تبیان، دستیار زندگی
لباس روحانیت لباس حضور اجتماعى است، لباس پیوند فكرى و عملى با یك ایده است، لباس اعلام وفادارى نسبت به یك مكتب است. این لباس،لباس حمایت از یك آرمان بلند و ستیز با جریان باطل است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لباس طلبگی (تصريح به آرمان‏ها)
لباس طلبگی، تصریح، به آرمان ها،حوزه

لباس روحانيت لباس حضور اجتماعى است، لباس پيوند فكرى و عملى با يك ايده است، لباس اعلام وفادارى نسبت به يك مكتب است. اين لباس،لباس حمايت از يك آرمان بلند و ستيز با جريان باطل است

كسى كه اين لباس را مى‏پوشد با قدرت و صلابت از راهى كه انتخاب كرده دفاع مى‏كند و به صراحت اعتقادات خود را اعلام مى‏كند اين صراحت و شجاعت در نهايت موجب رسميت و اعتلاى آن اعتقاد خواهد شد. زنان مسلمان در اروپا با حجاب خود كه نماد آرمان و فرهنگ و اعتقاد آنان است مبارزه مى‏كنند و فرهنگ و آرمان‏هاى مذهبى خود را به نمايش مى‏گذارند.

  1. «لباس هر انسان پرچم كشور وجود اوست، پرچمى است كه او بر سر در خانة وجود خود نصب كرده‏است و با آن اعلام مى‏كند كه از كدام فرهنگ تبعيت مى‏كند. همچنانكه هر ملتى با وفادارى و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هويت ملى و سياسى خود ابراز مى‏كند، هر انسان نيز مادام كه به يك سلسله ارزش‏ها و بينش‏ها معتقد و دلبسته باشد لباس متناسب با آن ارزش‏ها و بينش‏ها را از تن به در نخواهد كرد.«(1)

لباس انسان، انتخاب انسان است و انتخاب انسان از علاقه‏هاى او سرچشمه مى‏گيرد «شايد بسيارى از خوانندگان اين مصراع شعر را شنيده باشند كه «رنگ رخساره خبر مى‏دهد از سرّ ضمير». مقصود شاعر اين بوده كه تغيير رنگى كه به طور طبيعى در چهرة انسان پيدا مى‏شود از تغيير وضع و حال درونى او خبر مى‏دهد. ما مى‏توانيم قدرى از مقصود شاعر فراتر رويم و بگوييم نه تنها رنگ طبيعى رخساره بلكه... آرايش همة بدن و شكل و اندازة لباسى كه براى خود انتخاب مى‏كند از سرّ ضمير آنان خبر مى‏دهد و با احوال درونى و تمايلات روانى آنان ارتباط مستقيم دارد. لباس نه تنها تحت تأثير فرهنگ جامعه است كه معرف شخصيت تك‏تك افراد نيز هست.«(2) بنابراين انسان با لباس خود علاقه‏ها، حسياست‏ها، دلبستگى‏ها و آرمان‏هاى خود را با صداى رسا اعلام مى‏كند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم با قيافه و رفتار و لباس خود فكرى و فرهنگى را تبليغ مى‏كنيم و يا لااقل سياهى لشكر آن قرار مى‏گيريم چرا مبلّغ فكرى باشيم كه به آن اعتقاد نداريم؟

لباس روحانيت لباس حضور اجتماعى است، لباس پيوند فكرى و عملى با يك ايده است، لباس اعلام وفادارى نسبت به يك مكتب است. اين لباس،لباس حمايت از يك آرمان بلند و ستيز با جريان باطل است و روحانى با لباس خود سرباز آمادة پا در ركاب يا دست كم سياهى لشكر آيين جعفرى و رونقى براى انديشة تشيع به شمار مى‏رود. داشتن اين لباس براى واجدين شرايط بدون شك موجب تقويت جبهة حق و نگرانى و عصبانيت دشمنان اسلام است و به همين جهت مانند همة اعمالى كه به غيط كفار مى‏انجامد عبادت به شمار مى‏رود.

و لا يطئون موطئاً يغيط الكفار و لا ينالون من عدوّ نيلاً الا كتب لهم به عمل صالح.(3)

پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله بر اين نكته تأكيد مى‏ورزيدند كه دشمن در مواجهة اول با جبهة مسلمين بايد مرعوب قدرت و هيبت و كثرت آنان باشد. به همين جهت پيرمردان ريش سپيد را به رنگ زدن محاسنشان امر فرمودند تا دشمن به ضعف آنها پى نبرد و به حمله و هجوم طمع نكند.(4) آيا شايسته است ما در جايى كه اين همه نيروى آماده به خدمت در اختيار داريم نيروى دين و اقتدار خود را ننمايانيم تا در معرض تعرض دشمن قرار گيريم؟

راز مخالفت دشمنان با اين لباس و ساير نمادهاى منسوب به دين كه در قالب مقاله و توهين و تهديد و طنز و كاريكاتور و... ابراز مى‏شود در همين نكته نهفته است.

ادامه دارد...

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه


(1) فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص 40.

(2) همان، ص 43.

(3) توبه، 120/9.

(4) اسلام و مقتضيات زمان، مجموعه آثار شهيد مطهرى، ج 21، ص 162.