آیت اللّه ربانی املشی در نیمه شعبان سال 1313ه.ش در خانوادهای روحانی و متدین در قم دیده به جهان گشود. پدر به مناسبت تولد در نیمه شعبان، نام « محمد مهدی» را برای او انتخاب نمود.

آيت الله محمد مهدي رباني املشي تولد تحصيلات ابتدايي وضع مالي خانواده تحصيل در حوزه علميه قم امام خميني (ره)از منظر آن مرحوم ازدواج مبارزات مبارزات از زبان خود مسؤوليتها شهادت محل دفن وصيت نامه آن مرحوم تولد آيت اللّه رباني املشي در نيمه شعبان سال 1313ه.ش در خانوادهاي روحاني و متدين در قم ديده به جهان گشود. پدر به مناسبت تولد در نيمه شعبان، نام « محمد مهدي» را براي او انتخاب نمود.(1) تحصيلات ابتدايي آن مرحوم پنج سال از عمر شريفش ميگذشت که به مکتب راه يافت و بعد از گذشت دو سال پا به دبستان دولتي نهاد و تحصيلات ابتدايي را تا آخر يعني ششم ابتدايي با موفقيت چشمگيري سپري کرد. وي در مصاحبهاي از همکلاسان ابتدايي خود چنين ياد ميکند: « در دوران ابتدايي با بچهها دوست بوديم. اما وقتي من به حوزه آمدم، ديگر براي مدتهاي طولاني از آنها دور شدم. با اين حال روزگار بارها مرا با آن بچهها روبرو کرد. اين اتفاقات گاهي شيرين بودند و گاهي تلخ. يکي از خاطرات شريني که از دوستان و همکلاسيهاي دوران کودکي خود دارم اين است که يک دفعه همسرم مريض شد و جهت مطالعه به دکتري مراجعه کرديم. وقتي از اسم ما پرسيد و من گفتم: فلاني هستم، بعد از لحظاتي مکث و تفکر رو به من کرد و گفت: « مرا به جا نميآوري؟ من از دوستان دوران ابتدايي هستم.» به صورتش که نگاه کردم همه خاطرات شيرين کودکي در ذهنم زنده شد. اما سخت توانستم قيافه اين دکتر را با آن پسربچهاي که در دبستان با هم بوديم، تطبيق کنم. يک بار هم وقتي مرا دستگير کردند و به ساواک قم بردند، آنجا کسي به بازجويي من آمد. من فوري او را شناختم و گفتم: فلاني يادت هست با هم همکلاس بوديم؟ و او يادش نيفتاد که نيفتاد.(2)» وضع مالي خانواده پدر آن مرحوم، شيخ ابوالمکارم رباني املشي از روحانيون صاحب نام و باتقواي املش بود. ايشان هيچ گونه درآمد شخصي نداشت و از درآمدهاي شرعي هم که روحانيون ديگر استفاده ميکردند بهرهاي نداشت. بسيار عفيف النفس بود با شهريه کم و نماز استيجاري زندگي را ميگذراند. حتي مرحوم رباني املشي در زمان طفوليت خجالت ميکشيد و شرم ميکرد که کسي بداند پدر او نماز استيجاري ميخواند.(3) آن مرحوم در مورد وضع زندگي خانوادهاشان در دوران کودکي ميفرمايد: « در قم ما در محلي زندگي ميکرديم که هر کسي به منزل ما ميآمد، از دوري منزل و کوچه پس کوچههاي آن منزل شکايت ميکرد و از پدرم سوال ميکرد: شما چگونه اينجا را پيدا کرديد؟ پدرم جواب ميداد: اينجا اقصي المدينه است. و عقب افتادهترين محلّه قم بود... در زمستان، در آن کوچههاي تنگ، در تمام کوچه پس کوچهها که باران ميآمد، غوغا بود. به ياد دارم حتي در همين گِل و باران من با يک گيوهاي که گيوه « دوره کرده» ميگفتند رفت و آمد ميکردم. وقتي که به مدرسه ميرسيديم تمام پاهايم پر از گِل بود و وقتي که به منزل برميگشتيم مجبور بودم قبلا پاهايم را بشويم تا بتوانم به اطاق بروم.(4) تحصيل در حوزه علميه قم مرحوم آيت اللّه رباني املشي پس از پايان دوره ابتدايي بنا به علاقه خود و تشويقهاي پدر که از ادامه تحصيلات جديد نگراني داشت، وارد حوزه علميه قم شد. آن مرحوم درباره دوستان و همدرسان چنين ميگويد: « در دوران طلبگي دوستان زيادي داشتيم و نزديکترين دوست من آقاي هاشمي رفسنجاني بود. حدود دو سال از دوران تحصيلمان گذشته بود که همديگر را پيدا کرديم و تا موقعي که ايشان در قم بودند، با هم بوديم و هميشه مباحثه و درسهايمان با هم بود. البته ديگران هم بودند: با جناب آقاي سيد علي خامنهاي هم مدتي که در قم بودند، مقداري با هم مباحثه داشتيم. برادر عزيزمان مؤمن و همچنين جناب آقاي سيد حسن طاهري خرم آبادي اينها کساني بودند که با هم مباحثه داشتيم.(5)» آقاي هاشمي رفسنجاني در مورد دوستي و همدرسي با آقاي املش ميگويد: « با آقاي رباني املشي به عنوان هم مباحثه آشنا شديم، که تا آخر دوران تحصيل همچنان هممباحثه بوديم. با آقاي ربّاني املشي در ماههاي اول ورود به قم آشنا شديم و در دوستي و همکاري و معاشرت به حد اعلا رسيديم و سرانجام عقد اخوّت خوانديم. در تمام اين مدت آشنايي و برادري در همه سطوح تحصيلي، از مقدمات تا خارج هميشه هم مباحثه بوديم. دو بار به خاطر دوستي با ايشان، سفر تبليغي به املش داشتم و در آنجا در منزل پدر بزرگوار آن مرحوم بودم، مرحوم حاج شيخ ابوالمکارم رباني عالمي وارسته و دوست داشتني بودند و نفس تقوف در منزل ايشان و معاشرت با آن بزرگوار برايم سازنده و مغتنم بود.(6)» مرحوم آيت اللّه رباني املشي چگونگي تحصيلات خويش را چنين بيان ميکند: « در ايام تحصيل خيلي استاد عوض نميکردم، بلکه هم مباحثههايم نيز محدود بودند. بعضي از طلاب هستند که هم مباحثه خيلي عوض ميکنند، ولي بنده اين طور نبودم و يک سليقه خاصي داشتم. تا اينکه فردي را براي مباحثه بپسندم خيلي طول ميکشيد، اما وقتي کسي را ميپسنديدم، او هم مباحثه دائمي بنده ميشد. درست به خاطر ندارم که تا قبل از سيوطي و مغني، چه کسي هم مباحثه بنده بود، اما از آن به بعد با آقاي هاشمي رفسنجاني آشنا شدم و با ايشان شروع به مباحثه کردم و طلبه ديگري به نام تربتي هم با ما مباحثه ميکرد و ايشان تا شرح لمعه خواند و بعد وارد تحصيل جديد شده و در نهايت پزشک شد... تحصيلاتم را تا سطح، پيش اساتيد معروف سطح ميخواندم. به درس خارج که رسيدم، مدت محدودي براي انتخاب استاد درس خارج، در درس اساتيد مختلف حوزه علميه قم شرکت ميکردم تا دريابم درس کدام يک از آنها برايم مفيدتر و مطلوبتر است، در درس مرحوم آيت اللّه العظمي بروجردي تا وقتي که حيات داشتند، حدود دو الي سه سال شرکت نمودم، در همان موقعي که در درس ايشان رفتم، درس اساسيام مثل اغلب طلاب، درس حضرت امام خميني (ره)بود که درسي مرتب و با محتوا و با پيشرفت به حساب ميآمد و قريب به يک دوره اصول را خدمت ايشان تلمذ کردم و در تمام مدتي که اصول ميخواندم در درس فقه ايشان هم شرکت نمودم... نهايتا درس مرحوم آيت اللّه محقق داماد را انتخاب کردم و بعدها مقداري در درس آيت اللّه حائري شرکت نموده، دو الي سه سالي که بدين نحو گذشت. از آن پس ديگر در درس شرکت نميکردم و فقط مباحثهاي با آقاي مؤمن و طاهري خرم آبادي و حسيني و تهراني داشتم.»