نوری ز پشت ابر (شعر)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1388/05/14
نوری ز پشت ابر
نــوری ز پـشـت ابـر هـزاران ستاره خواب |
دستی به دست پنجره، چشمی بر آفتاب |
آرامـــش نـگـاه مـن از لـحـظـهی غـــروب |
در خـواهـش طـلـوع تـو ای مـاه در نـقاب! |
چشمی سیاه، بارش سبزی گرفته است |
امــا کـویــر، غـیــر تــو را نـشـنـود جــواب |
عـالـم بـه تـنـگ مـاهی ظلمت اسیر شد |
دریــا! بــیــا و مـاهـی خود را رسان به آب |
بـلـبـل سکـوت کـرده، کـبـوتر شکستهبال |
طـاووس پـر گـشـا کـه جهـان را نمانده تاب |
صـحـرای تشنه، گرگ گرسنه، هزار میش |
باران! تو راست بارش و چوپان! تو را شتاب |
سید جعفر علوی
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی