قصص قرآن (4)
از دیگر فوایدی كه قرآن در ارتباط با حكایت این داستان ها بیان كرده آنست كه این « قصص» اموری جهت ایجاد عمل «تفكر» در انسان میباشد . آن چنان كه در سوره اعراف آیة 176 میگوید : « َفاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّروُنَ » یعنی : «این قصه را بگو ، شاید در آن تفكر كنند ». و همچنین فایدهای دیگر را «عبرت پذیری صاحبان عقل» نمایانده است. « لَقَدْ كَانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِاُولِی الْاَلْبَابِ . یوسف / 111 » .
در كتاب «مفردات » میخوانیم كه « عبرة » حالتی را گویند كه از معرفت محسوس به معرفت غیر محسوس رسیده میشود. پس معنای آیه 111 از سوره یوسف چنین خـواهد بـــــود « همانا در داستان آنان ، عبرتی است برای صاحبان عقل و خرد كه از این امور محسوس و مشاهد به امور غیر محسوس و لُبّ آن خواهند رسید» .
از ذكر آیات فوق و بررسی فواید « قصص قرآن » چنین بر میآید كه خداوند متعال با گنجاندن این آیات در معجزه جاودان اسلام تمام عوامل مورد نیاز تصمیم گیری، تشخیص، ارزش گذاری و پیشبرد هدف تكامل بشر را در اختیار وی قرار داده است.
همان گونه كه در قبل ذكرشد برای تصمیم گیری و حل مشكلاتی كه در پیش روی انسان در مسیر تكاملش وجود دارد مرحله ای به صورت « تفكر» ، «تعقل» و سپس «اراده اجرایی» او را مدد مینماینـد و آن چـنـان كه از آیات قـرآن تـجلی مینماید « قصص قرآنی» در تمام این مراحل خود را جهت یاری انسان عرضه میكند. آن ها ضمن آن كه حقیقت و به دور از خرافات میباشند، منابعی را جهت «تفكر» انسان در خود دارند « لعلهم یتفكرون» .
همچنین پس از آن كه انسان مرحله تفكر را درارتباط با شناخت سرگذشتهای مثبت و منفی در تاریخ به دست آورد به مرحله بعدی یعنی « تعقل» خواهد رسید و این قصص عامل آن خواهند بود كه انسان با قوای تعقل خویش سرنوشتها و رفتارها را جهت مقبولیت خویش ارزشگذاری نماید « عبرة لاولی الالباب ».
و در نهایت نیز كه انسان جهت اجرا، نیاز مبرمی به « اراده اجرایی» دارد به كمك وی خواهد آمد « نثبت به فوادك » و با ایجاد آرامش و ثبات قلبی مخصوصاً برای اداره كنندگان جوامع انسانی، اجرای مصلحتهای فردی و اجتماعی را كاری عملی خواهد نمود. قرآن و بالاخص قصص آن با چنین مشخصاتی میتواند علوم انسانی را كه داعیه دار هدایت بشر وایجاد رشد و رفاه در زندگی انسان به صورت فردی و اجتماعی هستند، تغذیه نموده و آن ها را در مسیر صحیح رسیدن به واقعیات و حقایق مربوط به انسان قراردهد. علوم انسانی كه امروز در مراكز علمی و دانشگاهی مورد استفاده قرار دارد به میزان فاصلهای كه از منابع الهی گرفتهاند از واقعیات مربوط به انسان و زندگی و هدایتش نیز به دور میباشند و بر ما مسلمانان است كه با توجه به اعتقاد اولیهای كه شرط اسلام آوردن ماست و آن همان اعتقاد به معجزه قرآن و خدایی بودن آن میباشد بیش از دیگران این اصل را مورد نظر قرار دهیم كه راهنمایی از جانب خالق بهترین روش برای رسیدن به مقصد رشد و كمال انسانی خواهد بود.
نوشته : محسن سید اسماعیلی