(7) امام خميني (ره)از منظر آن مرحوم مرحوم آيت اللّه رباني املشي از رهبر و مراد و استاد عزيز خويش حضرت امام خميني (ره)اين گونه ياد مينمايد: « براي ما همه چيز امام آموزنده بود. امام همه خوبيها را دارا بود. شهامت، شجاعت و صراحت لازم رهبري را داشت و ما همه اينها را از امام ميدانستيم. ولي مسأله مهمي که براي من خيلي مهم بود و بيش از همه چيز جلب توجه ميکرد، تقوي و ترک هوا داشتن امام بود... امام در ايام طلبگي ما، براي ما تنها يک مدرس فقه و اصول نبود، بلکه معلم اخلاق هم بود و ما بارها از بيانات اخلاقي ايشان استفاده ميکرديم... امام تأثير نفس عجيبي داشت، وقتي مباحث اخلاقي را به ميان ميکشيدند اغلب شاگردان ايشان منقلب ميشدند و اشکهايشان جاري ميشد، گاه بعضي با صداي بلند گريه ميکردند.(8)» ازدواج مرحوم حضرت آيت اللّه محمدمهدي رباني املشي در سال 1331ه.ش در هيجده سالگي با دختر دايي خود ازدواج نمود. دليل ازدواج زودهنگام ايشان اين بود که چون وي مادر نداشت و پدر هم به ايشان علاقه شديدي داشت، پدر ميخواست وي کمتر رنج زندگي را تحمل کند و زودتر زندگي مستقلي تشکيل دهد.(9) حاصل ازدواج ايشان چهار دختر و يک پسر است.(10) مبارزات آيت اللّه املشي با آغاز حرکت تاريخ ساز حضرت امام خميني (ره)در سال 1342و شکوفايي نهضت مقدسي که به پيروزي انقلاب در 22بهمن 57انجاميد، تلاشي پيگير داشت و هر مأموريتي که به عهده ميگرفت، با دقت و پشتکار در انجام آن همت ميگماشت. وي در مبارزات خونين روحانيت در دوران خفقان و استبداد رژيم شاه بارها توسط مزدوران ساواک دستگير و روانه زندان شد ولي هيچ گاه اين زندانها و تبعيدها روحيه مقاوم و استوار او را نشکست. او از جمله کساني بود که در مخالفت و مبارزه با رژيم شاه زندان و تبعيد و رنج و شکنجه بسيار تحمل نمود و با مقاومت و بردباري همچنان تا پيروزي در نهضت حضور فعال داشت. سال 1354در اثر فعاليتهاي چشمگيري که در حوزه علميه قم بوقوع ميپيوست، ساواک يکباره 25تن از اساتيد حوزه قم را دستگير و تبعيد مينمايد که مرحوم آيةاللّه رباني املشي نيز از اين 25تن بود.(11) آن مرحوم سه سال در تبعيد به سر برد که يازده ماه آن در فردوس سپري گشت. با آغاز مرحله دوم انقلاب اسلامي در سال 1356يکي از عناصر فعال و مبارز اين دوره به حساب ميآمد و تلاشهاي او در اين مسير هرگز فراموش نخواهد شد.(12) حجةالاسلام محتشمي خاطره زير را که نمونهاي از مبارزات آيةاللّه رباني است نقل ميکند: « چهارم آبان ماه سال 1343مصادف با بيستم جمادي الثاني سالروز ميلاد مسعود حضرت صديقه کبري، فاطمه زهرا - عليها السلام - و فرزند برومندش آيت اللّه العظمي امام خميني بود... اولين برنامه در منزل مرحوم آيت اللّه سيد شهاب الدين مرعشي نجفي بود. از همان طلوع آفتاب در شهر قم و به ويژه در مدرسه دارالشفاء و فيضيه و کوچه و خيابان اطراف صحن حضرت معصومه (س)التهاب و جنب و جوش عجيب و غريبي ديده ميشد. طبق برنامه به طرف منزل آيت اللّه نجفي رفتيم. در آنجا ابتدا آيت اللّه رباني املشي - رحمةاللّه عليه - سخنراني پرشور و حماسي کرد. ايشان در حالي که به شدّت برافروخته و نگران و عصباني بودند مطالبي