تبیان، دستیار زندگی
مدتی بود باجناقم شهید شده بود و جای خالی‌اش در میان ما كاملا معلوم بود. از طرفی، بنده در زندگی‌ام به مشكل مهمی بر خورده بودم كه روزگار مرا سیاه كرده بود؛ نه شب داشتم، نه روز. همة فكرم به آن مشغول شده بود. ماجرا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پشت دیوار خبری هست!

نور

مدتی بود باجناقم شهید شده بود و جای خالی‌اش در میان ما كاملا معلوم بود. از طرفی، بنده در زندگی‌ام به مشكل مهمی بر خورده بودم كه روزگار مرا سیاه كرده بود؛ نه شب داشتم، نه روز. همه فكرم به آن مشغول شده بود. ماجرا از این قرار بود كه یك روز پسر شهید كلهرزاده به اتفاق پسرم، برای شنا به رودخانه میروند كه متأسفانه پسرشان غرق   می‌شود. بعضی از مردم، پسرم را مقصر می‌دانستند و اینجا و آنجا حرف می‌زدند. این مسئله وقتی به گوشم می‌رسید، عذابم می‌داد و لحظه لحظه مرا از ناراحتی و اضطراب پر می‌كرد. نمی‌دانستم چه كار باید بكنم؟ زندگی‌ام زهر شده بود؛ تا این كه یك شب، شهید كلهرزاده، به خوابم آمد... در خواب صحرایی را دیدم كه دیواری وسط آن كشیده شده بود. یك طرفش تاریكی و طرف دیگرش نور و روشنایی بود. ناگهان شهید كلهرزاده از طرف روشنایی بیرون آمد و به من گفت : چرا ناراحتی؟ باید صبر و گذشت داشته باشی و اصلاً نباید حرفهای مردم را به دل بگیری! بعد دست من را گرفت و از میان تاریكی و سیاهی بیرون آورد و به طرف روشنایی برد. این خواب به من آرامش خاطر داد و با اطمینان و قوتی كه در قلب من ایجاد كرد، توانستم بر آن مشكل، غلبه كنم.

       راوی: ابراهیم ارجمندی- از بستگان شهید

شهید اسدالله كلهرزاده

روز چهارم اردیبهشت ماه 1332 در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد . هنگام نوجوانی‌اش برای ادامة تحصیل، به شهر بیجار رفت . پس از اخذ دیپلم، وارد دوره نظام وظیفه شد و در سال 1355 به استخدام آموزش و پرورش درآمد. همزمان با حركت انقلابی مردم در سال 1356 ، نقش خود را به عنوان یك معلم مبارز و انقلابی آشكار كرد. پخش اعلامیه‌های انقلاب و شركت در تظاهرات آزادی بخش و مردمی، جزیی از فعالیتهای قبل از انقلاب وی به شمار می‌رود. در مهرماه سال 1365 ، داوطلبانه به سوی جبهه‌ها شتافت . شهید كلهرزاده پس از پنج ماه حضور جهادی در جبهه، همچنان به یاد سنگرها و خاكریزها بی‌قراری می‌كرد. بالاخره نتوانست ماندن در خانه و كلاس درس را تحمل كند. با همین شور و عشق عاشورایی بار دیگر در آبان ماه 1366 به جبهه‌ها برگشت . سرانجام ایشان - كه میان دوستانش به  سقای كربلای جبهه‌ها شناخته شده بود - در تاریخ بیست و چهارم آذرماه 1366 همچون علمدار بزرگ عاشورا، حضرت ابوالفضل العباس  علیه السلام  در حالی كه تانكر آب را برای رفع تشنگی رزمندگان پر كرده و قصد بردن آن به خطوط مقدم جبهه را داشت، در منطقه عملیاتی فاو، بر اثر اصابت تركش توپ به شهادت رسید. پیكر مطهر شهید كلهرزاده در یازدهم بهمن ماه و در میان غم  و اندوه مردم بیجار، در گلزار شهدای این شهر به خاك سپرده شد.