تبیان، دستیار زندگی
پاسخ كوتاه امام او را قانع نساخت و عطش درونیش همچنان باقى ماند و بدان بسنده نكرد، به طوری كه اصرار بر شنیدن پاسخ كامل، در چهره او خوانده مى‎شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شما چقدر تقوا دارید؟!

حضرت علی علیه السلام

خطبه «همام» از خطبه‎هاى معروف نهج‎البلاغه است كه در آن سیماى پرهیزگاران و ترسیم جمال متقین، از زبان امیرالمومنین حضرت على(علیه‎السلام) بیان شده است.

«همام» از یاران زاهد و اهل سیر و سلوك امام بوده است، كلمه «همام» از ریشه لغوى «همم» است، به معناى كسى كه تصمیم به هر كارى بگیرد آن را به انجام رساند و تا آن را تمام و كمال نكند؛ رها نكند.

«همام»، پسر «شریح» و برادرزاده «ربیع بن خثیم» است. ربیع یكى از هشت زاهد و پارساى معروف تاریخ و زمان خود است. علامه شهید آیة الله مطهرى، در كتاب سیرى در نهج‎البلاغه، او را از جمله یاران و دوستان امیرمومنان على(علیه‎السلام) شمرده كه دلى سرشار از معرفت و روحى از آتش عشق، شعله‎ور داشت.

چنین روایت شده است، «همام» که مردى پارسا و عبادت‎پیشه بود به آن حضرت گفت: اى پیشواى مومنان، سیماى پرواپیشگان و پارسایان را برایم ترسیم فرما، آن چنانكه گویا آنان را مى‎بینم.

امام کمی درنگ كرد و از پاسخ سریع خوددارى فرمود و آنگاه گفت: اى همام! اطاعت پروردگار كن و از او پروا دار و به نیكى و نیكوكارى روى آر كه خدا با تقوا پیشگان و نیكوكاران است.

پاسخ كوتاه امام او را قانع نساخت و عطش درونیش همچنان باقى ماند و بدان بسنده نكرد، به طوری كه اصرار بر شنیدن پاسخ كامل، در چهره او خوانده مى‎شد.

امام كه این آمادگى و عطش را در او دید مُهر سكوت شكست و به تفصیل پاسخ خود را با حمد و ستایش الهى و درود بر پیامبر و آل او آغاز كرد:

در این مطلب مولفه‎های متقین را به طور اجمال ذکر می‎کنیم:

نشانه‎هاى پرواپیشگان، "متقین"

1- فمن علامة احدهم: انك ترى له قوه فى دین ؛ توانمندى در دین .

2- و حزما فى لین؛ دوراندیشى با نرمخویى و سازگارى .

3- و ایمانا فى یقین؛ ایمان و اعتقادى در مرحله یقین و منزه از شك و تردید .

4- و حرصا فى علم؛ حریص در تحصیل دانش .

5- و علما فى حلم ؛ آمیزنده دانش و بردبارى "كه علم و حلم دو بال پروازند"

6- و قصدا فى غنى ؛ میانه‎روى در هنگامه بى نیازى و ثروت .

7- و خشوعا فى عباده؛ خضوع و خشوع در عبادت .

8- و تجملا فى فاقه؛ آبرومندى، هنگام تنگدستى .

9- و صبرا فى شده؛ صبر و بردبارى در بحران سختى .

10- و طلبا فى حلال؛ جستجوگر مال حلال .

11- و نشاطا فى هدى؛ پر تحرك و پر تلاش در راه هدایت مردم .

12- و تحرجا عن طمع ؛ دورى از آز و طمع .

13- یعمل الاعمال الصالحه و هو على و جل؛ انجام كارهاى شایسته بدون آلایش به غرور و خودپسندى، و همواره ترسان از عدم پذیرش عبادات.

14- یمسى و همه الشكر و یصبح و همه الذكر؛ روز را با سرمایه‎ایى از شكر به پایان می‎بردف و صبح را با یاد خدا آغاز مى‎كند.

15- یبیت حذرا و یصبح فرحا: حذرا لما حذر من الغفلة و فرحا بما اصاب من الفضل و الرحمه؛ و از سوى دیگر، شب را چون غافلان یك دنده نمى‎خوابد، بلكه گاهى لذت شب زنده‎دارى و ذكر خدا، او را از بستر جدا مى‎كند، و این شب زنده‎دارى، نشاط صبحگاهى او را نمى‎گیرد، ترس و نگرانى او از آنست كه در دام چاله‎ى غفلت سقوط كند، و از آن كه فضل و رحمت الهى شامل حال او گردد، شادان است.

16- ان استضعبت علیه نفسه فیما تكره لم یعطها سولها فیما تحب؛ اگر چشم‎پوشى از گناهان بر او سخت و سنگین آید، مقاومت مى‎كند تا به خواسته‎هاى نامشروع تن در ندهد و ارزش و شخصیت خود را لكه‎دار نسازد.

17- قرة عینه فیما لا یزول، و زهادته فیما لا یبقى؛ روشنى چشم او در ماندگاری‎هاست، یعنى دوراندیشى و جهان‎بینى وسیع او مانع از فریبایى دنیا، و زیبائی‎هاى آنست و به خاطر دستیابى به لذت‎هاى زودگذر دنیا، زندگى ابدى خود را تباه نسازد.

18- یمزح الحلم بالعلم و القول بالعمل؛ بردبارى و شكیبایى را با دانش مى‎آمیزد و گفتار را با كردار.

19- تراه قریبا امله؛ آمال و آرزوى او را كم مى‎بینى، و شخصیت او از فرو رفتن در رویاى طلایى دور است.