را ايراد کردند: « قانون کاپيتولاسيون سند بردگي يک ملت است که امروزه به وسيله دولت و نمايندگان فرمايشي مجلس شوراي ملي به تصويب رسيده است و ما از مراجع عظام ميخواهيم که تکليف مسلمانان و ملت شريف ايران را مشخص بفرمايند.» مبارزات از زبان خود ما از شاگردان امام بوديم و علت اينکه در بين همه مدرسين هم امام را انتخاب کرده بوديم يک مقدار در کنار فضل و کمال و فضيلت امام، روحيات شخص امام بود. آن مبارزات و افکار انقلابي امام بود که ما را به امام جذب کرده بود... اوايل نوجواني ما زمان مصدق بود، آن زمان خيلي فعاليت نداشتيم ؛ اما در عين حال به ياد دارم که در مبارزات انتخاباتي دخالت ميکردم. در قم يک نفري به نام آقاي رضوي کانديداي انتخاباتي شده بود که جزو آزادي خواهها بود. از کساني بود که طرفدار مرحوم آيت اللّه کاشاني بود. من شخصا از ايشان طرفداري ميکردم... موقعي که امام در سال 41به ميدان مبارزه قدم گذاشت، ما هم از کساني بوديم که به ايشان خيلي نزديک بوديم و جزء ياران ايشان حساب ميشديم. از آن وقت به بعد هميشه به عنوان يک مبارزه در حوزه شناخته شدم و اين کار ادامه داشت تا پيروزي انقلاب... مبارزات ما بيشتر افشاگري بود. گاه بيگاه در بعضي از کارهاي مبارزات مسلحانه هم دخالتهايي داشتيم، دستوري بدهيم؛ تجويزي کنيم؛ وسايلي فراهم کنيم؛ حمايت پولي داشته باشيم؛ حمايت تسليحاتي داشته باشيم؛ حمايت تبليغاتي داشته باشيم؛...(13)» مسؤوليتها اين مجاهد نستوه و عنصر فعال نظام پس از پيروزي انقلاب همچنان در تلاش و فعاليت به سر ميبرد و در راه حفظ دست آوردهاي انقلاب شکوهمند اسلامي در بذل آنچه در توان داشت هرگز دريغ نکرد و در سنگرهاي مختلف خدمات ارزندهاي را تقديم اسلام و انقلاب نمود. برخي از سمتهاي ايشان پس از پيروزي انقلاب به قرار زير ميباشد: نمايندگي مجلس خبرگان قانون اساسي از گيلان رياست شعبه اول دادگاه عالي عضويت در ستاد انقلاب فرهنگي عضورت در شوراي عالي قضايي دادستان کل کشور عضويت در شوراي نگهبان عضويت در مجلس خبرگان رهبري از استان خراسان و عضويت در هيأت رئيسه اين مجلس. نماينده حضرت امام در منطقه گيلان در تاريخ 58/9/6 (14) فرمان امام به ايشان در مورد عضويت در شوراي نگهبان بسم اللّه الرحمن الرحيم جناب حجةالاسلام آقاي حاج شيخ محمدمهدي رباني املشي دامت افاضاته. با تقدير و تشکر از زحمات بسيار شما در مقام دادستاني کل کشور و همچنين در شوراي عالي قضايي و از آنجا که جناب عالي مورد وثوق و اطمينان ميباشيد، طبق اصل 91قانون اساسي جمهوري اسلامي که به منظور پاسداري از احکام اسلام و قانون اساسي از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراي اسلامي با آنها شورايي تشکيل ميشود و انتخاب اعضاي فقهاي آن شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب ميباشد، بدين وسيله جنابعالي را به عنوان يکي از فقهاي شوراي نگهبان منصوب مينمايم و از خداوند تعالي توفيق بيشتر شما را اميدوارم. روح اللّه الموسوي الخميني (15) فرمان امام به آن مرحوم جهت اعزام به گيلان: بسمه تعالي جناب مستطاب حجةالاسلام آقاي حاج شيخ مهدي رباني املشي دامت افاضاته. با توجه به مشکلاتي که