تبیان، دستیار زندگی

گزارشی از «خانواده محور» بودن آثار تلویزیونی

در سریال‌ها خانه‌های سبزمان، زرد شده‌اند!

یادتان هست «خانه سبز»، یک ساختمان بود همه خانوادگی در کنار هم زندگی می‌کردند، مشکلات یک نفر مشکل همه بود، شادی یک نفر شادی همه بود، دوست داشتند تک تک اعضای خانواده خنده را و شادی را در همه‌جا گسترش دهند حتی سبز بودن آنها به خارج از خانه هم انتقال پیدا کرده بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
خانواده‌ ، برنامه تلویزیونی ، سریال‌های تلویزیون، صدا سیما ، فیلم‌ها و سریال‌ها ،
یادتان هست «خانه سبز»، یک ساختمان بود همه خانوادگی در کنار هم زندگی می‌کردند، مشکلات یک نفر مشکل همه بود، شادی یک نفر شادی همه بود، دوست داشتند تک تک اعضای خانواده خنده را و شادی را در همه‌جا گسترش دهند حتی سبز بودن آنها به خارج از خانه هم انتقال پیدا کرده بود.

یا اصلا «پدرسالار» را به یاد بیاورید که اسدالله خان شمایل یک پدر مهربان، دلسوز و خانواده دوست را داشت او دست یک به یک فرزندان و نوه‌هایش را گرفته بود، مشکلاتشان را یک به یک گوش می‌داد، برای رفع هر یک از معضلات بچه‌هایش تلاش می‌کرد اما در عین حال با صلابت و استوار هم بود، همه خانواده در کنار هم زندگی را به معنای واقعی درک می‌کردند و انگار در آن حیاط حوض‌دار همه‌چیز در جریان بود.

خواهرانه مثل زری و مهری

مثلا «زری» و «مهری» دو تا دختر اسدالله خان را که می‌دیدیم سنگ صبور هم بودند و پشت و پشتوانه یکدیگر بودند هر شخصی دوست دارد یک خواهر کوچکتر داشته باشد تا پا به پایش از کودکی‌ها بگوید، از لذت‌های کودکی، از سختی‌های نوجوانی و از بالا و پایین‌های جوانی! یا مثل «جمال» و «جلال» که هی می‌خواستند سربه‌هوایی‌هایی «ناصر» برادر کوچکتر را بپوشانند و مشکلاتی که به وجود می‌آمد را حل کنند در آخر مشکل‌گشای همه اسدالله خان و جان جانانش ملوک خانم بودند.

ملوک خانم سپه‌سالار هم آن مادر همیشه همراه و دل‌نگران فرزندانش هست که دوست داره موفقیت در مسیرشان باشد، مادری که خانه را گرم نگه داشته است و وقتی فرزند از بیرون به خانه می‌رود حس دلنشین و گرمی خانه را حس می‌کند.

نقش خانواده‌ها در برنامه تلویزیونی کجا رفت؟

باید بگوییم که ما در فیلم‌ها و سریال‌ها البته بیشتر سریال‌ها موضوع خانواده را با آن حیاط‌های سرسبز که همیشه بند و بساط چای در جریان بود در نظر می‌گیرم همیشه ته دلم قنج می‌رفت که کاش بزرگ که شدیم همین اندازه خانه و خانواده‌هایمان بزرگ‌تر باشد اما خب نشد!

نقش خانواده و ستون خانه که پدر و مادر بودند به نوعی برای مخاطب نمایش داده می‌شد که هر فرزندی وقتی از مدرسه برمی‌گشت دوست داشت مادرش منتظرش باشد، خانه دلگرم کننده باشد، غذای داغ آماده باشد تا خنده‌ای بر لبانش بنشیند و حس آرامش را پیدا کند. این‌ها فقط در سریال‌های تلویزیونی نبود بلکه در خانه‌ها هم می‌دیدیم اما امروزه نه تنها در سریال‌ها چنین سوژه‌هایی وجود ندارد بلکه به صورت واقعی هم آن‌ها را نمی‌بینیم.

کاش دوباره سریال‌هایمان رنگ و بوی خانوادگی بگیرد

درست است که سوژه‌ها به روز شده است، نوع زندگی خانواده‌ها تغییر کرده، افراد دیگر آن آدمهای بیست سال پیش نیستند اما مفهموم خانواده که تغییر نکرده است خانواده همان بوده و همچنان می‌ماند پدر ستون خانواده است و هیچ وقت نمی‌توان گرمای خانواده را بدون پدر تصور کرد حتی اگر در قید حیات هم نباشد بلکه خاطراتش است.

مسئولان صداسیما انگار پرت‌ترین افراد در این حوزه هستند و نتوانستند سوژه مهمی همچون خانواده را شاداب و زنده‌تر در سریال‌ها و برنامه‌های خانوادگی در پیش بگیرند.