تبیان، دستیار زندگی
«محمدمهدی عسگرپور» مدیر عامل خانه سینما با اشاره به جای خالی «سیف‌الله داد» در سومین شب كارگردانان سینمای ایران، گفت: در جلسه امشب، هر وقت صحبت سینمای نجیب می‌شد، حرف از سیف‌الله داد بود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شب كارگردانان، شب سینمای نجیب

شب کارگردانان

شب «سیف‌الله داد»

«محمدمهدی عسگرپور» مدیر عامل خانه سینما با اشاره به جای خالی «سیف‌الله داد» در سومین شب كارگردانان سینمای ایران، گفت: در جلسه امشب، هر وقت صحبت سینمای نجیب می‌شد، حرف از سیف‌الله داد بود

به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، سومین مراسم شب كارگردانان سینمای ایران شب گذشته در محوطه موزه سینما واقع در باغ فردوس برگزار شد.

در این مراسم كه با حضور محمدرضا جعفری‌جلوه، محمدمهدی عسگرپور، محمد بهشتی، محمود اربابی، علیرضا رضاداد، محمدحسن پزشك، مسعود كیمیایی، ابراهیم حاتمی‌‌كیا، رخشان بنی‌اعتماد، محمد پیرهادی، ایرج تقی‌پور، علی معلم، امیر اسفندیاری، تورج منصوری، هارون یشایایی، مرتضی شایسته، پرویز شهبازی، امیرحسین علم‌الهدی، منوچهر محمدی، نظام‌الدین كیایی، احمد امینی، محمد متوسلانی، محمد آلادپوش، مصطفی رزاق كریمی، حسین فرحبخش، علیرضا باذل، سید جمال ساداتیان، بهروز افخمی، منوچهر شاهسواری، فرشته طائرپور، محمدحسین لطیفی، داریوش فرهنگ، بیژن میرباقری، سیروس حسن‌پور، محمدعلی زم، محسن علی‌اكبری، نیكی كریمی، ابوالحسن داوودی، منیژه حكمت، علی ژكان، عباس رافعی، حمید نعمت‌الله، حسن فتحی، امید روحانی، ناصر تقوایی، اكبر ثقفی، پوران درخشنده، كاظم راست‌گفتار، محمدرضا اعلامی، محمد‌علی سجادی، مسعود كرامتی، سعید ابراهیمی‌فر، سیدضیاء هاشمی، قاسم قلی‌پور، علی روئین‌تن، سیروس الوند، ابراهیم وحید‌زاده، هوشنگ گلمكانی، اكبر خواجویی و... حضور داشتند، ابتدا هنرمندان و مهمانان حاضر در برنامه افطار كردند و پس از مراسم افطار، مهدی كرم‌پور با خواندن قطعه شعری برنامه را شروع كرد.

* كرم پور: سیف الله داد فقط به خانه فكر نكرد

این كارگردان سینمای ایران كه مجری برنامه بود، در ابتدای این برنامه گفت: هر سال در جشن كارگردانان خانه سینما از 5 نفر تقدیر می‌شد. 3 كارگردان از سه نسل از سینمای ایران و 2 تقدیر از 2 تهیه‌كننده پركار. اما امسال سیف‌الله داد را در جشن داریم و امثال او بسیار كم هستند.

هر سال در جشن كارگردانان خانه سینما از 5 نفر تقدیر می‌شد. 3 كارگردان از سه نسل از سینمای ایران و 2 تقدیر از 2 تهیه‌كننده پركار. اما امسال سیف‌الله داد را در جشن داریم و امثال او بسیار كم هستند.

وی افزود: وقتی جلوی خانه خود را كاشی می‌كنیم، فقط به همان كاشی ‌كردن در خانه فكر می‌كنیم اما بعضی نه تنها به خانه، بلكه به كوچه، خیابان و جامعه خود فكر می‌كنند و سیف‌الله داد از چنین افرادی بود.

* رئیسیان: داد، تركیبی منحصر به فرد بود

علیرضا رئیسیان رئیس كانون كارگردانان سینمای ایران اولین سخنران این برنامه بود كه در سخنانی گفت: این مراسم در اردیبهشت ماه برگزار می‌شد و قرار بود امسال به عنوان كارگردان برگزیده از نسل دوم كارگردانان سینمای ایران از سیف‌الله داد تجلیل كنیم كه در آن زمان او در میان ما بود، البته اطمینان دارم كه در حال حاضر هم روح او در میان ماست.

