تبیان، دستیار زندگی
عیب دوم، «عدم گسترش كافى و لازم علم كلام» می‌باشد كه این، حقیقتاً فاجعه است. از این بالاتر و تلخ‌تر، فراموش شدن كلام است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرورت تحول در علم کلام از نگاه مقام معظم رهبری
ضرورت تحول در علم کلام از نگاه مقام معظم رهبری

عيب دوم، «عدم گسترش كافى و لازم علم كلام» می‌باشد كه اين، حقيقتاً فاجعه است. از اين بالاتر و تلخ‌تر، فراموش شدن كلام است.

وجود كاستى در عرصه‌ی «كلام»

عيب دوم، «عدم گسترش كافى و لازم علم كلام» می‌باشد كه اين، حقيقتاً فاجعه است. از اين بالاتر و تلخ‌تر، فراموش شدن كلام است. حوزه‌ی اسلام و حوزه‌ی علميه اهل بيت، در درجه اول، حوزه كلام و بعد حوزه‌ی فقه بود و بزرگان فقهاى ما، جزء متكلمان بودند. شما نگاه كنيد، در حوزه‌هاى ما، كلام منسوخ است در حالى كه امروز بیش‌ترين تهاجم از سمت مباحث كلامى است.

همان طور كه مطرح كردم، ما در گذشته عقب نبوديم و هر كس چيزى می‌گفت، فوراً جوابش حاضر بود ولى امروز آن قدر مباحث كلامى در دنيا مطرح می‌شود كه حوزه‌ی علميه از آن‌ها مطلع نيست.

حوزه‌ی اسلام و حوزه‌ی علميه اهل بيت، در درجه اول، حوزه كلام و بعد حوزه‌ی فقه بود و بزرگان فقهاى ما، جزء متكلمان بودند. شما نگاه كنيد، در حوزه‌هاى ما، كلام منسوخ است در حالى كه امروز بیش‌ترين تهاجم از سمت مباحث كلامى است.

می‌دانید امروز در دنيا مسأله دين شناسى و فلسفه‌ی دين چه قدر مورد بحث است و چه كسانى دارند مى‌نويسند و مى‌گويند و تحقيق می‌کنند و ما خبر نداريم؟ اين عيب بزرگى است. البته كسانى از آحاد منتسب به حوزه، كارهاى با ارزشى كردند و می‌کنند اما اين كار، كار حوزه در شكل نظام يافته‌ی آن نيست. كارهاى افراد، غير از كار نظام است. نظام حوزه بايستى جواب دهد حالا اگر يك نفرى پيدا شد و وارد منطقه‌اى گرديد و كارى كرد و محصولى هم داد، نمی‌شود آن را به حساب حوزه گذشت. انصافاً حوزه در اين زمينه كارى نمی‌کند.

ضرورت تحول در علم کلام از نگاه مقام معظم رهبری

اگر از كار كلامى صحبت می‌کنیم، فوراً ذهن به نوشتن چهار كتاب كلامى نرود. كار حوزه، انتشار كتاب‌هاى بیش‌تر نيست، بلكه توليد «فكر تكاملى» است. چنان‌چه توليد افزايش يافت، نوبت به نشر هم می‌رسد. نشر، مسأله دوم است. اين طور نباشد كه خيال كنيم؛ مثلا ده كتاب درباره مسأله‌اى نوشتيم، قضيه تمام شد. نه، حوزه بايد در زمينه‌هاى كلامى، فكرهاى نو توليد كند.

عزيزان من! امروز شبهه‌هاى نو و خطرناكى وجود دارد. آن شبهه‌هاى قديمى تمام شد. امروز شبهه «ابن كمونه» را كسى مطرح نمی‌کند؛ امروز شبهات عظيمى در تمام زمينه‌هاى كلامى وجود دارد. از اصل توحيد و لزوم دين بگيريد تا به وجود صانع و نبوت عامه و نبوت خاصه و بعد مسأله ولايت و مسائل گوناگونى كه در زمينه‌هاى دينى و اسلامى وجود دارد،  همه این‌ها، مورد بحث است و امروز نسبت به همه این‌ها شبهه وجود دارد. چه كسى بايد به اين شبهات پاسخ بدهد؟ مگر علما، مرزداران عقيده نيستند؟ آيا مرزهاى عقيده مدافع ندارد و رهاست؟ چه كسى در مقابل ايتام آل محمد(ص) كه بى‌دفاع در معرض اين امواج قرار گرفته‌اند جواب خدا را خواهد داد؟

عزيزان من! امروز شبهه‌هاى نو و خطرناكى وجود دارد. آن شبهه‌هاى قديمى تمام شد. امروز شبهه «ابن كمونه» را كسى مطرح نمی‌کند؛ امروز شبهات عظيمى در تمام زمينه‌هاى كلامى وجود دارد. از اصل توحيد و لزوم دين بگيريد تا به وجود صانع و نبوت عامه و نبوت خاصه و بعد مسأله ولايت و مسائل گوناگونى كه در زمينه‌هاى دينى و اسلامى وجود دارد.

نتيجه اين می‌شود كه وقتى كسى در جامعه‌ی ما گستاخى كرد و يك شبهه را به صداى بلند گفت، به جاى اين كه ناگهان از ده نفر صدايى بلند شود و بدون عصبانيت و خشم، جواب شبهه را بدهند، عصبانى مى‌شويم و دعوا و جنجال می‌کنیم در حالى كه اگر دست ما پر بود، چرا دعوا كنيم؟ يك نفر مقاله‌اى مى‌نويسد و حرف بى‌منطق و بى‌استدلال را بيان می‌کند و يا با استدلال غلط و مغالطه جلو مى‌آيد ـ مثل قضيه معروف كشيدن عكس مار به جاى نوشتن آن ـ آن گاه بلافاصله ده، بيست مقاله و يا صد مقاله از حوزه علميه قم بيرون مى‌آيد و در هر روزنامه و مجله‌اى جوابش داده می‌شود و تمام می‌شود و می‌رود! براى كسى كه عصبانى بشود، جايى باقى نمی‌ماند. چرا عصبانى بشويم؟ حيف نيست كه حوزه اسلام و اين دين منطقى و مستدل را متهم كنند كه استدلالى نيست و شما اهل دعوا هستيد؟! يك دروغ هم رويش بگذارند و بگويند شما اهل تكفيريد. ما چه كسى را تكفير كرديم؟ چه قدر كافر هستند كه ما تكفيرش هم نكرديم؟ امروز حوزه كسى را تكفير نمی‌کند.

پس عيب اول مربوط به فقه بود و عيب دوم كه به نظر من بيش از عيب اول است و واقعاً درد بزرگى است، مربوط به كلام است كه بايد زودتر به دادش برسيم. شما هم بايد اين چنين كنيد.


منبع: کتاب تحول و بالندگی حوزه های علمیه                    تهیه وتنظیم برای تبیان:مجید نقدی