سلار دیلمی
فقیه فرزانه و عالم گران قدر، ابویعلی حمزه بن عبدالعزیز، مشهور به (سلار دیلمی) از فقیهان و اندیشمندان نامدار و برجسته قرن پنجم قمری است كه هر چند در دانشهای رایج زمان خویش سرآمد و خبره بود، ولی مقام و منزلت او در فقه، تمام ابعاد و جوانب علمی اش را تحت الشعاع قرار داده است و وی را می توان به عنوان فقیهی بزرگ در دنیای علم، معرفت و آگاهی معرفی كرد
در رجال نجاشی نام او را به هنگام دفن استاد خویش سید مرتضی علم الهدیجزء تشییع کنندگان در کنار ابو یعلی جعفری داماد شیخ مفید میبینیم،جائی که میگوید: پس از فوت سید مرتضی من مباشر غسل او بودم و با من ابو یعلی محمد بن الحسنالجعفری و سلار بن عبد العزیز... همراه بود
سلار هر چند، هم طبقه شیخ طوسی است،نه از شاگردان او،در عین حال محققحلی در مقدمه کتاب المعتبر از او و ابو الصلاح حلبی به عنوان«اتباع الثلاثه»ناممیبرد،یعنی او را از پیروان، میشمارد که علی الظاهر مقصود این است این سهنفر تابع و پیروان سه نفر دیگر،شیخ مفید،سید مرتضی و شیخ طوسیبودهاند.» 1
زندگی او:
ولادت و زادگاه
متاسفانه از تاریخ ولادت، زمان هجرت از زادگاه، مدت اقامت در حلب، مسافرتها، ازدواج و فرزندان این عالم بزرگوار، در هیچ كتابی سخن به میان نیامده است. ولی وجود پاره ای شواهد و مستندات، مانند مطالعه زندگی استادان، معاصران و شاگردان وی و این كه او گاهی به نیابت از شیخ مفید[1] و سید مرتضی علم الهدی[2] بر كرسی تدریس می نشست و شاگردان برجسته آن بزرگواران را از دانش بیكران خویش بهره مند می ساخت، می توان حدس زد كه در نیمه دوم قرن چهارم، كلبه ساده و با صفای عبدالعزیز دیلمی را با قدوم مباركش، روشن و منور ساخته است، اما بدون تردید، زادگاه این فقیه والامقام دیلمان است. امروزه نام بخش كوچكی است كه با یكصد و سی و چهار آبادی، از توابع شهرستان عالم پرور لاهیجان در استان گیلان است[3] در زمان سلار دیلمی این منطقه تاریخی، دارای وسعت گسترده ای بوده است. به گفته مورخان همه استانهای شمالی كشور، مانند گیلان، مازندران (طبرستان) گرگان (استان گلستان) و برخی از مناطق دیگر مانند قومس (سمنان و دامغان)، مناطقی از ری، قزوین و آذربایجان در گذشته در قلمرو نفوذ و سیطره حكومت دیلمیان بوده است.[4]
دیلمیان قبل از پذیرش اسلام، خطرناك ترین دشمنان اعراب مسلمان بودند. بنابر شواهد تاریخی، مردم دیلم پس از فتح ایران به دست مسلمانان و انقراض ساسانیان تصمیم داشتند به نحوی استقلال ایران را دوباره به دست آورند و در برانداختن خلفا نیز كوشش می كردند. آنان در راه هدف خود سرسختی عجیبی نشان می دادند و چون علویان، همواره در حال مبارزه با خلفای جور بنی امیه و بنی عباس بودند و دیلمیان از راه پناه دادن به علویان، می خواستند خلفا را براندازند و مظلومان را یاری دهند. و همین امر باعث تشرف آنان به دین اسلام شد. [5]
كنیه و لقب
ابویعلی، حمزه بن عبدالعزیز دیلمی، معروف به سالار و سلار، یكی از فقهای نامدار تاریخ اسلام است كه تذكره نویسان درباره كنیه و لقب او چنین نگاشته اند:
ابویعلی را كنیه او ذكر كرده اند و می گویند:
یعلی اسمی است منقول از فعل معلوم علا یعلوا علوا، مثل سما یسمو و گفته شده است علی یعلی مثل یرضی است. و علا به معنای برتری در شرف است.
