وضعیتحوزههای علمیه در زمان فقیه محقق مقدس اردبیلی(1)
گرچه با هجوم چنگیز و تیمور، دوران طلایی نظامیهها و دیگر مدارس و مراکز علمی معروف و مشهور جهان اسلام به سرآمد و یا چراغ آنها کم سو گردید، اما پس از فروکش کردن تب و تاب تهاجمهای نظامی، مجددا بازار علوم و معارف رونق گرفت
اشاره
احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی، فقیه و متکلم و حکیم برجسته ایرانی در سده دهم هجری است .
بررسی وضعیتحوزههای علمی و روحانیتشیعه در زمان مقدس اردبیلی یعنی قرن دهم هجری که مقارن با اولین سده حاکمیت دولتشیعی مذهب صفوی است، اقتضا دارد تا نگرشی هر چند به اجمال در خصوص اوضاع و فضای علمی و فکری ایران در آستانه سده دهم هجری و تشکیل حکومت صفوی صورت گیرد .
حوزههای علمی ایران در آستانه قرن دهم
گرچه با هجوم چنگیز و تیمور، دوران طلایی نظامیهها و دیگر مدارس و مراکز علمی معروف و مشهور جهان اسلام به سرآمد و یا چراغ آنها کم سو گردید، اما پس از فروکش کردن تب و تاب تهاجمهای نظامی، مجددا بازار علوم و معارف رونق گرفت و نهال علم و دانش از نو، جوانه زد; مراکز علمی قدیمی فعالیتخود را از سرگرفتند و همچنین مدارس جدید آغاز به کار کردند . هرات، در عصر جانشینان تیمور، بویژه دوران سلطان حسین بایقرا در سایه آرامش و امنیتی که ایجاد شده بود و در نتیجه تشویق و حمایتسلاطین تیموری از فعالیتهای فرهنگی، یکی از پرفروغترین مکاتب علمی و فرهنگی را در خود جای داد که تاثیر بسزایی بر فرهنگ ایران در سدههای بعد نهاد .
منابع تاریخی از قریب چهل حوزه علمی و مدرسه و حظیره بزرگ و کوچک یاد میکنند که در زمان سلطان حسین بایقرا در هرات دایر و مشغول فعالیتبودهاند و بیش از ده هزار طالب علم از سرتاسر دنیای اسلامی در آنجا به تحصیل اشتغال داشتهاند، و از میان آنها مدارس «غیاثیه» و «بدیعیه» و «مدرسه شریف سلطانی» شهرت و عظمتخاصی داشتند و اساتید مبرز و برجستهای کرسی تدریس را در آنجا عهدهدار بودند .
در مکتب علمی هرات، تمامی رشتههای معارف نظیر ادبیات، منطق، کلام، حکمت، درایه، حدیث، فقه، ریاضی و سایر رشتههای علوم عقلی و نقلی در کنار هم تدریس و تعلیم میشد و اساتید و مدرسان و احیانا متعلمان این مدارس متصدی یک یا چند منصب مثل صدارت، قضاوت، وزارت، تولیت، نقابت، شیخ الاسلامی، مفتی، امامت جماعت و جمعه بودند . در خراسان، خصوصا شهرهای مشهد و نیشابور، چندین مدرسه وجود داشت که اداره امور آنها عموما به دستشیعیان بود .
حوزه فرهنگی نواحی مرکزی ایران به محوریتشیراز در علوم عقلی بویژه حکمت و کلام فعال بود مدارس علمی شیراز که از قدیم الایام بالنده وجوشان بود، در این دوران نیز پر فروغ و رونق بود; خصوصا پس از آنکه حکیم و متکلم نامی، علامه سید شریف جرجانی (متوفی 816 ق) به درخواستشاه شجاع مظفری از گرگان به شیراز عزیمت کرد و در مدرسه «دارالشفاء» به تدریس پرداخت . بازار بحث و تدریس رونق بیشتری یافت و پس از او شاگردانش نظیر مولانا محی الدین کوشکناری، مؤسس مدرسهای در شیراز، حوزه درس استاد را دنبال کردند .
مدرسه «منصوریه» از دیگر مدارس مشهور شیراز و حتی جهان اسلام در این زمان است که صدرالدین محمد دشتکی (متوفی 903 ق) حکیم نامدار، بنیانگذار آن بود وعده کثیری از طالبان حکمت را به خود جذب نمود . مدارس «حبیبیه» ، «بیگم» یا «دارالایتام» ، مدرسه «الاخوان الالهین» ، دیگر مراکز علمی بزرگ شیراز در نیمه دوم سده نهم هجری هستند .
مکتب عقلی شیراز، هر چند با وجود حکمای برجستهای چون علامه سید شریف جرجانی، صدرالدین محمد دشتکی و جلال الدین محمد دوانی، تحول چشمگیری در حکمت اسلامی ایجاد نکرد و پا از دایره تحشیه و تعلیقه نویسی فراتر ننهاد، اما شهرت ویژهای پیدا کرد و با دیگر حوزههای علمی جهان اسلام خصوصا حوزه علمیه حله و نجف در ارتباط و مراوده بود . عدهای از حکما، پس از چیدن گلهایی از باغ حکمت پا به بوستان فقاهت نهادند، و برخی فقها پس از چندی تفحص و تدبر در مباحث فروع دین وارد عرصه تحقیق در مسائل علوم عقلی گردیدند .شمار قابل توجهی از شاگردان علامه حلی از متعلمان ایرانی بودند و نیز طلاب ایرانی تعداد زیادی از محصلان حوزه علمیه حله را به خود اختصاص میدادند .
علاوه بر مدارس و مراکز علمی و فرهنگی مذکور، که در واقع مراکز آموزش عالی آن دوره محسوب میشوند، در تمامی شهرها و ولایات ایران مدارس و مکتب خانههایی وجود داشت که سطح تعلیم و تدریس آنها در حد مقدماتی یا متوسط بود .
حوزههای علمیه شیعه در آستانه سده دهم هجری قمری
از سده سوم تا قرن ششم هجری، ابتدا ری و قم و سپس بغداد و نجف اشرف جایگاه حوزههای علمیه و مرکز نشر و اشاعه معارف شیعی بودند . اما پس از آنکه ترکان سلجوقی بر ایران و عراق تسلط یافتند . با تعصب خشک و خشونت، مدعی دفاع از مذهب اهل سنت و خلافت عباسیان گردیدند . گروهی از شیعیان برای رهایی از فشار و تعدی سلاجقه متعصب و بیفرهنگ، به درون سرزمینهای باتلاقی بین النهرین خزیدند، تا در پناه نیزارهای آن منطقه سکونت گزینند . این گروه تحت زعامت افرادی از قبیله بنیمزید شهر «حله» را بر ساحل فرات میان بغداد و کوفه بنا نهاده و حیات سیاسی، اجتماعی، دینی خود را پی گرفتند .
در سایه آرامش و امنیتی که در حله حاصل شد، ابن ادریس حلی، فقیه و محقق بزرگ شیعی مذهب، حوزه علمیه آنجا را بنیان نهاد و اداره آن را خود به دست گرفت و پس از او شخصیتهای برجستهای همچون محقق حلی، علامه حلی زعامت و رهبری حوزه علمیه را به عهده گرفتند .
حوزه علمیه حله مرکزیتیافت و طلاب برای تحصیل معارف دینی در سطوح عالی، از سراسر جهان اسلام راهی آنجا میشدند .
شکوفایی، رونق و دوران طلایی حوزه علمیه حله تا اوایل سده دهم هجری به طول انجامید و اکثریت فقهای نامور شیعه در این فاصله زمانی، دانش آموخته و تعلیم یافته این حوزه میباشند . البته حوزه علمیه نجف اشرف در این مدت بکلی تعطیل نشد، اما فروغ آن بسیار کم سو بود .
