تبیان، دستیار زندگی
هفدهم دی ماه  1314 یادآور روز كشف حجاب در ایران است ، در طی آن سال ها رضا خان كه با اعمال نفوذ انگلیس به قدرت رسیده بود قصد داشت  با خیز بلندی جامعه ایران را متجدد ( و نه البته متمدن )  سازد و ابلهانه منحصراً...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زنان در منگنه تعصب و تجدد

هفدهم دی ماه  1314 یادآور روز كشف حجاب در ایران است ، در طی آن سال ها رضا خان كه با اعمال نفوذ انگلیس به قدرت رسیده بود قصد داشت  با خیز بلندی جامعه ایران را متجدد ( و نه البته متمدن )  سازد و ابلهانه منحصراً به آرایش ایوان خانه ای پرداخت كه از پای بست ویران بود. رضا خان برای رسیدن به تجدد شتاب داشت و بالتبع اصول و پایه ها در حركتی شتاب آلود قربانی ظاهر فریبنده می شود . از اینرو در ایران و كشورهای همجوار به جای پایه ریزی پایه های تمدن ، فراگیر كردن آموزش ، قانونمند ساختن جامعه و برپایی نهادهای مدنی منحصراً به متجدد شدن در ظاهر بسنده شد . لباس و نحوه پوشش مردم طی دستوری تغییر كرد ، مردان مجبور به پوشیدن كت و شلوار و بر سر گذاشتن كلاه " پهلوی " شدند و چادر زنان عامل عقب ماندگی نمایانده شد . البته از فرد بیسواد یك شبه به قدرت رسیده ای چون رضا خان جز این بعید نبود كه بدون علم و آگاهی و با ذهن عوام زده اش به جای ریشه یابی عوامل عقب ماندگی ایران و ایرانی تنها آن را در چادر زنان و نحوه پوشش مردان جستجو كند ؛ و به این ترتیب بود كه آموزش زنان و رشد و آگاهی آنان كه حق طبیعی اشان در هر فرهنگ و دینی است تحت الشعاع نحوه پوشش اشان قرارگرفت چرا كه لازمه برخوردای از آموزش ابتدایی ، بی حجابی بود و این مسئله حساسیت اكثر قریب به اتفاق ملت ایران را به دنبال داشت. به عبارت دیگر، زنان در جامعه ما قربانی تجدد طلبی رضاخان شدند ، از سویی طرح های رضا خان زنان را به ابزاری برای تبلیغ تبدیل كرد و از سوی دیگر آنان را از حقوق طبیعی و انسانی اشان دور ساخت . سال گذشته به همین مناسبت در مقاله ای با عنوان " كشف حجاب یا بسط محرومیت " به طور مختصر به ابلاغ ها و فرامینی در زمینه كشف حجاب پرداختیم و در این مقاله بنا داریم به روند كشف حجاب در دو كشور همسایه افغانستان و تركیه بپردازیم.

چنانكه می دانید سرزمینی كه اینك افغانستان نامیده می شود تا دوره ناصرالدین شاه جزیی از پیكره ایران بود و در این دوره با اعمال نفوذ انگلیس از خاك ایران جدا شد . از آن پس امیرانی كه دست نشانده دولت انگلیس بودند در این كشور حكومت می كردند .