وی افزود: شاید كارهای اثرگذار "داد "، از عدد بیرون باشد. او پس از آن كه به مسئولیت معاونت سینمایی رسید شورای اكران را راه‌اندازی كرد و امور اكران را به دست سینماگران سپرد، ممیزی را تا حد زیادی حذف كرد و اقدام مهم دیگرش، تشكیل شورای عالی سیاستگذاری سینمای ایران بود كه با جمعی از مدیران ارشاد و دست‌اندركاران سینما برگزار شد.اولین جلسه این شورای عالی را به یاد دارم كه در ارشاد برگزار شد و بسیاری از افراد در آن بودند اما پس از آن این جمع مدام در جلسات مختلف كوچك‌تر شد. روزی از داد هدف او را از تشكیل این شورای سیاستگذاری پرسیدم و او گفت هدف من این است كه بچه‌های سینما مسائل و مشكلات خود را مستقیما با مسئولان مطرح كنند و ما به یك خرد جمعی برسیم كه آن بتواند مشكلات سینمای ما را حل كند.

رئیسیان در ادامه تصریح كرد: سیف‌الله داد به یك تیم فكر می‌كرد و می‌گفت یك تیم باید در كنار هم و متشكل از سینماگران و مسئولان مسائل سینما را حل كند اما در دوره‌های بعد ناگهان این مفهوم عوض شد. متأسفانه دیدیم كه در یك بنیاد هنری گفتند ما خودمان تیم داریم و هر كاری بخواهیم با آن می‌كنیم و توپ بازی این تیم هم تا حد توپ پینگ‌پنگ كوچك شد. در بسیاری از حوزه‌های هنری گفتند ما اصلا با توپ بازی نمی‌كنیم و این تنها برای نمایش است و تعهدی هم برای دادن امكانات به همه نداریم و در جای دیگر حتی توپ را نخواستند. اما متأسفانه كسی به این موضوع توجه ندارد كه هر تیمی وقتی بازی می‌كند این توپ است كه نتیجه را تعیین می‌كند. كار سیف‌الله داد در تشكیل شورای سیاستگذاری سینمای ایران كاری عظیم و ماندنی بود چون بعدها نشان داد كه دست‌اندركاران سینما تا چه حد در حل مشكل آن موثرند.

در آن زمان بود كه همه فهمیدند با كارهای غیر منطقی نمی‌توان قدرت و تاثیرگذاری سینما را كم كرد و همه دانستند توپ و بازی در واقع در دست كارگردان است.

شب کارگردانان

رئیس كانون كارگردانان در ادامه گفت: نمی‌دانم خاطراتم از سیف‌الله داد را بگویم یا آنچه كه او را ویژه كرد.

سیف‌الله داد در زمان كارگردانی و پشت میز مدیریت حالش هرگز عوض نشد و همیشه با نگرانی مشتاق وقایع سینما بود.

قطعا ترتیبات عجیب و غریبی باید بگذرد كه عقلانیت با اتكا با خرد جمعی در وجود كسی جمع شود، آنگونه كه در وجود سیف‌الله داد جمع شده بود و او تركیبی منحصر به فرد بود. امتزاج خاصی از حس مردم‌دوستی و قدرت در وجود او بود و با اینكه همیشه از لحاظ اقتصادی فردی قوی بود اما به‌شدت مراقب مسائل شخصی و مدیریتی در كارش بود و نمی‌گذاشت این مسائل با هم مخلوط شوند. ظاهری خشك و متین اما حس طنز بسیار قوی‌ای داشت كه هر وقت مسئله‌ای را با ما مطرح می‌كرد نمی‌‌دانستیم اصل مطلب چیست و همیشه ما را در ابهام می‌گذاشت و بسیار متأسفم كه از میان قدیمی‌های سه دهه اخیر، سیف‌الله داد اولین كسی است كه رفته و ما را تنها گذاشته.

* نجفی: داد در فكر تدوین قانون سینما بود

محمدعلی نجفی سخنران دیگر این مراسم بود كه پس از حضور بر صحنه گفت: وقتی گفتند در مورد داد صحبت كنم، حس كردم كار بسیار سختی است چون مدتی است انگیزه برای هیچ كاری ندارم. فكر كردم از گذشته یا رابطه‌ام با او یا بحث‌های میان ما یا زمان مدیریت او یا جلساتش برای قانونمند كردن سینما بگویم او می‌خواست برای مدیریت سینما قانونی با همفكری تمام همكارانش تهیه كند و متاسفانه این اتفاق نیفتاد.