در منطقه گيلان پيش آمده، مقتضي است جنابعالي که در منطقه هستيد، مسافرتي به نقاط مختلف استان کرده و از نزديک مشکلات را بررسي کرده و با مشورت علماي اعلام محل، جناب حجةالاسلام آقاي احسانبخش و آقاي محترم ديگر - ايدهم اللّه تعالي - در رفع آنها سعي کافي را مبذول داريد، اهالي محترم منطقه را با اتحاد کلمه و پرهيز از اختلاف و تفرقه در اين موقعيت حساس دعوت نمائيد. بديهي است که سازمانهاي مختلف ديگر مانند سپاه پاسداران و ستاد جهاد سازندگي و گروههاي ديگر نيز همکاريهاي لازمه را در اين مورد با جنابعالي خواهند داشت و از ارشاد و راهنمائيهاي آن جناب بهرهمند خواهند شد از خداي تعالي موفقيت همگان را خواستارم. و السلام عليکم و رحمةاللّه و برکاته روح اللّه الموسوي الخميني (16) شهادت حضرت آيت اللّه رباني املشي سرانجام پس از سالها فعاليت و تلاش خالصانه در راه اسلام، در بامداد روز دوشنبه (17)تيرماه سال 1364در اثر يک بيماري رنج آور که زمينه آن را دشمنان اسلام و انقلاب در او به وجو آورده بودند، در سن 51سالگي به شهادت رسيد و در جوار رحمت حق آرميد.17 مهدي هاشمي معدوم در بخشي از اعترافات خود، توطته عليه آن مجاهد نستوه و يار و ياور امام را چنين تشريح ميکند: « در رابطه با قتل مرحوم رباني قضيه بدين ترتيب بود که بعد از قضيه مجلس خبرگان و آمدن آقاي رباني املشي خدمت منتظري در رابطه با جريانات آينده رهبري، چند ماه بعد از خبرگان - که دقيقا يادم نيست چه زماني بود - روزي با آقاي... در تهران در منزل قبلي ايشان گويا اختياريه بود صحبت کرديم که چگونه يک ضربه به ايشان بزنيم. گفت: ما وسايل و امکانات سمي و داروهاي مسموم کننده و سرطان زا در اختيار داريم که ميتوان به صورت نامرئي فرد را مسموم نمود که در اثر اين مسموميت به سرطان کشنده مبتلا خواهد شد. پس از بحث و بررسي اين شيوه به نظرمان مطلوب افتاد براي اجراي قضيه، او گفت: يکي از افراد ما - که شک دارم منظورش فلاني يا فلاني بود - به تازگي با آقاي... ارتباط يافته بودند، البته رفاقت قبلي داشتند. وي از نظر کار با نهضتها به تازگي در اختيار آقاي... قرار گرفته بودند، ميگفت: ميتوانند با آقاي رباني در تماس و ارتباط قرار گيرند. من دقيقا سؤال نکردم شيوه ارتباطي آنان چگونه است ولي آقاي... با ضرس قاطع مدعي بود که رابطه گرفتن براي او آسان است. در مورد شيوه عمل مدعي بود پس از 15يا 20روز پس از استعمال و استشمام مواد مزبور طرف تحت تأثير قرار خواهد گرفت. مدتي بعد که به قم آمده بود، گفت: « عمل انجام گرفته است.» ما تا مدتي در انتظار تأثيرات آن بوديم ولي خبري نشد. تا اينکه نميدانم چه سالي بود که اعلام شد يعني دوستان خبر دادند که ايشان مبتلا به سرطان شده و به خارج از کشور اعزام شده است. احتمال قوي داديم که تأثير همان حرکت باشد... مواد مزبور را در رابطه با نفوذ در ضد انقلاب تهيه کرده بود و در منزل خود نگهداري ميکرد. من از نام و نوع مواد و از نظر علمي و فني چيزي نميدانم ولي خاصيتي که براي آنها ميگفت اين بود که مواد شيميايي و سمي است و تا مدتي بعد اثرش ظاهر ميشود...» (18) محل دفن پيکر مطهر آن مرحوم پس از تشييع در تهران و قم به حرم