20- قلیلا زلله؛ لغزش او نیز اندك است.

21- خاشعا قلبه؛ دل او خاشع است و در ترنم دایم یاد خدا و پیوستن به جهان بى نهایت.

22- قانعه نفسه؛ انسانى قانع و چشم و دل سیر است.

23- منزورا اكله؛ از پرخورى مى‎پرهیزد و اسیر شكم و رفاه طلبى نیست.

24- سهلا امره؛ امورات او سهل و ساده مى‎گذرد.

25- حریزا دینه؛ دین او محكم و پابرجاست و در برابر سیل خروشان توطئه‎هاى شیطان و هواى نفس، چون كوه استوار است.

26- میته شهوته؛ بر شهوات خود مسلط است و بر آن اسب سركش، لگام تقوا زده است.

27- مكظوما غیظه؛ خشم خود را فرو مى‎خورد و بر نیروى غضب خویش مسلط است و مى‎داند كجا از آن استفاده كند.

28- الخیر منه مامول؛از او امید خیر دارند و از شرش در امانند.

29- ان كان فى الغافلین كتب فى الذاكرین و ان كان فى الذاكرین لم یكتب من الغافلین؛ اگر در جمع غافلان قرار گیرد از یادآوران خواهد بود و جو را به نفع حق و عدل دگرگون سازد و اگر در جمع یادآوران باشد راه غفلت نپوید و از موقعیت مناسب سوءاستفاده نكند.

30- یعفو عمن ظلمه و یعطى من حرمه؛ از كسانی كه به او ستم كردند درمى‎گذرد و بر آن كه او را محروم كرده است، دست كرم مى‎گشاید.

31- و یصل من قطعه؛ با آن كس كه خویشاوندى او را بریده است، صله رحم مى‎كند.

32- بعیدا فحشه لینا قوله؛ ساحت قدس او را از فحش و بدزبانى دور است و زبانى نرم و مهربانانه دارد.

33- غائبا منكره حاضرا معروفه؛ كار ناپسند از او دیده نشود، بلكه خوبى‎هاى او زبانزد است.

34- مقبلا خیره مدبرا شره؛ او به كارهاى خیر و خوب روى آورد و از شر و بدى بپرهیزد.

35- فى الزلازل وقور؛ در شدائد و سختى‎ها، با استقامت و مقاوم است.

36- و فى المكاره صبور و فى الرخاء شكور؛ در مشكلات، بردبار و در رفاه، سپاسگزار.

37- لا یحیف على من یبغض و لا یاثم فیمن یحب؛ بر آن كه خشم گیرد، زیاده‎روى نكند و دوستى با كسى، او را به گناه نیندازد.

38- یعترف بالحق قبل ان یشهد علیه؛ پیش از آن كه «علیه» او شهادت دهند، به حق اعتراف مى‎كند.

39- لا یضیع ما استحفظ ؛ در امانتدارى سخت‎كوش است، سهل انگارى و بى تفاوتى روا نمى‎دارد كه خیانت است.

40- و لا ینسى ما ذكر؛ یاد خدا و تحصیل رضایت او، كه همواره باید در دیدگاهش باشد، از یاد نمى‎برد .

41- و لا ینابز بالالقاب؛ دیگران را با لقب‎هاى زشت و ناروا نخواند.

42- و لا یضار بالجار؛ به همسایه ضرر نزند.

43- و لا یشمت بالمصائب؛ مصیبت‎زدگان را شماتت نكند.

44- و لا یدخل فى الباطل و لا یخرج من الحق؛ در امور لغو و باطل قدم ننهند، و از چهارچوب حق هم خارج نشود.

45- ان صمت لم یغمه صمته و ان ضحك لم یعل صوته؛ اگر از سخن لب فرو بندد، غمگین نشود كه سكوت او مصلحت و مفید است و اگر چهره به خنده بگشاید به قهقهه نرسد.

46- و ان بغى علیه صبر حتى یكون الله هو الذى ینتقم له؛ اگر بر او ستم كنید صبر و دفاع كند ولى انتقام نگیرد و مقابله بمثل نكند و آن را به خدا واگذارد.

47- نفسه منه فى عناء و الناس منه فى راحه؛ خود را در راه خدا و بندگان او به رنج و سختی اندازد تا مردم از سوى او در راحتى و رفاه باشند.

48- اتعب نفسه لآخرته و اراح الناس من نفسه؛ خود را به خاطر آخرتش در رنج نگه مى‎دارد، تا دیگران در سایه امنیت و آسایش قرار گیرند.

49- بعده عمن تباعد عنه زهد و نزاهه و دنوه ممن دنا منه لین و رحمه؛ كناره‎گیرى او از افراد، براى پاكى و پارسایى است، معاشرت او با دیگران نیز موجب رحمت و مهربانى خواهد بود.

50- لیس تباعد بكبر و عظمه و لا دنوه بمكر و خدیعه؛ دورى او از مردم به علت كبر و غرور نیست، همانطور كه نزدیك شدن و ارتباط او از مكر و فریب سرچشمه نمى‎گیرد.

حال بیاییم و با دقت خود را با این خصوصیات تطبیق دهیم و ببینیم که چند مورد از این ویژگی‎های متقین در ما وجود دارد و چقدر خود را به متقین نزدیک می‎بینیم؟!

برگرفته از خطبه همام در نهج‎البلاغه .

بارالها !

به ما توفیق بندگی اعطا بفرما و یاریمان ده که در زمره متقین قرار گیریم.

             

                                                                                                                                     گروه دین و اندیشه تبیان

                                                                                                                                              مهری هدهدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.