نویسنده اعیان الشیعه و مولف ریاض العلما نوشته اند:
سلار اسمی است كه در لغت فارسی و عربی اصلا وجود ندارد و مترجمین آن را به جای لفظ سالار استعمال كرده اند، ولی در رجال بحرالعلوم آمده است كه سلار معرب سالار است. [6]مترجمین، سالار را در فارسی به معنای رییس و امیر و در عربی به معنای شریف معنا می كنند.
سلار هر چند، هم طبقه شیخ طوسی است،نه از شاگردان او،در عین حال محققحلی در مقدمه کتاب المعتبر از او و ابو الصلاح حلبی به عنوان«اتباع الثلاثه»ناممیبرد،یعنی او را از پیروان، میشمارد که علی الظاهر مقصود این است این سهنفر تابع و پیروان سه نفر دیگر،شیخ مفید،سید مرتضی و شیخ طوسیبودهاند
ولادت او همانند دیگر معاریف و مفاخر مکتب اسلام درست روشن ومشخص نیست،ولی نام او حمزة بن عبد العزیز دیلمی طبرستانی،کنیهاش ابو یعلیملقب به سلار،فقیهی استبزرگوار و شیخی است جلیل القدر و عظیم الشان که ازمفاخر و اعیان فقهای امامیه میباشد.سلار معرب«سالار»میباشد که به معنای امیر و رئیس کل میباشد.ولادتش در مازندران صورت گرفته است.او به قصد تکمیل تحصیلات اسلامی خویش به مرکز حوزه علمیه آن روز که بغداد و اخیرا نجف بودهاست،مهاجرت کرده است.
استادان
1. محمد ابن محمد ابن نعمان معروف به شیخ مفید (م413ق.).2. علی بن حسین، معروف به سید مرتضی علم الهدی (3436 ق).
مشایخ امامیه
سلار دیلمی بعد از عصر غیبت حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ، یكی از مشایخ و از مهم ترین عالمان و پیشوایان امامیه بوده است. مشایخ و قدمای امامیه، ده نفر بودند كه عبارتند از:
1و2. صدوقان (علی بن بابویه قمی و فرزندش صدوق).
3و4. شیخان (شیخ مفید و شیخ طوسی).
5و6. سیدان (سید مرتضی علم الهدی و برادر ارجمندش، سید رضی، گردآورنده نهج البلاغه).
7. ابن ابی عقیل.
8. ابوالصلاح حلبی.
9. ابن ادریس حلی.
10. ابویعلی، سلار حمزه بن عبد العزیز دیلمی.
شاگردان
1. شیخ ابو علی طوسی.
2. منتجب الدین ابن بابویه.
3. حسن بن حسین بن بابویه.
4. ابوالكرم مبارك بن فاخر نحوی.
5. ابوالفتح عثمان بن جنی نحوی.
6. ابوالصلاح تقی الدین.
7. محمد بن علی بن عثمان.
8. عبدالجبار بن عبدالله المقری الرازی.
9. محمد بن عبدالرحمن بن احمد بن الحسین نیشابوری خزاعی.
10. عبدالله بن حسن بن حسین بن بابویه.
معاصران
برخی از دانشمندان معاصر این فقیه و متكلم نامدار عبارتند از:
1. شیخ طوسی (م 460 ق) ظاهرا سلار، بعد از رحلت شیخ طوسی، به مقام مرجعی رسیده است.
2. سید مرتضی علم الهدی.
3. سید رضی.
4. شیخ مفید.
5. ابوالعباس نجاشی.
6. ابوالفتوح رازی.
7. شیخ جعفر دوریستی.
مرحوم مدرس در ریحانة الادب میگوید:
او یکی از اعاظم علمای متقدمین اثنی عشریه است که در علم و ادب مقدم بوده و فتاوی و اقوال او در کتب فقهیه مذکور میباشد.وی از شاگردان شیخ مفید و علمالهدی و از مشایخ روایتی شیخ ابو علی طوسی پسر شیخ طوسی است و گاهی بهسمت نیابت از سید مرتضی در بغداد درس میگفته است و در اثر فقاهت و جلالتمراتب علمیه از طرف سید به منصب حکومتشرعیه و فصل خصومات و مرافعاتدینیه در بلاد حلب منصوب شده است.» 2
تالیفات او:
او تالیفات متعددی در زمینه فقه و اصول فقه و کلام دارد که چند نمونه از آنهاذکر میشود:1. المراسم العلویه فی الاحكام النبویه.