نجفی در ادامه یادداشتی را كه در مورد سیف‌الله داد نوشته بود قرائت كرد و در ادامه بهروز افخمی برای سخنرانی به روی صحنه رفت.

* افخمی: مرتضی، مهرزاد و سیف الله هر سه رفتند

وی گفت: سیف‌الله داد یكی از 3 فیلمسازی بود كه رفقای خوب من بودند و تفاوتی اساسی با من داشتند. هر 3 از من بزرگ‌تر بودند و نقش برادر بزرگی را كه هرگز نداشتم برایم ایفا می‌كردند. اولی سید مرتضی آوینی بود ، دومی مهرزاد مینویی و سومی سیف‌الله داد. هر سه‌ آنها در حدود سن 50 سالگی رفتند درست در سن و سال و موقعیتی كه هنرمندان در آن باید به اوج شكوفایی و توان ذهنی برسند و تازه از این سن به بعد كارهای واقعی كارگردانان ساخته می‌شود.

مرتضی ، مهرزاد و سیف‌الله هر سه رفتند اما فكر می‌كنم سیف‌الله به یك دلیل و با اراده خاصی چند سال در برابر بیماری سختش مقاومت كرد. دلیلی كه ربطی به سینما نداشت. بیماری مهلكی به سراغش آمده بود كه می‌خواست او را با خود ببرد و بخشی از سیف‌الله هم می‌خواست كه برود اما بخشی از او كه به خانواده‌اش مربوط بود خواست بماند و با اراده زیاد در مقابل مرگ مقاومت كرد. احساس من این است كه این موضوع به خاطر كودكی بود كه در زمان شروع بیماری سیف‌الله نوپا بود و حالا به سن نوجوانی رسیده.

چند روز پس از تصدی معاونت سینمایی توسط آقای داد، او من را خواست و فكر كردم كه چقدر خوب است حالا او به من پروانه ساخت می‌دهد و ساخت فیلم را شروع می‌كنم. آن زمان فیلمنامه‌ای داشتم به نام «من از عباس كیارستمی متنفرم» و داد دو ساعت با مقدار زیادی مهربانی برای رد كردن این فیلمنامه وقت گذاشت و دیگر جای از كوره در رفتن را برای من باقی نگذاشت.

وی افزود: فكر می‌كنم هر سه این افراد به دلایلی كه برای ما روشن است بعد از كوشش طولانی كه برای سینما صرف كردند و تلاش برای شكل دادن به سینمای ملی و ایرانی و به وجود اوردن چیزی كه مال خودمان باشد، حوصله‌شان سر رفت و دیدند كاری نمی‌شود كرد و چون به جز تشخص هنری چیزی برای این دنیا نداشتند رفتند تا به دنیاهای بزرگ‌تری بروند و به مشغولیت‌های مهم‌تری برسند.

افخمی در ادامه افزود: همیشه این سه نفر باعث افتخار من بودند و سرم را به خاطر رفاقت‌شان بالا می‌گرفتم. امروز حس می‌كنم دلیل حضورم و كار كردنم و باقی ماندم در سینمای ایران از بین رفته كه البته بیشتر این یك احساس عاطفی است تا عقلانی. این سه نفر فقط فیلمساز نبودند بلكه اگر سینما نبود و وسایل و تكنولوژی آن به دست آنها سپرده می‌شد، می‌توانستند سینما را تعریف كنند. آنان از نوع فیلمسازان سفارشی، جشنواره‌ای و دولتی نبودند بلكه چهارچوب‌های فعالیت هنری را شكل می‌دادند و هنر را تعریف می‌كردند. توانایی‌های آنها بسیار زیاد بود و به جز مدیریت و سازماندهی از لحاظ هنری هم بالا بودند. سیف‌الله‌ داد در این میان در سینما كار زیاد نكرد اما همیشه با نهضتی كه می‌خواستند سینما را از بین ببرد مبارزه كرد و به خاطر این مبارزه صدمه دید و ضربه خورد.

او این امكان را داشت كه در همه‌جای دنیا برای تمام مردم فیلم بسازد و بازمانده‌اش این نكته را به ما نشان داد. شاید اگر زنده می‌ماند به این نتیجه می‌رسید كه توان و اراده خاصش را برای فیلمسازی در ابعاد دیگری خارج از سطح دائما تخریب شونده سینمای ایران در دست بگیرد. این سه نفر در اوج توانایی و در سن و سال ثمردادن از میان ما رفتند و صحنه را ترك كردند و كنجكاویم بدانیم اگر بودند در مورد وضعیت موجود چه تصمیمی می‌گرفتند و چه كار می‌كردند تا راه‌های جدیدی باز شود.