شرایط فرهنگی این كشور در سده پیش  تفاوت زیادی با شرایط كشور ما نداشته است ، بی سوادی و فقر در سایه حكومت های دیكتاتوری و استعماری تاب و توان خود را از مردم ربوده بودند و در این میان زنان - كه در تمام جوامع جزء اقشار آسیب پذیر جامعه هستند - بیشترین فشار و اجحاف را بر گرده خود داشتند . در اوایل قرن بیستم " حبیب الله خان (19-1901)  به قدرت رسید كه بسیار متشرع بود و در صدد بود ظاهر حكومت خویش را با موازین اسلام منطبق نماید " در مرحله نخست مصمم شد كه از خود تقوی مذهبی نشان دهد لذا... امر كرد كه بعد از این هیچ زنی در افغانستان حق پوشیدن برقع سفید و ابرك زده و اجازه گشت و گذار در زیارتگاه ها و مزارات و بدون لزوم در كوچه و بازار ندارد. ... و برقع باید به رنگ خاكی و عاری از هر گونه زینتی باشد. زنان بدون امر ضروری از خانه به در نشوند و در كوچه و بازار در نظر مردم نیایند ورنه مجازات خواهند شد."(1) این فرمان كه حاكی از تعصب مذهبی و بسته نگری جبیب الله بود شرایطی را فراهم آورد كه جانشین وی برای تغییر در ساختار جامعه افغانستان برقع (وسیله ای غیر ضروری در حجاب اسلامی ) را هم ردیف حجاب اسلامی قرار دهد. حبیب الله در سال 1919 برابر با 1337 ق به ضرب گلوله به قتل رسید و امان الله خان جانشین وی شد . (همزمان با دستیابی رضاخان به وزارت جنگ) آغاز حكومت امان الله با شروع جنگ های این كشور با انگلیسیان برای رهایی از یوغ استعمار همراه شد كه پیروزی امان الله و ملت افغانستان را به همراه داشت. پس از آن " حكومت امان الله خان ... مشغول اصلاحات داخلی گردید، مردم افغانستان كه طالب پیشرفت بودند جداً به معاضدت و همراهی دولت برخاسته از تمام ریفورم های جدید عملاً استقبال كردند... حتی زنان كشور در مدارس داخلی، نشر جریده (ارشاد النسوان) تأسیس انجمن (حمایت نسوان) و غیره داخل فعالیت شدند ... شاه توانست ریفورم های خود را در مرحله اول از 1919 تا 1924 كامیابانه و دلیرانه علی الرغم دسایس خارجی و ضدیت قوه های ارتجاعی در محل تطبیق گذارد."(2) ایجاد اصلاحات در این زمان در افغانستان با تشكیل مدارس همگانی برای دختران و پسران همراه بود " در كابل ... ملكه ثریا در یك اجتماع از پیشرفت زنان جهان و عقب ماندگی افغانستان سخن زد (جُدی 1299 شمسی) زنان به درد بگریستند و 50 نفر فی المجلس خودشان را در خدمت معارف و تأسیس اولین مدرسه زنان گذاشتند. ملكه چنان متأثر و منفعل گردید كه خودش وظیفه مفتشی مكتب مستورات را بر ذمه گرفت." ولی به نظر می رسد كه اعلام ممنوعیت حجاب در افغانستان هنگامی به اجرا در آمد كه امان الله خان از سفر اروپا بازگشت . به هر روی ایجاد مدارس دخترانه و نشریات مخصوص زنان كاری فی نفسه مفید و لازم است و به راستی اگر دراین كشور پی گرفته می شد میتوانست منشا آثار بسیار باشد.

" در ( سال ) 1927 دولت ایتالیا پادشاه افغانستان را دعوت به مسافرت در ایتالیا نمود و در دسمبر 1927 بقصد تحكیم روابط اقتصادی با ممالك خارجی عازم اروپا گردید. شاه از هند به كشور مصر ، باز به ایتالیا رفت و از آنجا به فرانسه و بلجیم (بلژیك؟ ) و جرمنی كشید (در بازگشت به ) كشور تركیه و باز ایران رفت و به افغانستان عودت نمود. پادشاه افغانستان در شرق قریب به صفت یك پهلوان شرقی ضد استعمار غربی و در اروپا به حیث یك فاتح جنگ در مقابل امپراتوری بریتانیا استقبال شد. تنها حكومت ایران از ابراز گرمی و حرارت خودداری نمود زیرا ملكه افغانستان و زنان همراهش همه بدون نقاب و معجر بودند در حالی كه زنان ایران آن روز در قید حجاب به سر می بردند و شاه ایران ورود ملكه افغانستان را بدون نقاب مخالف عنعنه كشور خویش می شمرد."(3) در این زمان بود كه مرحله دوم اصلاحات ( شما بخوانید تجدد خواهی و شبیه اروپاییان شدن) با شدت بیشتری ادامه یافت . فرمان بی حجابی در این زمان صادر شد . " شاه امر نمود تا در جاده های مخصوصی در پایتخت تابلوها گذاشتند و نوشتند: هیچ زنی با برقع نمی تواند از اینجا عبور نماید. پلیس ها این امر را تطبیق می نمودند و زنان ناداری كه البسه عادی خود را در زیر چادری پنهان نموده و توان پوشیدن لباس نسبتاً خوبتری نداشتند مجبور شدند كه از خریداری مایحتاج شبانه روز خود در بازارهای معمورتر صرف نظر كنند.... شاه امر نمود كه تمام مردم در شهر كابل دریش و كلاه بپوشند و در هر چند قدمی پولیس استاده بود كه از متخلقین جریمه نقدی می گرفت. قطع نظر از مصارف دریش كه از توان اكثریت مردم خارج بود. برای تطبیق این امر هیچ مغازه بزرگی كه اقلاً برای صد هزار نفر دریش و كلاه داده بتواند، موجود نبود.