2. التقریب (التهذیب) در اصول فقه. [9]
3. التذكره فی حقیقه الجوهر و العرض. [10]
4. الابواب و الفصول فی الفقه. [11]
5. المسائل السلاریه. [12]
6-الرد علی ابی الحسن البصری فی نقض الشافی. هنگامی که ابو حسن بصریکتابی در نقض الشافی سید مرتضی نوشت،سید مرتضی به سلار دستور داد که نقضآن را بنویسد،پس کتاب او«نقض نقض الشافی»شناخته شد و تفصیل آن به این ترتیبمیباشد:
قاضی عبد الجبار معتزلی کتابی در نقض مذهب شیعه تالیف نموده و نام آن را«المغنی الکافی»نهاد سید مرتضی کتاب الشافی فی نقض الکافی را در رد آن تالیفنمود و ابو الحسن بصری کتابی در نقض کتاب شافی سید مرتضی نوشت،سلار هم در رد نوشته ابو الحسن بصری،به امر سید مرتضی کتاب فوق را تالیف نمود.
5-المراسم العلویه و الاحکام النبویه در فقه که با ده کتاب دیگر به نام جوامعالفقه در ایران به چاپ رسیده و اخیرا توسط حجت الاسلام والمسلمی استاد آقای حاج شیخ علی اصغر مروارید "دامت برکاته" تجدید چاپ شده است.
7-المقنع فی المذهب در علم کلام
در رجال نجاشی نام او را به هنگام دفن استاد خویش سید مرتضی علم الهدیجزء تشییع کنندگان در کنار ابو یعلی جعفری داماد شیخ مفید میبینیم،جائی که میگوید: پس از فوت سید مرتضی من مباشر غسل او بودم و با من ابو یعلی محمد بن الحسنالجعفری و سلار بن عبد العزیز... همراه بود.» 3
جایگاه سلار
دانشمندان و زندگی نامه نویسان، هر یك درباره مقام علمی سلار مطالبی نوشته اند: سیوطی در طبقات النحویین، سلار را از دانشوران علم نحو دانسته است.علامه حلی در خلاصه نوشته است: سلار بن عبدالعزیز دیلمی از فقهای مورد وثوق شیعه است كه در فقه و ادبیات، سرآمد و ممتاز بود.
پژوهش گر معاصر، آیه الله سید ابوالقاسم خویی ضمن تایید وثاقت سلار، وی را از بزرگان فقهای شیعه دانسته و نوشته است:
«سلار بن عبدالعزیز الدیلمی فقیه، جلیل، معظم، ثقه»؛ سلار بن عبدالعزیز دیلمی، فقیهی مورد اعتماد و بزرگوار و گران قدر است.
سلار و نماز جمعه
سلار در كتاب فقهی مراسم، درباره برگزاری نماز جمعه این گونه نوشته است:«صلاه الجمعه فرض مع حضور امام الاصل او من یقوم مقامه و اجتماع خمسه نفر فصاعدا احدهم الامام»؛
خواندن نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم ـ علیه السلام ـ یا كسی كه از طرف او منصوب می شود (نائب خاص)، واجب است و حداقل نفرات برای برگزاری و انعقاد نماز جمعه با امام یا نائبش، پنج نفر است[14]»
سلار مانند برخی فقهای شیعی، نماز جمعه و نیز نماز عیدین (فطر و قربان) را در زمان غیبت امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ جایز نمی داند، زیرا آن را از مختصات امام معصوم ـ علیه السلام ـ می داند و در حقیقت به حرمت نماز جمعه و نماز عیدین در زمان غیبت امام ـ علیه السلام ـ فتوی داده است.