شب کارگردانان

بهروز افخمی در ادامه با یادآوری خاطره‌ای گفت: سال گذشته بزرگداشتی برای من برگزار شد و سیف‌الله داد كه می‌دانست من تأخیر دارم، پس از حضور بر صحنه حرف‌های زیاد زد و بیشتر تعاریفی از من كرد كه در آن حد نبودم اما فقط حرف زد تا من به برنامه برسم. اگر می‌دانستم حرف‌ زدن زیاد من باعث می‌شود سیف‌الله به اینجا بیاید قطعا تا صبح حرف می‌زدم اما او هرگز نمی‌آید و قطعا بسیار بیشتر از حرف‌های من را شما خود در دل می‌دانید.

* داوود نژاد: داد، خواست سینما را به زندگی ایرانی نزدیك كند

در ادامه مراسم سومین شب كارگردانان سینمای ایران، كه شب گذشته در محوطه موزه سینما واقع در باغ فردوس برگزار شد، علیرضا داوودنژاد پس از حضور بر صحنه گفت: دوست دارم درباره راهی كه سیف‌الله داد در آن حركت كرد و نحوه مدیریتش و موانع بر سر راه این مدیریت اندكی صحبت كنم اما حرفم را با سوالی شروع می‌كنم و آن این است كه چه كسی یا كسانی در حال حاضر از فضای دیداری و شنیداری فرهنگ كشور ما رضایت دارند؟ چه كسانی از بازار سیاه ویدئو كانال‌های بیشمار ماهواره، كم بودن سینماهای ما، كم بودن اكران فیلم‌ها، پایین‌ آمدن سطح ذوق و تخصص و تاراج شدن فیلم‌ها رضایت دارند؟ سیف‌الله داد از مبتلا شدن كشور ما به این روز وحشت داشت و همه تلاش‌اش در همه عمرش این بود كه به این روزگار نیفتیم. او از نسل مدیران اول انقلاب بود كه عرق خاصی به فرهنگ و استقلال فرهنگی داشت و حرف‌هایی كه امروز به شعار تبدیل شده داشتند. آنها از این كه كشور به زیر سلطه محصولات فرهنگی خارجی برود بسیار ناراحت بودند، به آن واكنش نشان می‌دادند و فكر می‌كردند ابتكار عمل در كار تصویر در ایران، باید در دست تولیدكننده داخلی باشد. این نسل از مدیران سینمای قبل از انقلاب را با سیاست‌زدگی و اقتصادزدگی مبتذل آن بعد از انقلاب در دست گرفتند. زمان قبل از انقلاب سانسور به این شكل بود كه فیلم ایرانی نباید مثل زندگی ایرانی باشد و فیلم خارجی هم می‌آمد و مدام بر سر این سینمای درمانده می‌زد و می‌گفت به شكل من باش. آن زمان بود كه انفعال و تقلید سینمای داخلی ما را هم فرا گرفت.

سپس داوودنژاد توضیح مفصل و مبسوطی درباره تاریخ سینمای ایران پس از انقلاب داد و در ادامه در مورد سیف‌الله داد گفت: سیف‌الله داد در زمانی كه هر كسی به فكر خودش بود، سینما را یاد گرفت و در زمان مدیریتش با تغییر شرایط و تسلط سیاست و اقتصاد و سینمای بخشنامه‌ای بسیار مبارزه كرد. او در سال‌های فطرت خوب به مسیرش ادامه داد و پس از یاد گرفتن سینما وارد كار پخش شد. او پس از خروج از بخش سینما نیز به كارهای صنفی پرداخت تا اینكه ناگهان دری به تخته خورد و او معاونت سینمایی شد آن زمان او راهی را كه شروع كرده بود ادامه داد و در این دوره مردم با روش‌های جدید كار سینمایی آشنا شدند. او می‌خواست سینما را از وابستگی به دولت آزاد كند و از كیفیت سینما مراقبت كند. همیشه می‌گفت سینما نباید مجیزگوی قدرت باشد و نباید تنها به دنبال پول بگردد و سینمای مصلحانه همیشه تكیه‌ كلامش بود. او اهالی سینما را وارد كار سینما كرد و نخواست سینما همیشه كلیشه‌ای و بخشنامه‌ای بماند. با وجود فشار زیادی كه رویش بود، سعی كرد فضای تازه‌ای در سینمای ایران ایجاد كند. خواست تجربیات تازه در سینما به وجود بیاورد . سینمای ایران را به زندگی ایرانی نزدیك كند و سینما تصویری از زندگی ملت باشد. چیزی كه بسیار سخت است و هر كسی می‌داند سخت‌تر از بازسازی زنده واقعیت چیزی وجود ندارد. امیدوارم سینمای ایران راه خوب و درست خود را كه سیف‌الله داد می‌خواست در آن راه قدم برداریم دوباره بیابد.

