تبیان، دستیار زندگی
اشیا، جانوران، گیاهان و انسان ها همه در یک چیز با هم شریک اند و آن اینکه همه ی آنها وجود دارند و دچار اتفاقی به نام وجود داشتن شده اند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرگ، یک لحظه ی کوتاه ولی قدرتمند

اتفاق بزرگی در دنیا افتاده و این اتفاق، هم‏چنان دچار استمرار است. فلاسفه این اتفاق را بزرگ‏ترین مساله هستی می‏دانند و گرداگرد آن جمع می شوند و بحث و تفکر می کنند. این اتفاق، وجود داشتن است. اشیا، جانوران، گیاهان و انسان ها همه در یک چیز با هم شریک اند و آن اینکه همه ی آنها وجود دارند و دچار اتفاقی به نام وجود داشتن شده‏اند.

همین مواجهه با وجود، سرمنشا اضطراب بشری است چرا که اگر وجودی در کار نبود احساس و ادراکی نبود که بخواهد در دیار عدم از سرما بلرزد و از گرما تب کند و اضطراب وجود را لمس کند. حتی حیوان و گیاه نیز نسبت به سرما و گرما و هرگونه محرک خارجی که تهدیدشان کند واکنشی دفاعی از خود نشان می دهند اما موجودی به نام انسان شاید در این میان بیش‏تر از همه موجودات این اضطراب را درک می کند چرا که انسان به وجود داشتن خویش آگاه است و هرچقدر هم که حواس خودش را پرت کند باز نمی تواند از فکر اینکه وجود دارد بگریزد.

اما به غیر از وجود داشتن مفهوم دیگری وجود دارد به نام زندگی و زنده بودن. سنگ ها وجود دارند اما زندگی نمی کنند. انسان علاوه بر این‏که وجود داشتن را تجربه می کند زنده بودن را نیز تجربه می کند و همان طور که به وجود داشتن عادت می کند به زنده بودن نیز عادت می‏کند و ترک عادت موجب مرض است. کودکی که به آرامش درون رحم مادرش عادت کرده وقتی پا به دنیای جدید می‏گذارد دچار اضطراب می شود و عجیب نیست وقتی که قرار باشد از این دنیا نیز کوچ کند باز دچار دلهره شود.

آن چیزی که ترسناک است، مرگ نیست بلکه تغییر شرایط از وضعیت عادی شده به وضعیتی جدید است. مرگ فقط یک لحظه است. به اندازه یک پلک زدن. لحظه مرگ شاید دردناک باشد ولی یک لحظه چیزی نیست که از آن بترسیم. ترس، انواع و اقسام دارد. گاه از معلم مدرسه می ترسیم که برای مشق های ننوشته توبیخ مان کند.

گاه ترسیدن به معنای "از کسی حساب بردن و سر تسلیم فرود آوردن" است. مرگ، اگرچه فقط یک لحظه است ولی لحظه قدرتمندی است. هیچ‏کس تا به حال نتوانسته از چنگال همین یک لحظه مرگ فرار کند. ما از مرگ نمی ترسیم از قدرت مرگ می ترسیم که در برابرش بیچاره  و بی پناهیم.

انسان، وقتی می ترسد که کنترلی بر اوضاع نداشته باشد. انسان شاید خیلی چیزها را کنترل کرده باشد ولی هنوز نتوانسته بر مرگ، غلبه کند و وعده قرآن هم همین است که مرگ، حتمی است. ترس و اضطراب مونس همیشگی انسان بوده و هست. انسان همانقدر که از وجود داشتن و زنده بودن اضطراب دارد همان قدر نیز از مرگ می ترسد.

ترس و اضطراب تنها زمانی از بین می رود که قدرتمندترین سایه بر سر انسان باشد آنگاه است که هیچ ترس و حزنی وجود نخواهد داشت و کسانی که ایمان بیاورند و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون.