بزرگمرد تاریخ اسلام شكل گرفت.

حضرت خدیجه(س)

از این زوج پاك و آسمانی چهار فرزند متولد شدند؛ پسری به نام قاسم كه طاهر و طیب لقب داشت، و كنیه «ابوالقاسم» برای پیامبر (ص)، از نام همین فرزند عزیز گرفته شده است. قاسم دوران نوزادی و شیرخوارگی را مدتی طی كرد، اما اندكی بعد بنا بر تقدیر الهی از دنیا چشم پوشید و به سرای باقی شتافت. غیر از این فرزند پسر، خدیجه دارای سه دختر به نامهای زینب، ام كلثوم و فاطمه (س) شد. آری شخصیت والایی همچون خدیجه است كه در دامان پاكش، پاكدامن ترین و پاكیزه گوهرترین بانوی جهان هستی، یعنی حضرت فاطمه زهرا (س)، پرورانده می شود. آن خورشید تابانی كه بنا بر اراده و مشیت الهی، از میان تمام فرزندان پیامبر، برای پدر بزرگوارش باقی می ماند، تا برای مادری انوار الهی و سادات جهان انتخاب شود، و در دامان گهربارش فرزندان همچون ائمه معصومین (ع) را پرورش دهد كه خود، مشعل داران ارشاد و هدایت جهانیان باشند.

ایشان تنها بانوی شایسته ای است كه خداوند او را ظرف انوار درخشان امامت قرار داد و پیامبر نور و رحمت، در تبیین شایستگی هایش به دخت گرامی اش فرمود: دخترم !این مادرت خدیجه بود كه خداوند او را ظرف نور امامت قرار داد. ایشان همواره به این فضیلت بزرگ ام الفضایل، اشاره كرده و می فرمود: خداوند از او برای من فرزند روزی كرد و از دیگران محروم نمود.

از ویژگیهای بارز حضرت خدیجه (س) بهره مندی ایشان از هوش و تدبیری سرشار بود؛ چنانكه در عصری كه سایه جهل همه جا را فرا گرفته بود و زنان از بیشتر مزایای زندگی محروم بودند، خدیجه (س) دارای كمال، عقل و شخصیت ادبی در سطح بالایی بود؛ چنانكه اشعار سرشار از ظرافت ادبی و معنوی او در شأن رسول خدا (ص) كه حدود پانزده سال پیش از بعثت سروده شده، شاهد گویایی بر این مطلب است.

خدیجه (س) با حسن تدبیر تمامی مشكلات و مشقتهای دعوت اسلامی را كه پیامبر (ص) با آنها مواجه بودند، برای آن حضرت قابل تحمل می كرد. در روزهای مشقت بار محاصره اقتصادی، ثروت فراوان حضرت خدیجه در شكستن حصر اقتصادی بسیار مؤثر بود. در این دوران، تبسم شادی آفرین آن بانوی نمونه، در زدودن آثار شكننده آن همه غم و اندوه سهم فراوان داشت. اگر چه همواره خداوند منان با عنایتهای بی كران خود پشتیبان پیامبر خدا (ص) بود، ولی چهره شاداب و نگاه های پرنشاط خدیجه، او را برای روزگار سختی كه در پیش رو داشت، مصمم تر می نمود.

پیامبر اسلام پس از فتح مکه در كنار مرقد مطهر حضرت خدیجه (س) خیمه زد و ایام اقامت خویش را در مكه معظمه، در كنار محبوب از دست رفته خویش سپری نمود و بدین سان 25 سال تمام نیز خدیجه ستاره پرفروغ دودمان رسالت بود