لذا اغلب دكانداران كلاه های افسران نظامی در سر می گذاشتند مردم سكهه كه مذهباً موهای ناگرفته خود  را در دستارهایی بزرگ می پیچیدند ناچار بودند كه با كلاه های پشمی كشدار سر و دستار خود را یكجا بپوشانند و این خود شهر را به یك تابلوی كاریكاتوری مبدل ساخته بود. خصوصاً كه سلام دادن با دست منع شده و بایستی به رسم فرنگی كلاه از سر بر داشته شود."(4)

نویسنده كتاب كه خود افغان و در آن روزها شاهد این صحنه ها بوده است به خوبی تابلویی از جامعه آن روز افغانستان به ویژه زنان به دست داده است ، زنان مستمندی كه از تهیه نان شب خویش نیز عاجر بودند بایستی هزینه های كلاه و پیراهن و كت ودامن دوخت خارج را تهیه می كردند. علاوه بر این چنین تغییری در جامعه ای كه به دینداری خویش مباهات می كند و دین یكی از اركان اصلی آن جامعه است به راحتی پذیرفته نمی شود. پس از صدور فرمان امان الله خان روحانیان و مردم به اعتراض رو به سوی كابل حركت گذاشته، خواستار لغو این فرامین شدند و شاه افغانستان چون موقعیت خود را در خطر دید به الغاء ریفورم فرمان داد. " شاه .. اعلامیه 18 فقره یی در تعدیل ریفورم طبع و نشر نمود. و درین اعلامیه وعده داد كه: مجلس اعیان تشكیل، مدعی العموم مقرر می شود... زنان دست و روی خود می پوشند و موی خود كوتاه نمی كنند لباس اروپایی نپوشیده و برقع خواهند پوشید مكتب و انجمن حمایت نسوان تا  تأسیس مجالس عیان و وكلا معطل است  پوشیدن لباس قید نیست."(5)

كشف حجاب در كشور تركیه نیز به مانند كشور ما و افغانستان رخ داد و البته با اندكی تفاوت. امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول و شكست متفقین كه عثمانی هم جزء آنان بود با دخالت نیروهای انگلیسی تجزیه شد و از اراضی وسیع آن در آسیا و اروپا و آفریقا تنها قطعه آسیای صغیر باقی ماند كه امروزه به عنوان تركیه می شناسیم. پس از جنگ جهانی اول " در 29 اكتبر 1923 انجمن بزرگ ملی قانونی وضع نمود كه دولت تركیه جمهوری است و حق انتخاب ریاست جمهور با انجمن ملی می باشد."(6)