راز تحریم نماز جمعه توسط وی
برخی از دانشمندان، این فقیه والامقام را جزء اولین عالمان شیعی میدانند كه به تحریم نماز جمعه فتوی داده است.این فقیه هوشمند و زیرك، با درك موقعیت اجتماعی و سیاسی زمان خویش كه زعامت دینی شیعیان را بعد از شیخ طوسی به عهده داشت، اقدام به صدور شجاعانه فتوای تحریم نماز جمعه نموده است، زیرا سلار زمانی زعامت و رهبری مردم را به عهده گرفت كه حكومت آل بویه كه دولتمردانی شیعی بودند به سلجوقیان كه سنی مذهب بودند، انتقال یافته بود و فتنه و آشوب و جنگهای خونین مذهبی علیه شیعیان آرامش بغداد را به مخاطره انداخت و باعث فروپاشی حوزه علمیه بغداد شد و فقیهان و عالمان دین، دست به اقدامات اساسی زدند و حتی ناگزیر به هجرت از بغداد شدند. روشن است كه برگزاری نماز جمعه و خواندن خطبه در آن فضای سیاسی حاكم بر جامعه، چیزی جز فریب، خدعه، مدح و ستایش حاكمان جور نبود و اصولا حاكمان جور انتظار دارند كه از محافل عبادی ـ سیاسی نماز جمعه به نفع خویش بهره برداری كنند[15] و در راه رسیدن به این مقصود، از شیوه های مختلف زر، زور، نیرنگ و استخدام عالمان درباری و فریب خورده استفاده می كنند. تحریم نماز جمعه از سوی زعیم بزرگ شیعیان در حقیقت اعلان برائت از حاكمان جور و تنفر از اقدامات ظالمانه و ستم گرانه آنهاست. این اقدام سلار، حكایت گر تفكر عدم جدایی دین از سیاست است كه از سوی فقهای بزرگوار شیعه در تمام اعصار در عمل به اثبات رسیده است.
پذیرش منصب قضاوت در دوره ای و تحریم نمازجمعه و عیدین در دوره ای دیگر، نشان می دهد كه وی فقیهی سیاستمدار و ژرف اندیش در عصر خویش به شمار می آمده است.
سلاّر دیلمی در مسند قضاوت
بی شك، سید مرتضی را باید احیاگر علوم اسلامی در قرن چهارم دانست. آن بزرگوار از اوضاع سیاسی و اجتماعی عصری كه مقارن با اوج قدرت دولت شیعی آل بویه بود، به خوبی بهره برداری نمود. سید مرتضی، شاگردان فقیه و دانشمندش را به اقصی نقاط كشور اسلامی، برای قضاوت گسیل می داشت. یكی از شخصیتهای برجسته شیعه كه از سوی سید مرتضی برای منصب قضا به مناطق حلب (از توابع سوریه) اعزام شد، سلار دیلمی بود. وی در این مناطق، زعامت دینی مردم را به عهده گرفت و به عنوان حاكم شرع اسلامی، به حل و فصل نزاع ها و اختلافات دینی ـ اجتماعی پرداخت و به ارشاد و هدایت مردم، اقامه جماعت و رفع مشكلات و پاسخ گویی به مسائل دینی شیعیان نیز اشتغال داشت.
از زمان مسافرت وی به حلب و مدت اقامت او در آنجا اطلاع دقیقی در دست نیست، اما شواهد نشان می دهد كه وی سالیان متمادی در آن دیار حضور داشته است، به گونه ای كه برخی وی را از فقهای حلب به شمار آورده اند. [7]
شاگردان او:
و از دیگر شاگردان او،فاضل نحوی است که در سال 448 از دنیا رختبربستهاست.
وفات و مدفن سلار دیلمی
در تاریخ وفات این فقیه فرزانه نیز اختلاف است، اما بنا به قول مشهور، رحلت سلار دیلمی در ششم رمضان سال 463 قمری[16] در قریه خسروشاه[17] تبریز اتفاق افتاده است و قبر شریف این رادمرد شیعی، در همان مكان می باشد. این كه این فقیه بزرگ، چرا و چگونه در این مكان رحلت كرده اند، به درستی معلوم نیست، ولی احتمالا سلار مانند بسیاری از فقیهان و عالمان، به دنبال آشوبها و جنگهای داخلی در آن سالهای آشفته و نابسامان آخر حیاتش، بغداد را ترك و در حال رجعت به زادگاهش بوده است كه مرغ روحش در دیار آذربایجان، به ملكوت اعلی پر كشیده است و پیكر پاكش توسط دوستان و ارادتمندان وی در قریه خسروشاه تبریز به خاك سپرده شده است. مراقد المعارف با تحقیق و تعلیقه محمد حسین حرزالدین درباره زیارت قبر سلار چنین می نویسد:
«در سال 1388 قمری جهت پژوهش پیرامون قبور عالمان به تبریز و اطراف آن سفر كردم، در 22 جمادی الاولی بر مرقد شریف سلار حمزه بن عبدالعزیز دیلمی حاضر شدم.