حضرت معصومه (س)انتقال يافت و در کنار شهيدان بزرگواري چون شهيد محلاتي، شهيد عباس شيرازي، شهيد محمد منتظري و ديگر شهدا به خاک سپرده شد. بر روي سنگ مزار ايشان چنين نگاشته شده است: ( فضّل اللّه المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما) مرقد عالم متقي و محب خاندان رسالت و ولايت، شهيد حاج شيخ محمدمهدي رباني املشي فرزند مرحوم آيت الللّه ابوالمکارم - قدس سرهما - که به دست گروه توطئهگر و منحرف، مسموم و در 17تيرماه 1364به جوار رحمت حق شتافت. وصيت نامه آن مرحوم بسم اللّه الرحمن الرحيم « انّا للّه و انّا اليه راجعون» اين وصيت بنده روسياه محمدمهدي رباني املشي که با نهايت شرمندگي خدا را ملاقات ميکند و در سراسر زندگياش عمل خالص و مقبول سراغ ندارد. از همه بندگان خوب خدا مخصوصا مراد و عشقش، معلم و مربيّش امام خميني عزيز - روحي له الفداء - استدعا دارد از خدا بخواهند که با لطف عميقش با اين بنده مقصر عمل نمايد و مرا در زمره مؤمنين به خدا و پيامبر و ائمه اثني عشر و پيرو خط ولايت قرار دهد. فرزندان عزيزم! همه شما را به خدا ميسپارم، اميدوارم خداوند مهربان يک آن شما را به خودتان وامگذارد. وصيت ميکنم شما را به تقوا و عمل خالص و عشق به حق. بکوشيد تا از سبيل اللّه منحرف نشويد و در هر حال خدا را فراموش ننماييد. زندگي مادي، ما را فريب ندهد و از فضيلت و پاکي باز ندارد که اين سفارش همه انبياء و اولياء است و عصاره مکتب آنهاست. عزيزانم! پدر را هرگز فراموش نکنيد و براي او باقي الصالحات باشيد. در خاتمه با تمام تواضع و شرمندگي به همه مسؤولين سفارش ميکنم که خداي ناکرده از پيشرفت کارها، از فرامين الهي و تقوي و فضيلت و درستي منحرف نشوند و تصور نکنند که به اين طريق ميتوانيم. پيروز شويم. بدانند که تنها سلاح پيشرفت ما اتکاء به خدا و اطاعت از فرمان اوست و اگر در کارها رضاي او را ناديده بگيريم اين بهترين سلاح خويشتن را کند ساختهايم و به همان اندازه به ثبات نظام جمهوري اسلامي لطمه وارد نمودهايم. تنها با اسلام و تمسک به حبل اللّه پيروز ميشويم و با تمسک به غير آن هر چه باشد شکست ميخوريم؛ چون که ديگران در تمسک به مسائل غير خدايي از ما قويتر و ما را ياراي رقابت با آنان نيست. والسلام علي من اتبع علي الهدي و علي المؤمنين و علي اولادي و اخواني و اقربائي و جيراني و اثقائي و جميع ذوي حقوقي.(19) 25شوال .1360/6/4 - 1401 پي نوشتها: 1- رواديدها، دبيرخانه مرکزي ائمه جمعه، ص .305 2- ياران امام، ص 56 - 48و مجله شاهد، آذر سال 1361ص .18 3- مجله شاهد، آذر سال 1361ص .17 4- همان. 5- همان. 6- هاشمي رفسنجاني - دوران مبارزه، ج 1ص 67و ص .94 7- رويدادها، ص .305 8- همان، ص 306و .307 9- مجله شاهد، آذر 1361ص .19 10- همان، ص .17 11- رويدادها، ص .307 12- همان، ص .308 13- مجله شاهد، آذر سال 61ص 17و .18 14- رويدادها، ص .307 15- صحيفه نور، چاپ اول، ص .156 16- همان، ج 10ص .241 17- رويدادها، ص .307 18- خاطرات سياسي محمد محمدي ري شهري، چاپ دوم، تيرماه 1361ص .242 - 241 19- روزنامه رسالت، .1367/4/18 منبع: سايت حوزه نت تهيه و تنظيم: فريادرس گروه حوزه علميه
-
[placeholder]