تبیان، دستیار زندگی
گفت: بدان که چون اضطراب تو بدیدم دانستم که هر آینه دعا اجابت کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اجابت دعای جنید

اجابت دعا

گویند وقتی پیرزنی به نزد جنید آمد و گفت:مدتی است تا پسرم رفته است و خبر او منقطع شده و بیش از این بر فراق او صبر نتوانم کرد. جنید گفت: علیک بالصبر(صبر پیشه کن)

پیرزن پنداشت که او را گفت، بر تو باد صبرخوری (عصاره تلخی که به عنوان دارو به کار می برند).

به بازار رفت و شکسته ای (پول خرد) بداد و قدری صبر تلخ بستد و به خانه آورد و آن را حل کرد وبخورد و دهن او بسوخت و امعای او از آن تلخی ریش شد پس بیچاره ضعیف و بی طاقت به نزد شیخ آمد و گفت: خوردم

شیخ او را گفت : تو را گفتم که صبر کن نه صبر خور.

پیرزن چون این بشنید بر سر و روی زدن گرفت و گفت: مرا بیش(دیگر) طاقت صبر نیست.

شیخ رو به آسمان کرد و لب بجنبانید، گفت: رو که پسر تو به خانه رسیدن است.

پیر زن به خانه آمد پسر خود را دید که آمده بود. پس به خدمت شیخ آمد و گفت: تو به چه دانستی که پسرم آمده است؟

گفت: بدان که چون اضطراب تو بدیدم دانستم که هر آینه دعا اجابت کند ، که او فرموده است: أمن یجیب المضطر إذا دعاه ؟ پس دعا کردم و به اجابت متیقن بودم.

جوامع الحکایات و لوامع الروایات / سدیدالدین محمد عوفی


جهت خرید کتب ادبیات کلیک کنید.

جهت خرید کتب اسلامی کلیک کنید.

جهت خرید ازفروشگاه اسکوتر کلیک کنید.

جهت خرید از فروشگاه اینترنتی تبیان کلیک کنید.

جهت خرید نرم افزارهای چند رسانه ای کلیک کنید.

تنظیم: صادقی