من میهمان عالم جلیل، سید محمد علی قاضی طباطبایی (شهید بزرگوار محراب) بودم. قبر او در منطقه شمالی «مقبره الشعراء» قرار داشت. بر حسن تصادف، در آن روز معماران مشغول تعویض سنگ قبر مزار سلار بودند. نوشته های سنگ قبلی خوانا نبود و ما دستور دادیم آن را تمیز كنند تا بتوانیم مطلب را بخوانیم. بر سنگ قبر وی، نوشته شده بود: «الله الباقی، كل من علیها فان، هذا قبر العالم العارف الشیخ سلار... فی تاریخ ذی الحجه سنه ثلاثه عشر و سبعمائه».
سال 713 تاریخ نصب سنگ بر قبر سلار بوده است و نه تاریخ رحلت آن بزرگوار.
بر روی سنگ قبر جدیدی كه در سال 1388 هـ . ق. بر قبر شریف وی نصب شده چنین نوشته است:
«مرقد بزرگوار عالم عظیم الشان، حمزه بن عبدالعزیز دیلمی معروف به سلار، از اهالی دیلم گیلان و از اعاظم مجتهدین و دانشمندان شیعه است كه علمای رجال نویس شیعه به شرح زندگانی اش پرداخته، او را ستوده اند. از شاگردان جناب شیخ مفید و سید مرتضی علم الهدی بوده، به قول صحیح در تاریخ ماه صفر سال 448 ه. ق. درگذشته و در قبرستان خسروشاه مدفون شده است. 1388 قمری[18]».
او به سال 448 یا463 ه.ق و در خسرو شاه یا خسرو شهرآذربایجان،در چندفرسخی تبریز به رحمت ایزدی پیوست و در همانجا مدفون گردید و اکنون به زبانمحلی به«شیخ سالار»معروف است. 4
برگرفته از گلشن ابرار
تنظیم شده توسط آقامیری
پینوشتها:1- آشنایی با علوم اسلامی،ص 298.
2- ریحانة الادب،ج3،ص 50.
3- رجال نجاشی،ص 270،کد معرفی 708- روضات الجنات،ج 2،ص 372.
4- روضات الجنات،ج 2،ص373-
هدیة الاحباب،محدث قمی،ص 150-
مستدرک الوسائل،محدثنوری،ص496.
[1]. قصص العلماء, میرزا محمد تنكابنی, با تحقیق و ویرایش محمد رضا حاج شریفی خوانساری, ص415.
[2] . روضات الجنات, خوانساری, ج2, ص371؛ اعیان الشیعه, ج7, ص171.
[3] . نام ها و نامدارهای گیلان, جهانگیر سرتیپ پور, ص212.
[4] . احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم, مقدسی, ص353, آل بویه, علی اصغر فقیهی, ص38, گیلان در گذرگاه زمان, ص482؛ نام ها و نامدارهای گیلان, ص213، حدود العالم من المغرب الی المشرق, ص143, مختصر البلدان, ص268, مسالك الممالك, ص168.
[5] . ولایات دارالمرز گیلان, ص25, فتوح البلدان, ص126, آل بویه, ص56ـ52.
[6] . اعیان الشیعه, ج7, ص170, ریاض العلماء, ج2, ص440؛ رجال سید بحر العلوم, ج3, ص6.
[7] . روضات الجنات, ج2, ص370.
[8] . الذریعه, ج1, ص73, ج4, ص25و365, ج10, ص176و180.
[9] . همان.
[10] . همان.
[11] . همان.
[12] . همان.
[13] . الذریعه, ج10, ص179.
[14] . المراسم, ص635.
[15] . علمای شیعه از كلینی تا خمینی, ص28.
[16] . الكنی و الالقاب, ج2, ص238.
[17] . خسروشاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی, به خسرو شهر تغییر یافته است.
[18] . مراقد المعارف, ج1, ص359؛ مشاهیر گیلان, ج2, ص266.
محمد تقی ادهم نژاد - تلخیص از كتاب گلشن ابرار، ج 6، ص 9