هنگامی كه پیامبر اكرم (ص) با ده هزار سرباز جنگی وارد مكه معظمه گردید و آن فتح با شكوه را از آنِ خود نمود، اشراف مكه دسته دسته به محضر آن حضرت می شتافتند و با اصرار تقاضا می كردند كه در منزل آنان فرود آید. پیامبر (ص) با پیشنهاد آنان موافقت نكرد و در كنار مرقد مطهر حضرت خدیجه (س) خیمه زد و ایام اقامت خویش را در مكه معظمه، در كنار محبوب از دست رفته خویش سپری نمود و بدین سان 25 سال تمام نیز خدیجه ستاره پرفروغ دودمان رسالت بود. پس از پایان محاصره اقتصادی پیامبر (ص) و یارانش در شعب ابی طالب، چندی نگذشت كه ابوطالب و خدیجه هر دو با فاصله چند روز در بستر بیماری افتادند. طبق پاره ای از روایات، ابوطالب (ع) دو ماه پس از آزادی از محاصره از دنیا رفت و پس از سه و به روایتی دیگر 35 روز، در دهم رمضان سال دهم هجرت، خدیجه (س) نیز دار فانی را وداع گفت. با رحلت دو یار با وفا و پشتیبان خستگی ناپذیر محمد (ص)، حضرت آن سال را عامُ الحُزن یا سال غم واندوه نامید. پس از آن، پیامبر اكرم (ص) همواره می فرمود: تا هنگامی كه ابوطالب و خدیجه زنده بودند، هرگز غم و اندوهی بر من مستولی نشد. خاطرات تلخ و شیرین ایام زندگی مشترك خدیجه هرگز از حافظه پیامبر (ص) محو نشد. او هرگز از خانه بیرون نمی رفت، جز اینكه از خدیجه یاد می كرد و می فرمود: آری خدیجه این گونه بود و خداوند نسل مرا از او قرار داد. ایشان همچنین می فرمود: «هرگز خداوند متعال بهتر از او را بر من نصیب نفرموده است. او روزی كه من به كمك نیاز داشتم، به یاری ام آمد و دستم را با مهر و عطوفت گرفت؛ روزی به من ایمان آورد كه جهانیان نسبت به من كفر می ورزیدند، و روزی مرا تصدیق كرد كه جهانیان تكذیبم می كردند، خداوند از او به من اولاد عنایت كرد.”

حضرت خدیجه(س)

خدیجه در حساس ترین شرایط زندگی پیامبر خدا (ص) -چه آن زمان كه وجود مباركش در آستانه نزول وحی قرار داشت و همه چیز دگرگون شده بود، و چه آن زمان كه وحی الهی بر قلب پاكش نازل می شد و جهانی را به لرزه درمی آورد- همواره رسول اكرم (ص) را به خوبی درك می كرد. او را به طور صحیح شناخت و به واقعیتهای والای وجودش پی برد. رسالت او را به روشنی فهمید و آن را با تمام جانش پذیرفت و با تمامی توان خود در راه تثبیت و گسترش آن ایستادگی كرد. «ابن اسحاق» یكی از سیره نویسان اولیه و معروف اسلام، در این خصوص می گوید: مقام معنوی و اخلاقی و حرمت بی مانند خدیجه به جایی رسید كه مورد عنایت خاص الهی قرار گرفت. چنان كه روزی جبرئیل به هنگام نزول وحی گفت: «ای پیامبر، سلام پروردگار یكتا را به خدیجه برسان.” پیامبر اسلام (ص) نیز به خدیجه گفت: «ای خدیجه، اینك جبرئیل درود پروردگار را به تو ابلاغ می كند.” آنگاه خدیجه در پاسخ گفت: «خداوند خود سلام است و آغاز سلام و درود از اوست، و درود و سلام بر جبرئیل...”

امامان معصوم (ع) نیز در موارد متعدد به وجود این بانوی گرانقدر، مباهات و افتخار كرده اند ؛چنانكه امام حسین (ع) روز عاشورا، در ضمن خطبه ای كه خود را به دشمن معرفی می كرد، فرمود: «شما را به خدا سوگند، آیا می دانید كه جده من خدیجه (ع) دختر خویلد است». یا امام سجاد (ع) در مجلس یزید در دمشق، در فرازی از سخنرانی اش، خود را چنین معرفی می كند: «من پسر خدیجه بانوی بزرگ اسلام هستم». امام صادق (ع) نیز می فرماید: وقتی خدیجه (س) وفات كرد، فاطمه (ع) به رسول خدا پناه برد. به دور پیامبر می چرخید و می گفت: «پدر جان، مادر من كجاست؟» جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: «ای رسول خدا، پروردگارت امر فرمود به فاطمه سلام برسان و بگو مادرش در خانه ای است از یاقوت و زبرجد كه اتاقهایش از طلا و ستونهایش از یاقوت قرمز ساخته شده و با آسیه و مریم همنشین است».

منابع :

1- تذكرةالخواص، ج 2

2- عمدة ابن بطریق

3- منبر الاسلام و توفیق الاعلم.

4- سیره ابن هشام، ج1

نویسنده: عزیزالله حسینی(روزنامه قدس)

تهیهگروه دین و اندیشه_شکوری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.