در لبنان، خصوصا منطقه کوهستانی جبل عامل نیز مدارس و حوزههای علمی کوچک و بزرگی وجود داشت که از زمان شهید اول رونق و بالندگی بیشتری یافته بود و در ابتدای قرن دهم هجری، حوزه علمیه «کرک نوح» با زعامتشیخ علی بن هلال جزایری - شاگرد ابن فهد حلی - شکوفایی خاصی پیدا کرد و شاگردانی چون محقق کرکی، ابن ابیجمهور احسائی و عزالدین عاملی در محضر وی به تحصیل پرداختند .
حوزه علمیه نجف اشرف نیز در اواخر قرن نهم هجری به واسطه سکونتشیخ شرف الدین حسن بن عبدالکریم فتال در آن شهر، بر فعالیتخود افزود .
رضی الدین عبدالملک فتحانی (م بین سالهای 851 تا 877 ق) از خاندان فتحانی قم و شاگرد شیخ جمال الدین مقداد حلی و احمد بن فهد حلی، با مهاجرت به کاشان و تاسیس حوزه علمیه آن شهر گام بزرگی را در نشر و اشاعه معارف شیعی در ایران برداشت و پس از او پسرش فتح الله قمی و نبیرهاش ملا وجیه الدین عبدالله، کار وی را تداوم بخشیدند.حوزه علمیه کاشان ملجا بسیاری از علما و فقهای شیعه قرار گرفت .
در خراسان نیز، تعدادی از علمای شیعه مذهب به تدریس و حل و فصل امور شرعی مشغول بودند . محمد بن خاوند شاه
بن سید برهان الدین مؤلف روضة الصفاء از سید غیاث الدین افضل نام میبرد که «به مزید علم و فقاهت از سادات مشهد مقدس ممتاز و مستثنا بود و سالهای فراوان به لوازم منصب شیخ الاسلامی و فیصل مهمات شرعیه اقدام مینمود» . سید محسن بن محمد رضوی قمی، دیگر عالم شیعی مذهب مشهد است که همکاریش با فقیه مهاجر عرب و حمایت از استادش ابن ابیجمهور احسائی، قدم مؤثری درتقویت و نشر مبانی فکری و اعتقادی مکتب تشیع در ایران برداشت . برخی از نقبای سادات خراسان نیز در زمره معلمان و مدرسان بودند .
در شیراز، از فقیه و واعظ شیعی مذهب میرزا حبیب الله شریفی بانی مدرسه «حبیبیه» ذکری به میان آمده که: «سالها به نشر علوم و مواعظ اقدام داشت و در سال 907 [ق] در مسجد جامع شیراز بعد از ادای خطبه نام ائمه اثناعشر [علیهم السلام] را بگفت» .
ضیاء الدین میرنورالله شوشتری از سادات مرعشی مازندران، فقیه و عارف نامدار و عالم شیعی مذهب این دوره است که نفوذ معنوی شگرفی بر مردم خوزستان داشت .
ملا علی آملی که به روایت مؤلف ریاض العلماء با واسطه از شیخ مقداد حلی روایت میکند و حاشیهای بر قواعد الاحکام علامه حلی نوشته، در همین زمان میزیسته است . هر چند منابع هیچ اشارهای به محل و حوزه تدریس او نمیکنند، اما از آنجا که کمال الدین حسین الهی اردبیلی نزد او فقه و حدیث را فرا گرفته، به احتمال بسیار قوی حوزه درس وی در ایران و شاید آمل از شهرهای شیعهنشین بوده باشد .
ادامه دارد....
منبع:پیام حوزه :: تابستان و پاییز 1375، شماره 10 و 11
تهیه و تنظیم برای تبیان:مجید نقدی