* فرمان‌آرا: ایمان راسخ داد را آرام می‌كرد

«بهمن فرمان‌آرا» سخنران بعدی این مراسم بود كه پس از حضور بر صحنه در سخنانی گفت: وقتی مازیار میری با من تماس گرفت تا در مورد سیف‌الله داد صحبت كنم، پرسیدم چرا من؟ چون داد، دوستان قدیمی و خوبی داشت و من ته صف بودم اما بعد به این فكر كردم او به گردن من حق دارد و فیلمسازی بعد از انقلاب من را او كلید زد.

فرمان‌آرا افزود: چند روز پس از تصدی معاونت سینمایی توسط آقای داد، او من را خواست و فكر كردم كه چقدر خوب است حالا او به من پروانه ساخت می‌دهد و ساخت فیلم را شروع می‌كنم. آن زمان فیلمنامه‌ای داشتم به نام «من از عباس كیارستمی متنفرم» و داد دو ساعت با مقدار زیادی مهربانی برای رد كردن این فیلمنامه وقت گذاشت و دیگر جای از كوره در رفتن را برای من باقی نگذاشت.

در انتهای جلسه گفت: اول كار ماست. اگر شلوغ كنی می‌توانی این فیلم را بسازی اما پس از آن دیگر نمی‌توانی فیلم بسازی. در انتهای همان جلسه بود كه من فكر داستان فیلمسازی كه نمی‌تواند فیلم بسازد و از مرگ خود فیلم می‌سازد به ذهنم رسید و پس از چند روز افسردگی طرحی نوشتم و آن را برای سیف‌الله داد بردم. در راه دفترم بودم كه با من تماس گرفتند و بلافاصله از من خواستند به دفتر داد برگردم . او به من گفت كاش زودتر این فیلمنامه را به من می‌دادی و من گفتم تازه این سناریو به ذهنم رسید. او هم از من خواست فیلمنامه كامل را بنویسم و فیلم را بسازم و اینگونه شد كه «بوی كافور عطر یاس» را ساختم و این در حالی بود كه حمله‌های زیادی به او شد. «خانه‌ای روی آب» را هم در زمان او ساختم گرچه این فیلم سه معاونت سینمایی عوض كرد تا اكران شد! پس از اینكه او از وزارت ارشاد بیرون آمد، به او گفتم حالا كه صاحب منصب نیستی بیا رفیق باشیم و از آن زمان، رفاقتی بین ما شكل گرفت كه البته خیلی زیاد نبود اما همیشه بود.

سیف‌الله داد زیاد كار نكرد و افرادی كه زیاد كار نمی‌كنند، چند دسته‌اند. كسانی كه كم كارند و هیچ خبری از آنها نیست. افرادی كه كم كارند اما حضورشان حس می‌شود و همیشه می‌خواهید به سوی‌شان بروید و با آنها مشورت كنید و افرادی كه كم كارند ولی بسیار متوقع و نظریه‌پردازند ولی نظریات آن دو سه جمله بیشتر نیست. شاید قسمت ما این است كه در این مقطع از زندگی خود شاهد تمام این دسته‌ها و آدم‌ها باشیم.

فرمان‌‌آرا در ادامه با اشاره به زمان بیماری سیف‌الله داد، گفت: پس از فیلم «یك بوس كوچولو»، شجاع‌نوری از بیماری سیف‌الله داد به من گفت و پیشنهاد كرد برای دیدنش به بیمارستان بروم. انتظار داشتم او از این وضعیت بیماری خشمگین باشد اما آن زمان آدمی آرام، لبخند به لب و بسیار دوست‌داشتنی بودند و وقتی آمدم بیرون از خودم پرسیدم چرا او آنقدر راحت است و بلافاصله گفتم ایمان راسخ او را آرام كرده و این شناختی بود كه از سیف‌الله داد داشتم.