انجمن ملی در همان سال به اتفاق آراء مصطفی كمال را به ریاست جمهوری برگزید . " مصطفی كمال نخست كوشید كه در وضع زندگی مردم تركیه اصلاحاتی نظیر زندگی اروپائیان به عمل آورد، علامات ظاهری را كه بین مسلمانان و مسیحیون وجود داشت از قبیل فینه  و ریش به كلی از بین برد تا جایی كه استعمال فینه سرخ مجازات های سختی را موجب می گشت. از زنان رفع حجاب شد و جوانان به فرم اروپا لباس می پوشیدند."(7)كمال آتاتورك با تكیه بر حزب جمهوری خواه خلق و با بهره برداری از احساسات ملی گرایی و برتری و اصالت نژاد ترك به راحتی توانست در این زمینه سیاست های خویش را عملی سازد. سیاست اولیه و اساسی این دولت ها ( دولت رضا خان د رایران ، امان الله در افغانستان و آتاتورك در تركیه ) تنها یك هدف را دنبال می كرد : اسلام زدایی و دستیابی به فرهنگ غربی. در آن سال ها شعار" از فرق سر تا نوك پا اروپایی شدن " به فراوانی تبلیغ می شد،اینان عامل عقب ماندگی كشورشان را نه در حكومت های خودكامه و ناكارآمد كه در اسلام جستجو می كردند و با بلاهت تمام تصور می كردند كه با زدودن آثار اسلام می توانند به ترقی و پیشرفت دست یابند. "دین زدایی نه فقط مستلزم جدایی دولت از نهادهای اسلامی، بلكه مستلزم زدودن مفاهیم و مناسك سنتی اسلام از اذهان افراد ...بود؛ جدایی دولت از نهادهای اسلامی می بایست در اولویت نخست قرار می گرفت.موقعیت و مقام شیخ الاسلام و وزارت موقوفات منسوخ شد و به جای آنها دوایر كوچكی عهده دار امور مذهبی و اوقاف شدند كه مستقیماً تحت نظارت مقام نخست وزیر قرار داشتند.... بیشتر علما بازنشسته شدند (3 مارس 1924 م = 1343 هـ.ق ) تمامی نظام مدارس دینی برچیده شد و مكتب ها و مدارس علوم دینی در یك نظام یكپارچه ی آموزشی ملی و تحت مدیریت وزارت آموزش و پرورش تلفیق شدند... چند همسری منسوخ شد و طلاق می بایست بنا بر حكم دادگاه صورت می گرفت و زنان نیز در بسیاری موارد حق طلاق یافتند. پوشیدن عمامه و فینه در اماكن ممنوع و پوشیدن كلاه رسمی شد و بدینسان همه ی آثار حاكی از تمایزات مربوط به درجه، طبقه ومذهب محو شد. زنان به عدم استفاده از چادر تشویق شدند، هیچگاه چادر داشتن امری خلاف قانون شناخته نشد. زنان مسلمان به تدریج در مسابقات زیبایی ظاهر شدند و در سال 1348 هـ.ق( 1929م)، نخستین ملكه ی زیبایی زنان تركیه برگزیده شد. "(8)و این چنین در این سه كشور همجوار، سه تن كه هر سه شیفته آثار و فرهنگ غرب بودند ، به قدرت رسیدند . و هر سه از یك نقشه و برنامه برای دین زدایی بهره بردند و جبهه مقدم اقدامات خود را به زنان و حجاب آنان معطوف كردند.

نوع نگرش این سه جریان به زنان نشان می دهد كه آنان نحوه پوشش زنان را مهم تر از نوع تفكر آنان تلقی می كردند و زیاده روی های آنان در زدودن حجاب سبب شد كه تندروهای مذهبی برای مقابله با این جریان بر فشار نهاد مذهب بر زنان بیافزایند . آنگاه كه رضا خان در ایران آهنگ آزادی زنان را از بند حجاب كوك می كرد متعصبان مذهبی نیز در مقابل درس خواندن زنان را در حكم محاربه با رسول الله می خواندند و می دانستند . در نتیجه وضعیت زنان در كشور ما نه تنها تغییر نكرد بلكه بدتر از گذشته نیز شد و آموزش زنان با مقاومت برخی از نهادهای مذهبی مواجه شد . در این جوامع زنان تنها وسیله ای تزیینی شدند تا به جهانیان نشان دهند كه " ما هم متجدد شدیم" . در این میان تنها حق آموزش ، پیشرفت و آگاهی زنان به فراموشی سپرده شد . چراكه به جای اعمال اصلاحات اصولی منحصراً به تغییرات روبنایی و اسلام ستیزانه بسنده شد.

سایت تبیان - فریبا کاظم نیا

منابع :

1-    میرغلام محمد غبار - افغانستان در مسیر- تاریخ  چاپ اول در مطبعه ی دولتی كابل - میزان 1346 ش - ص 699-700

2-    همان ص 789

3-    همان ص 790

4-    همان ص 812و813

5-    همان ص 824

6-    شاهنده – عباس  - همسایه ما تركیه چاپخانه تابش 1334- ص 31

7-    همان ص 32

8-    استانفوردجی . ناو. ازل كوران شاو . 1975-1808 ت . محمود رمضان زاده - تاریخ امپراتوری عثمانی و تركیه جدید –.ص 638و639