امام سجاد علیهالسلام و حقوق همسایگان
قسمت اول حقوق اسلامى: جهانى و جاودانى
از منابع حقوق اسلامى; قرآن، سنت، عقل و اجماع است. قرآن به منزله قانون اساسى است كه غالبا كلیات و اصول و ضوابط احكام را پیش روى پیروان حق نهاده است. و رسول اكرم صلى الله علیه و آله وسلم و جانشینان راستین آن حضرت با گفتار، رفتار و تقریر، جزئیات موازین شرعى و اعتقادى را بر حسب شرایط زمانى و مكانى بیان فرمودهاند، از این امور به «سنت» تعبیر نمودهاند كه مطلقهاى قرآنى را تقیید مىكند، عموم آن را تخصیص مىزند، مجملها را توضیح مىدهد و نیز مسائلى را كه در قرآن نیامده است، بیان مىنماید.
جامعه جهانى بعد از دومین جنگ بین الملل كه با سلاح علم، تمدن و تكنیك بسیارى را به خاك و خون افكند و شهرهاى زیادى را به خرابه مبدل ساخت; میلیونها نفر را معلول و مجروح نمود و پس از آن همه خسارتهاى مادى، فرهنگى و اجتماعى براى حفظ حقوق انسانها، به چاره اندیشى پرداخت، اندیشمندان و نمایندگان پنجاه و شش كشور در 86 جلسه و در طول هفتصد روز و دهها هزار ساعت كار، تنها سى ماده به نام «اعلامیه حقوق بشر» نوشتند كه متاسفانه ضامن اجرایى نداشت و موفق نگردید به جنگهاى خونین، استثمار انسانها، تجاوز، زورگویى، غصب و چپاول حقوق محرومان پایان دهد! هنوز مركب این قوانین خشك نشده بود كه آتش جنگ در بین بسیارى از كشورها زبانه كشید و هر روز كه از آن مىگذشت، دامنهاش گسترش مىیافت. آرى اندیشمندان و متفكران كه از اعماق روح و زوایاى ذهن و فكر بشر و مناسبات اجتماعى آنان درك ژرفى نداشتند و به سرچشمه قرآن، وحى و سنت معصومین متصل نبودند، در یك گردهمآیى توانفرسا و وقت گیر، قوانینى را تنظیم كردند كه نه تنها گرهى از دشوارىها و آشوبهاى جهانى بر نداشت و موفق نگردید از تجاوز و بى عدالتى جلوگیرى كند، بلكه همان كشورهایى كه منادى حقوق بشر بودند، سرزمینهاى آفریقایى و آسیایى را مورد یورش وحشیانه خویش قرار دادند و به غارت ثروتهاى فرهنگى، ملى و مادى مردمان كشورها پرداختند!
در داخل سرزمینهاى خود نیز به اقلیتهاى دینى ستم كرده و مىكنند، آنان را از انجام مراسم مذهبى و اجراى سنتهاى دینى باز مىدارند، از گسترش اماكن عبادى مسلمانان جلوگیرى مىكنند و اجازه نمىدهند انسانها به نداى «فطرت و وجدان» خویش كه یكتا پرستى و روى آوردن به فضیلت و كرامتهاى ملكوتى است، پاسخ گویند; از زمامداران خودسر و ستمگر حمایت مىكنند، امواج گمراهى و جهالت را با رشد سرطانى فرقههاى ضاله گسترش مىدهند و بازهم وقیحانه ادعا مىكنند: «ما مدافع حقوق انسانها هستیم و از اینكه كشورهاى مسلمان حقوق شهروندان خویش را مراعات نمىنمایند، در رنجیم!»
اعلامیه سازمان ملل متحد كه در 25 نوامبر 1948 م. صادر شده و در آن تاكید كرده است: «تمامى مصادیق و اشكال تعصبات و تبعیض بین افراد، ادیان و اعتقادات مختلف باید برچیده شود.» اما فرانسه آن را زیر پا مىنهد و «حجاب» را كه فریضهاى دینى و اصل مسلم قرآنى است، در مدارس و مراكز آموزشى ممنوع مىكند. این است معناى دموكراسى از نوع غربى!