وی افزود: نسل من و داد نسلی بسیار آرمان‌گرا و به دنبال آرمان شهر است كه به خاطر آن حاضر بودیم هزینه بدهیم. او همیشه فردی با سرزندگی بود همیشه در اعیاد مذهبی اولین تبریك را او می‌گفت.

فرمان‌آرا گفت: با وجود این كه در كارهای صنفی كیلویی حسادت در وجود آدم جمع می‌شود اما یك جو حسادت هم در دل داد نبود و مشابه این آدم‌ها كم پیدا می‌شوند.

* عسگرپور: آثار داد برای ملتی كافی است

به گزارش فارس، «محمدمهدی عسگرپور» مدیر عامل خانه سینما آخرین سخنران این برنامه بود كه در سخنان خود گفت: در جلسه امشب، صحبت‌ها به شكلی بود كه گویی اگر از سینمای نجیب صحبت می‌شد، حرف از داد بود یا برعكس. امروز به دلیلی فهرست فیلم‌های شاخص بعد از انقلاب را مرور می‌كردم و دیدم فهرست‌هایی از این دست چقدر به درد می‌خورند اما دلم از یك لحاظ گرفت چون آدم با دیدن این فهرست می‌خواست پرواز كند. در این فهرست فیلم‌های ارزشمندی بود كه تلاش بسیاری برای ساخت‌شان شده بود و ما حالا مجموعه ارزشمندی از این فیلم‌ها داریم البته روزگاری در مورد این فیلم‌ها اظهار نظرهای مختلفی می‌شد و ما می‌گفتیم این اظهار نظرها ارزشی ندارد اما انگار حالا این اظهارنظرها بسیار ارزشمند شده و گویی بذر نومیدی بسیار قدرتمندی در سینمای كشور پاشیده شده. متاسفانه امروز اظهارنظرها روز به روز هم بیشتر می‌شود و عده‌ی زیادی حرف بازگشت سینما به انقلاب را می‌زنند گویی سینمای ما چیزی جدا از انقلاب و جامعه ماست. اسامی سازندگان فیلم را هم در این فهرست می‌دیدم و دو فیلم سیف‌الله داد هم در آن بود. او آثار كمی ساخت اما آثارش برای ملتی كافی است.

وی در ادامه افزود: سیف‌الله داد زیاد كار نكرد و افرادی كه زیاد كار نمی‌كنند، چند دسته‌اند. كسانی كه كم كارند و هیچ خبری از آنها نیست. افرادی كه كم كارند اما حضورشان حس می‌شود و همیشه می‌خواهید به سوی‌شان بروید و با آنها مشورت كنید و افرادی كه كم كارند ولی بسیار متوقع و نظریه‌پردازند ولی نظریات آن دو سه جمله بیشتر نیست. شاید قسمت ما این است كه در این مقطع از زندگی خود شاهد تمام این دسته‌ها و آدم‌ها باشیم.

عسگرپور گفت: «سیف‌الله داد» از دسته دوم بود و من خودم برای هر كاری و هر مشورتی، به او رجوع می‌كردم. روحش شاد، كاش امثال او در سینمای ایران باشند و اگر هستند و ما نمی‌شناسیم‌شان پیدایش كنیم. امیدوارم در ماه‌های آینده، جلسات و مراسم‌های دیگری داشته باشیم كه این حال و هوای فعلی ما به نشست‌هایی بدل شود برای هم‌گرایی هر چه بیشتر در سینما.

* اهدای تندیس شب كارگردانان به همسر سیف الله داد

در ادامه علیرضا رئیسیان، محمد مهدی عسگرپور و مهدی كرم‌پور بر روی صحنه رفتند و همسر سیف‌الله داد به نمایندگی از خانواده‌اش برای دریافت لوح تقدیر سیف‌الله داد به روی صحنه رفت.

وی گفت: ممنون از كسانی كه این شب خوب را در یادبود سیف الله داد تدارك دیدند و ممنونم از مدیریت این محل كه زمانی من و سیف‌الله داد در آن با هم همكار بودیم و سال‌های خوب و پرخاطره‌ای را در آن گذراندیم مطمئنم روح او در اینجاست و مثل من از همه دوستان و برادرانش به خاطر همكاری‌ها و همدلی‌هایشان ممنون است.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی