تبیان، دستیار زندگی
ایماژیست ها عقیده داشتند که باید به همه عادات قبلی پشت پا زد و شیوه ای نو آفرید، با بیانی تازه و زبانی تازه با بدعتی تازه شعری تازه سرود، شعری که در هذیان واژه ها گرفتار است، باید آهنگدار و اندیشمند هم باشد و تصویر و معنای روشن و صریحی را هم نمادین کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چند ایسم امروزی

مکاتب ادبی مدرن

ایماژیسم: 1888 م

اثر

بیان تصویرات ذهنی با بازی واژه ها، استفاده از زبان محاوره ای، رفتن به سرزمین های ناشناخته خیال و افسانه، استحاله در شکل و قالب شعر سمبولیست، هضم و استحکام بیان آن، به تدریج به نهضت ایماژیست های انگلستان انجامید.

ایماژیست ها عقیده داشتند که باید به همه عادات قبلی پشت پا زد و شیوه ای نو آفرید، با بیانی تازه و زبانی تازه با بدعتی تازه شعری تازه سرود، شعری که در هذیان واژه ها گرفتار است، باید آهنگدار و اندیشمند هم باشد و تصویر و معنای روشن و صریحی را هم نمادین کند.

شعر نتیجه احساس و عواطف نیست، محصول تجربه است، باید در زندگی جمال و جلال را دید، باید تصویرهای ذهنی را پیش از آنکه شکل بگیرند از جا کند و به زبان آورد.

شعر باید محصول تجربه، فلسفه زندگی، خیال و مذهب و زیبایی باشد، با کلامی‌خوش آهنگ سروده شوند، تمرکز جوهره اصلی شعر است و نباید سست و مبهم باشد.

ریلکه آلمانی گفت: سراییدن جلوه هستی است.

تی اس الیوت « تولد 1888 م» که جایزه ادبی نوبل 1948 را گرفت می‌گوید: بشریت بدون مذهب بی معناست.

تی اس الیوت : بشریت بدون مذهب بی معناست.

کوبیسم 1900 م

مکتب کوبیسم نشان دهنده بعدهای هر پدیده به صورت واحد است، بینش ها به صورت اشکال هندسی در می‌آیند تا زوایای آنها معلوم شوند، زیرا در هر پدیده آنچه ظاهر است خود را نشان می‌دهد ولی آنچه که ظاهر نیست و پنهان مانده بعدهای دیگری است که باید توسط هنرمند کوبیست به طور واحد نشان داده شود.

به عبارتی به جای نشان دادن یک جنبه از هر چیزی یا پدیده ای، در نظر دارد تمام جهات آن رانشان دهد و از مشاهده به ذهن و درک و بینش ببرد و با ابتکار عمل بین واژه ها و صورت ظاهری و صورت ذهنی اشیاء یا پدیده ها، یک پیوند منطقی برقرار کند. این مکتب قبل از اینکه وارد ادبیات شود وارد نقاشی شد.

نماینده این مکتب در نقاشی پیکاسو «1881 م» است و می‌گوید آنچه نقاش روی پرده نقاشی نشان می‌دهد به همان صورت نباید نگاه کرد.

و شاعران این مکتب آندره سالمون، ساکس یا کوب و ژان کوکتو بودند و اولین شاعر این مکتب گیوم آپولینر «1918-1881 م» می‌باشد.

دادائیسم: 1922-1916م

اثر

دادائیسم مکتبی طنز آمیز است، پس از جنگ جهانی اول « 1918- 1914» به خاطر گرفتاری های ناشی از جنگ و بحران روحی نسل جوان در اوج آنارشی و هرج و مرج اجتماعی در قاره اروپا پا گرفت و ادبیات را از زیر عقل و منطق آزاد کرد و بنا را بر نفی و پوچی انسان و اجتماع گذاشت، به عالم و عام، ادب و ادبیات، عادات و آداب دهن کجی کرد. نومیدی ها و اضطراب ها، بدبینی ها و آشفتگی ها، دروغ ها و ریاکاری ها، بی بند و باری ها و خرابی ها، گرفتاری ها و ناکامی‌های زمانه، تعدادی از جوانان را واداشت تا به افلاس عقل، لغو علم، نفی دنیای زنده، رهایی از اخلاق و آداب بپردازند، در یک مغازه آبجو فروشی کوچک از کتاب لاروس که همراه داشتند کلماتی بریدند و آنها را برحسب تصادف کنار هم چیدند که واژه دادا درآمد و اسم مکتب و بعد اسم نشریه خود را دادا گذاشتند و در آن به سیاه مشق ادبی پرداختند. سپس نشریه آدمخوار را به آن اضافه کردند، روزها نشریه هایشان را در یک گاری دستی می‌ریختند و در کوچه و خیابان ها برای فروش عرضه می‌داشتند، مردم نشریه آنها را برای خندیدن به نفهمی‌و دهن کجی آنها می‌خواندند، اشعار و مقاله های بی سر و ته آنها از بریده حروف روزنامه ها و چیدن آنها در کنار هم در نشریه های آنها خودنمایی می‌کرد، در سال 1920 فرانسیس بیکابیا اعلامیه بی سر و تهی با بریده روزنامه ها صادر کرد و سپس آن را در میدان شهر، پیش نویس سخنرانی اش قرار داد و در حالی که یکی دیگر از پیروان مکتب دادا هنگام سخنرانی او به ناقوس زدن پرداخته بود، صدا در صدا پیچید و هیچ کس ندانست که سخنران چه می‌گوید و چه اعلامیه ای صادر می‌کند که با اعتراض مردم و دخالت پلیس موضوع خاتمه یافت.

مکتب طنز آمیز دادا، آزادی شعور و زبان، جدایی از عقل و برهان، انهدام جهان، بی اعتنایی و بی اعتقادی به هر آنچه وجود داشت، دهن کجی و عصیان، ایجاد افتضاح به منظور افتضاح را طالب بودند.

به قول محمد علی جمالزاده نویسنده ایرانی، دستور تریستیان تزارا سردمدار مکتب دادا آن است که روزنامه ای را بردارید و مقاله ای از آن را اختیار کنید و آن مقاله را قیچی کرده و از هم جدا سازید سپس آنها را قطعه قطعه کرده به طوری که در هر قطعه واژه ای خوانده شود، آن گاه آنها را در یک کیسه ریخته و کیسه را به هم بزنید و سپس واژه هایی را بر حسب تصادف از کیسه در آورید و کنار هم بچینید و آن را بخوانید که شعر و نثری خواهد شد و من نمونه ای از آن را که ساخته ام چنین خوانده می‌شود.

بلوری از فریاد مضطرب می‌اندازد - روی صفحه ای که خران خواهشمندم گردی نیم مان مرا بهم نزنید - شامگاهان آرامی‌و ...

نومیدی ها و اضطراب ها، بدبینی ها و آشفتگی ها، دروغ ها و ریاکاری ها، بی بند و باری ها و خرابی ها، گرفتاری ها و ناکامی‌های زمانه، تعدادی از جوانان را واداشت تا به افلاس عقل، لغو علم، نفی دنیای زنده، رهایی از اخلاق و آداب بپردازند.

پیروان مکتب دادا همه چیز و همه کس را مسخره می‌کردند وقتی هم که نمایشنامه ای ترتیب دادند، تماشاچیان را در وسط سالن نشاندند و بازیگران را در قیف های مقوایی کردند و در اطراف و دورا دور آن به رقص و شکلک درآوردن و عربده کشی و جفتک اندازی واداشتند که با تهاجم تماشاچیان فرار کردند.

وقتی یکی از آنها را خواستند دستگیر کنند وبر سر در آپارتمانش نوشته شده بود، هنرمند در حال ورزش فکری است و جالب آنجاست که هنگام دستگیری هنوز بریده روزنامه ها را کنار هم می‌چسباند و مطالب بیهوده و بی معنا و بی مقیاس را یادداشت می‌کرد.

اثر

بالاخره پیروان این مکتب تخریب و هرج و مرج ادبی، در سال 1920 خودشان، خودشان را نفی کردند و گفتند دادای حقیقی آن است که با دادا هم مخالف باشد و به آن دهن کجی کند و بالاخره در سال 1922 به تعطیل مکتبشان پرداختند و آن را مکتب ضد ادبیات نام نهادند و نوشته هایشان را به رودخانه سن فرانسه ریختند.

پیروان سرشناس آنها لویی آراگون، پل الوار، فیلیپ سوپو و تریستیان تزارا، به مکتب سوررآلیسم روی آوردند.

تریستیان تزارا می‌گوید: می‌توان شاعر بود و شعر نگفت، شعر را می‌توان از چیزهای ساده ای شروع کرد. قطعات بریده روزنامه که کنار هم چیده شوند شعر می‌شوند و این شعر با پیوستن به هم از واقعیت عینی دور و به واقعیت برتر می‌رسد.

منبع : روزنامه رسالت

تنظیم : بخش ادبیات تبیان