در فرهنگ اسلامى، حقوق و تكالیف، اوامر و نواهى از مذهب ریشه گرفتهاند. اسلام به انسان از نظرگاه فردى و اجتماعى، مادى و معنوى تواما مىنگرد كه این نگرش چند جانبه، در غایت و نتیجه باهم تفاوتى ندارند. ایجاد هم آهنگى بین حقوق شخصى و منافع عمومى و امور مادى و مسایل آخرتى تنها با به كار بستن صحیح دستورات قرآن میسر است.
اصول عدالت، تقوا و مسؤولیت انسان شالوده تكالیف هر فرد مسلمان را نسبتبه خود و در حق دیگران بنیان نهاده است. تعالیم قرآنى و روایى فضایى در جامعه پدید مىآورد كه مسلمین را باهم پیوند مىدهد و در برخوردها و معاشرتها با ادب و احترام متقابل روبهرو مىشوند. اینها همه مبین آن است كه اسلام حقوق بشر را كاملا مورد توجه قرار داده است و هیچ گاه نمىخواهد به آزادى واقعى و اصیل انسان خللى وارد سازد. بر پایه چنین اصلى بود كه در صدر اسلام آن پیروزى چشمگیر و آن دگرگونى در افكار و نگرشها در جامعه جاهلى اعراب بروز نمود. انسانها و جامعه بر بنیان این نظام ارزشى، اعتبار و عزت و حیثیت تازهاى به دست آوردند. آدمى به مقام خود وقوف یافت و با وظایف و تكالیف خویش آشنا شد و توانایى و استعداد وى در چنین فضایى امكان شكوفایى به دست آورد. امتیازات شخصى، قومى و قبیلهاى جاى خود را به تقوا و فضیلت انسانى داد.
منشورى منور
اسلام براى همسایگان همچون خویشاوندان، حقوقى را قایل گردیده است كه هركس بخواهد آنها را نادیده تلقى نماید و یا تضییع كند، گناهكار و متجاوز به شمار مىآید. حق همسایگى در اسلام، آن چنان اهمیت دارد كه قرآن كریم پس از مطرح نمودن توحید و یكتاپرستى و اجتناب از شرك ورزیدن به ساحت پروردگار متعال، دعوت عملى به تضامن و تعاون اجتماعى نموده و در این میان پس از فراخوانى به پرستش خداوند، نیكى به والدین، ارحام، یتیمان و فقیران، «احسان به همسایه» را مورد اهمیت قرار داده است.
در واقع از دیدگاه ارزشى اسلام هر انسانى باید قلمرو محظوظ بودن از امكانات زندگى و نعمتهاى الهى و همكارى و همیارى خویش را از چهار دیوارى خانه بیرون آورد و به محیط پیرامون و محلهاى كه در آن سكونت دارد، سرایت دهد و در معاشرتها و رفت و آمدها مراعات حال همسایگان جدى تلقى گردد.
دستور قرآن در آیه 36 از سوره نساء در خصوص همسایگان - اعم از مسلمان، خویشاوند و حتى غیر مسلمان - متضمن برنامهاى است كه اگر از سوى مسلمانان به كار گرفته شود، بسیارى از مشكلات جوامع انسانى به لحاظ امنیت روانى، تسهیلات زندگى، بهبود مناسبات اجتماعى، مرتفع مىگردد. ارتباط با همسایگان و خوش رفتارى با آنان در فرهنگ قرآن و عترت به آن درجهاى از اهمیت است كهمعصومان علیهم السلام در سخنانى گهربار این ویژگى را از جمله اهداف بعثت رسول اكرم صلى الله علیه و آله وسلم ذكر نمودهاند و نیز نیكى با همسایه را در ردیف واجباتى چون نماز و از جمله «مكارم اخلاق» برشمردهاند. (1)
قرآن به منزله قانون اساسى است كه غالبا كلیات و اصول و ضوابط احكام را پیش روى پیروان حق نهاده است
چهارمین فروغ امامت، دفاع از حقوق انسان را در سیره و سخن پىگرفت و در این راه اسوهاى براى تمامى آدمیان عصرهاى بعدى شد.
در آن عصر وحشت، ضلالت و رذالت امویان، امام سجاد علیه السلام فریاد برآورد:
«از جمله گناهانى كه بلاى آسمانى را نازل مىنماید و نعمت را به نقمت تبدیل مىكند، تجاوز و تعدى به حقوق مردم است.» (2)
در فراز یكى از بیانات امام چهارم آمده است:
«یكى از دو گناهى را كه خداوند مورد آمرزش قرار نمىدهد، ضایع كردن حقوق برادر دینى است.» (3)
در رساله حقوقى كه از ایشان به یادگار مانده است، طى 50 ماده «حقوق انسانها» را مطرح نموده و ضامن آن را ایمان و اعتقاد مسلمانان و وجدان انسانها و نظام برخاسته از ایمان مىداند. (4)
امام در این منشور منور راههاى رفتار و سلوك انسانى و بنیان نهادن فرهنگ و تمدن بشرى را بر اصولى استوار نمودهاند كه تمامى عوامل آرامش روحى و مصونیت آن از هر گونه آشوب و آشفتگى، به وفور در آن مشاهده مىگردد. امامى كه بصیرتى عمیق و گسترده نسبتبه حالات انسانها، زندگى و روابط آنان دارد، حقوقى را بر ایشان مقرر نموده و همه را مسؤول رعایت و پاسدارى از آن قرار دادهاند تا بدان وسیله بنیاد «جامعه اسلامى» به تمام و كمال ایجاد شود. اما قبل از آنكه هریك از این حقوق را بیان فرمایند، به اجمال و اختصار به آنها پرداختهاند كه در فرازى از آن تاكید نمودهاند: «بزرگترین حقوقى كه خداوند بر تو واجب كرده است، حقوقى مىباشد كه نسبتبه خود تو بر تو واجب گردانیده كه اساس همه حقوق بوده و تمام آنها از آن نشات گرفته است.» و پس از برشمردن این حقوق، مىفرمایند: «خوشا به حال كسى كه خداوند او را براى اداى این حقوق واجب یارى كرده و او را موفق و ثابت قدم بدارد.»
سى و یكمین حق از این حقوق، «حق همسایه» است كه امام این گونه مطرح فرموده است:
اما حق همسایه این مىباشد كه وقتى غایب است، حرمت و حقوق او را در نبودنش از هر جهتحفظ كنى و چون حاضر است، تكریمش نمایى و او را احترام كنى و در هر حالى به او كمك نمایى. براى پىبردن به عیبها و لغزشهاى او تفحص و جستجو ننمایى و اگر هم ناخودآگاه از عیب او مطلع شدى، در خصوص دانستههاى خویش نسبتبه معایب او بسیار پردهپوش باش كه اگر بخواهند با نیزههایى دلت را بشكافند و به اندرونت دستیابند، موفق نشوند. به سخنان ناآگاهانه وى وقعى مگذار و اعتنا نكن، در سختىها رهایش مكن و اگر امكاناتى دارد، بر او رشك مورز. از لغزش او درگذر و خلافش را اغماض نما و اگر ندانسته به تو بدى كرد، متانتبه خرج بده و بردبار باش. مبادا بدرفتارى كنى. اگر كسى خواست درباره او زبان به بدگویى بگشاید، جلوگیرى كن و اگر فردى خواست مكرى دربارهاش به اجرا بگذارد، با دلسوزى این نقشه را خنثى كن و با كرامت و بزرگوارى با وى معاشرت نما. هیچ نیرو و توانى به جز خدا نیست (پس از آن كمك بگیر).»
امام سجاد علیه السلام در این فراز از رساله حقوق براى همسایگان اهمیت فوقالعادهاى قائل گردیده و مراعات حقشان را سفارش نموده است. هدف از این تاكیدها و توصیهها و اهتمام و عنایتبه امور و شئون همسایگان ایجاد همبستگى اجتماعى و احیاى اخوت دینى در میان «جوامع اسلامى» است تا در پرتو این انسجام، محبت و مودت شكل متقابل و فراگیرى به خود گیرد و هرگونه اختلاف، بدبینى، بددلى و سوء تفاهم از دلها رختبربندد و مردم براى رشد فضایل و مكارم گام بردارند.
امام از پیروان خویش مىخواهد وقتى مصائبى براى همسایهاى پیش مىآید، او را تنها نگذارند و به امدادش بشتابند; زیرا وقتى فرد مصیبت دیده، خود را در توفانى از حوادث و بلایا مشاهده كرد، دچار فشار روحى و روانى شدیدى مىشود و اگر با او همفكرى و همكارى نشود و در جهت نجات دادن وى از شدائد و ناگوارىها اقدام نشود، هجوم ناگوارىها ذهن و دلش را پژمرده نموده و نشاط روحى و آرامش روانى را از وى سلب مىكند; آدمى با این وضع ناگوار نمىتواند در امور اجتماعى و برنامههاى انسانساز اسلامى حضورى مؤثر و فعال داشته باشد.
به علاوه وقتى ما با همسایه خود ارتباط برقرار مىكنیم، باید شئونات وى را كاملا حفظ كنیم و به گونهاى نباشد كه در معاشرت با ما، ارج و منزلت اجتماعى وى تنزل یابد. رعایت این حقوق، غیر از آنكه شبكه روابط اجتماعى را در جامعه مسلمانان استحكام مىبخشد و دوستى و عواطف عالى را بین آنان رواج مىدهد، موجبات رشد، پویایى و كمال یابى آنان را فراهم مىسازد.
انسان باید متوجه این واقعیتباشد كه نوع معاشرت با همسایگان، در روح و روانش اثر مىگذارد
البته حقوق مذكور متقابل است و مجاورت مسلمانان با یكدیگر تعهد ایجاد مىكند. در رعایتحق همسایه هیچ كس نمىتواند ادعا كند به همكارى و مساعدت دیگران نیازى ندارد. (5) زیرا قرآن كریم مىفرماید: «و تعاونوا علىالبر والتقوى» (6) و در این همكارى در نیكى و تقوا، استثنا و تخصیص وجود ندارد.
قلمرو ممنوع
انسان باید متوجه این واقعیتباشد كه نوع معاشرت با همسایگان، در روح و روانش اثر مىگذارد.
مجاورت با افراد خاطى، گناهكار و اهل عصیان، دل را تیره مىكند. شهید مطهرى مىگوید:
«انسان با روحى حساس و قابل تغییر آفریده شده است; به همین جهت، صلاح و فساد بدون آنكه خود اشخاص متوجه باشند، از فردى به فرد دیگر سرایت مىكند. به تعبیر حضرت على علیه السلام وقتى آدمى با افراد بد معاشرت و مجالست دارد، مثل این است كه وى را در فراموشخانه ایمان بردهاند زیرا حداقل به طور موقت و تا وقتى كه با او مرتبط است، افكار و عقاید پاك خویش را از یاد مىبرد.» (7)
برای مطالعه قسمت دوم کلیک کنید.
غلامرضا گلىزواره
تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری
1. كافى، ج 3، ص 333; امالى، شیخ مفید، ص 205، الروضة من الكافى، ج 2، ص 51 و 52; تحف العقول، ص 29; تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 201 و 202.
2. الامامزینالعابدین، علامهعبدالرزاقمقرم، ص149.
3. تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام، باقر شریف قرشى، ترجمه محمدرضا عطایى، ج 1، ص 107.
4. رساله حقوق، به اسنادى از ابوحمزه ثمالى، توسط شیخ صدوق روایت گردیده است: (خصال، ص 50). منابع دیگرى كه آن را نقل كردهاند، عبارتند از: من لایحضره الفقیه، صدوق; تحف العقول، ابن شعبه حرانى; مستدرك الوسایل، محدث نورى; فلاح السائل، ابن طاووس
5. با الهام از خطبه 214 نهجالبلاغه و حكمتها و اندرزها، شهید مطهرى، ص 89.
6. مائده/آیه 2.
7. حكمتها و اندرزها، ص 281.