تزریقات سرسوزنی
- گرگها جهت توبه خود را به دره می انداختند.
- وقتی تو از عشق حرف می زنی می شود به وضوح جمع نقیضین را دید.
- شماره تلفنت زیباترین عدد دنیاست.
- گرمای دستانم را حس كرد، چشمان قرمزم را دید، تپش صدای قلبم را شنید... دكترگفت: باید زودتر می آمدی.
- با نمك پاش شورش را درآوردم.
- بخش تزریقات به بیماران سر سوزنی توجه می كند.
- زمان مردم را به طرف ملك الموت هل می دهد.
- نانواها پژو آردی سوار می شوند.
- فروشنده ساعت اخلاق گرا بین ساعتهای مردانه و زنانه را جدا كرده بود.
- مامور ثبت احوال آن قدر از حجم زیاد كار ثبت تولد و مرگ گفت كه از خودكشی منصرف شدم.
- جوجه تیغی كاكتوس حیوانات است.
- در موبایلش حتی یك بلوتوث غیر اخلاقی ندیدم. موبایلش 1600 بود.
- بعضی سلام كردنها، آدم را مشتاق خداحافظی می كند.
- وقتی خودم را در آینه می بینم، آرزو می كنم كاش آینه فتوشاپ داشت.
************************************************
- کمربند ایمنی دست و پای عزراییل را میبندد.
- جاده ناهموار راننده عجول را دست میاندازد.
- جاده در اولین پیچ رانده ناشی را دور میزند.
- دستانداز به سرعت اتوموبیل گیر میهد.
- از روی پل عابرپیاده عرض خیابان را به طول عمرم اضافه میکنم.
اولی :مهدی محمدی/ دومی :مهدی فرج الهی (سر به هوا)
تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی