تبیان، دستیار زندگی
سلمان مى‏گوید: (پس از رحلت رسول خداصلی الله علیه و آله و بیعت ‏سقیفه) چون شب مى‏شد على(علیه‎السلام) فاطمه را سوار بر مركبى مى‏كرد و در حالى كه دست ‏حسن و حسین را گرفته
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حضرت زهرا(علیهاالسلام) بر کرسی مادری

حضرت زهرا علیهاالسلام

به زندگى پربار اما كوتاه فاطمه(علیهاالسلام) از ابعاد گوناگون مى‏توان نگریست و از دیدگاه‎هاى مختلف به نظاره نشست. آنچه در این نوشتار در پى آنیم «بررسى سیره تربیتى‏» آن حضرت است. به عبارتى دیگر زهرا(علیهاالسلام) را بر كرسى مادرى و در كلاس خانواده و در خدمت كودكانش مى‏نگریم.

الگوى تربیت

تربیت(یعنى به فعلیت درآوردن همه استعدادهاى بالقوه انسان) كار بزرگ پیامبران و علت انگیزش و بعثت آنان تربیت است و تنها كسانى مى‏توانند به حقیقت، این هنر را داشته باشند كه از چشمه‏سار زلال نبوت سیراب شده و از مكتب آنان درس گرفته باشند و حضرت فاطمه(علیهاالسلام) شاخسار درخت نبوت بلكه میوه آن درخت است از این روى در تربیت فرزند، بهترین الگو براى هر كسى است كه مى‏خواهد نقش پدرى یا مادرى خویش را به طور كامل اجرا كند و به درستى این وظیفه‎ای سترگ بگذارد.

اكنون به نمونه‏هایى از آموزه‏هاى تربیتى زندگى حضرت زهرا(علیهاالسلام) اشاره مى‏كنیم:

آغاز تربیت

نكته بسیار مهمى كه بسیارى از پدران و مادران بدان توجه ندارند این است كه تربیت كودك و نقش‏پذیرى او از نخستین لحظات زندگى او آغاز مى‏گردد و كودك از لحظات آغازین تولد، آماده پذیرش نقش‎ها و درس‎هایى است كه از طرف پدر، مادر، نزدیكان و ... به او ارائه مى‏شود.

وقتی هنگام ولادت كودك حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرا رسید، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به اسماء بنت‏ عمیس و ام‏سلمه فرمود: نزد فاطمه بروید و وقتی كودكش به دنیا آمد در گوش راستش اذان گویید و در گوش چپ او اقامه بگویید زیرا با هر كودكى كه اینگونه رفتار شود از شیطان ایمن مى‏ماند.

بسیارى از پدر و مادرها منتظر مى‏مانند تا سالیان اولیه زندگى به هر شكلى بگذرد تا در سالیان بعد به تربیت كودكان خود بپردازند اما از دستورات اسلامى و نیز از سیره تربیتى حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) مى‏آموزیم كه پس از تولد و در اولین فرصت‎ها باید زمزمه توحید در گوش كودكان طنین‏انداز شود.

وقتی هنگام ولادت كودك حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرا رسید، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به اسماء بنت‏ عمیس و ام‏سلمه فرمود: نزد فاطمه بروید و وقتی كودكش به دنیا آمد در گوش راستش اذان گویید و در گوش چپ او اقامه بگویید زیرا با هر كودكى كه اینگونه رفتار شود از شیطان ایمن مى‏ماند.

یكى دیگر از این آموزش‎هاى روزهاى آغازین زندگى لالایى‏هاى فاطمه(علیهاالسلام) است. لالائى كه معمولا همراه با در آغوش كشیدن كودك گفته مى‏شود بهترین داروى آرامش‏بخش براى روان لطیف كودك است.

بدون شك پرآرامش‏ترین لحظات زندگى انسان و آسایش‏مندترین دقایق زندگى همان لحظه‏ها و دقیقه‏هایى است كه كودك همراه با آهنگ قلب مادر و با آواى مهرآمیز او آرام‏آرام به خواب مى‏رود اگر در این لحظات درس‎هاى ایمان و معرفت، جهاد و مبارزه و انسانیت و اخلاق به كودك داده شود بدون شك چونان نقشى بر سنگ در ضمیر ناخودآگاه او جاى گرفته و سرلوحه زندگى فرداى او خواهد بود.

نامگذارى

انسان در آغاز زندگى تابلویى را بر دوش مى‏گیرد كه تا آخرین لحظات زندگى با آن تابلو و علامت ‏شناخته مى‏شود و آن نام كودك است. اگر هر كشورى براى معرفى خویش پرچمى ویژه دارد. نام كودك پرچمى است كه بر فراز قله شخصیت كودك و در كشور زندگى او برافراشته مى‏شود از این روى اسلام بر انتخاب نام زیبا تاكید بسیار كرده است و توجه به معانى و اثرات جانبى اسمها را یادآور شده است.

امام صادق(علیه‎السلام) فرمود: حضرت فاطمه(علیهاالسلام) هر دو پسرش را عقیقه كرد و در روز هفتم تولدشان موى سر آنان را تراشید و به اندازه وزن آن پول‎هاى نقره، صدقه داد.

متاسفانه در برخى موارد پدران یا مادران یا حتى خویشان دور و نزدیك بدون توجه به بار فرهنگى اسامى تنها و تنها سعى در اعمال سلیقه و تحمیل پسند خویش نسبت‏به كودك تازه به دنیا آمده دارند و گاه صحنه نامگذارى به میدان كارزارى مى‏ماند كه هر كسى سعى مى‏كند طرف مقابل را مغلوب ومنكوب كند اكنون به نامگذارى كودكان زهرا(علیهاالسلام) دقت كنیم. چگونه او با تمام قدرت علمى و توان معرفتى خویش براى تعیین نام كودك پیشقدم نشده و از على(علیه السلام) مى‏خواهد كه او نام كودك را تعیین كند و على(علیه السلام) هم بر پیامبر اكرم و پدربزرگ كودكان پیشى نمى‏گیرد و انتخاب نام كودك را به او واگذار مى‏كند. و چون داورى به رسول خدا واگذار مى‏شود، او كه شخصیت كودكان فاطمه(علیهاالسلام) را شخصیتى ملكوتى و آسمانى مى‏بیند براى اسم آنان نیز منتظر سروش غیبى مى‏شود. دقت‏كنیم:

جابر بن‏عبدالله انصارى مى‏گوید: چون امام حسن‏‏(علیه السلام) متولد شد فاطمه(علیهاالسلام) به على(علیه السلام) گفت: یا على برایش نامى انتخاب كن. على(علیه السلام) فرمود: هرگز به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در نامگذارى فرزندم سبقت نخواهم جست، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) وارد خانه فاطمه(علیهاالسلام) شد و كودك را گرفت و بوسید و سپس دهان خود را بر دهان او گذارد ... سپس در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپش اقامه آن گاه روى به على كرده فرمود: چه نامى برایش برگزیده‏اى؟ على(علیه السلام) عرض كرد: هرگز بر شما پیشى نمى‏گیرم! رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: من نیز بر خداى خویش پیشى نمى‏گیرم! پس خدا به جبرئیل فرمود: فرود آى و محمد را از جانب ما سلام و تهنیت گوى، و به او بگوى كه خدایت مى‏فرماید نام فرزند تو همسان نام فرزند هارون (جانشین و برادر حضرت موسى(علیه السلام)) باید باشد، پیامبر پرسید: نام پسر هارون چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: شبر. پیامبر فرمود: به عربى چه نامیده مى‏شود و جبرئیل پاسخ داد: حسن. پیامبر نام كودك را حسن گذاشت.

در جریان نامگذارى حضرت زینب سلام الله علیها هم جریان اینگونه بود.

فاطمه زهرا(علیهاالسلام) حسن و حسین را عقیقه نمود و به خانم قابله‏اى كه در تولد آنان كمك كرده بود یك ران گوسفند و یك سكه طلا هدیه داد.

چون زینب به دنیا آمد، رسول خدا صلى الله علیه و آله به سفرى رفته بود. فاطمه(علیهاالسلام) به على عرض كرد: یا على! اسمى براى دخترت برگزین! على فرمود: فاطمه! صبر كن تا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از سفر برگردد. پس از گذشت‏سه روز پیامبر از سفر برگشت و به خانه فاطمه وارد شد. على(علیه السلام) عرض كرد: اى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خداوند به دخترت فاطمه دخترى عنایت كرده است اكنون نام او را برگزین. رسول اكرم فرمود: دخترم نوزادت را بیاور. زینب را به محضرش بردند او را در آغوش گرفت و صورتش را به صورت كوچك زینب نهاد و با صداى بلند گریست; تا آنجا كه اشك بر گونه‏هایش جارى شد. زهرا(علیهاالسلام) گفت: پدر جان چشمانت گریان مباد چرا مى‏گریى؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: دخترم این كودك پس از تو و من به مشكلات و امتحانات بسیارى گرفتار خواهد شد و مصیبتهاى بزرگى خواهد دید.

آنگاه فرمود: اولاد فاطمه فرزندان خودم هستند ولى براى نامگذارى این دختر منتظر سروش آسمانى مى‏مانم. در این هنگام جبرئیل فرود آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! خداى سلامت مى‏رساند و مى‏گوید نام این كودك را زینب بگذار زیرا ما او را در لوح محفوظ زینب نام نهاده‏ایم. 

توجه به حفظ و سلامت كودك

یكى از مهمترین دغدغه‏هاى ذهنى و دلهره‏هاى همیشگى پدر و مادر حفظ و سلامت كودك است. آنان براى حفاظت و سلامت كودك از هیچ كوششى دریغ نمى‏كنند تا آنجا كه گاه سلامت ‏خویش را نیز در این راه به خطر مى‏اندازند.

براى تامین سلامت و حفظ كودك از بیمارى‏ها، خطرات و مشكلات راه‎هاى مختلفى وجود دارد. پدر و مادر آگاه سعى مى‏كنند در كنار توجه به مسائل مهمى همچون رعایت ‏بهداشت، تغذیه سالم و كامل، بررسى رشد طبیعى كودك و مواظبت دقیق در مقابل خطرات و حوادث تنها به همین مسائل اكتفا نكنند بلكه براى حفظ و سلامت و سعادت كودك از راه‎هاى دیگرى هم كه اسلام پیشنهاد كرده است، بهره جویند. برخى از این راه‎ها صدقه دادن براى كودك و عقیقه كردن براى اوست. این نكته در زندگى حضرت زهرا(علیهاالسلام) مورد توجه كامل قرار گرفته است.

امام صادق(علیه‎السلام) فرمود: حضرت فاطمه(علیهاالسلام) هر دو پسرش را عقیقه كرد و در روز هفتم تولدشان موى سر آنان را تراشید و به اندازه وزن آن پول‎هاى نقره، صدقه داد.

و در روایتى دیگر اضافه فرمود: فاطمه زهرا(علیهاالسلام) حسن و حسین را عقیقه نمود و به خانم قابله‏اى كه در تولد آنان كمك كرده بود یك ران گوسفند و یك سكه طلا هدیه داد.

تساوى در محبت

از مهمترین نكاتى كه در زندگی كودكان نقشى بس با اهمیت دارد و گاه رعایت نكردن آن صحنه‏هاى بسیار دردناك و ناراحت‏كننده‏اى مى‏آفریند، تبعیض در محبت ‏به كودكان است.

امام باقر(علیه‎السلام) فرمود: به خدا سوگند برخى فرزندانم را بر روى زانویم مى‏نشانم و بسیار به او محبت نموده از او تشكر مى‏كنم با این كه حق با فرزند دیگرم هست ولى براى حفاظت همان فرزند (كه حق با اوست) و نیز حفاظت ‏سایر فرزندانم این كار را انجام مى‏دهم تا برادران آنگونه كه با یوسف رفتار كردند با وى رفتار نكنند.

برخى پدران و مادران به تصورى ناصحیح، گمان مى‏كنند اختیار اظهار احساسات خود و اختیار فرزندان و اموال خویش را دارند و از این روى مى‏توانند به هر كس خواستند ببخشند و از هر كس خواستند دریغ كنند. و به هر كس خواستند و به هر مقدارى كه دلشان خواست اظهار محبت و ابراز احساسات كنند و از این روى به برخى كودكان خود توجه ویژه‏اى مى‏كنند، اظهار محبت ‏بیشتر، توجه زیادتر، كمك‏هاى مالى و هدیه‏هاى فراوان‏تر به برخى كودكان نمونه‏هاى بارز این تبعیض در محبت است.

آنان با این كار تخم دشمنى و كینه و حسادت را در دل پاك كودكان مى‏كارند و چه میوه‏هاى تلخ و ناگوار و چه حاصلى شوم به دست مى‏آورند.

در این رابطه روایات بسیارى رسیده است ما تنها به دو روایت اشاره كرده سپس به این نكته مهم در زندگى حضرت زهرا(علیهاالسلام) توجه مى‏كنیم.

امام صادق(علیه‎السلام) فرمود: پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) مردى را دید كه دو پسر داشت‏ یكى را بوسید و دیگرى را نبوسید. رسول اكرم‏ به او اعتراض كرده فرمود: چرا بین آن دو به تساوى رفتار نكردى؟

امام باقر(علیه‎السلام) فرمود: به خدا سوگند برخى فرزندانم را بر روى زانویم مى‏نشانم و بسیار به او محبت نموده از او تشكر مى‏كنم با این كه حق با فرزند دیگرم هست ولى براى حفاظت همان فرزند (كه حق با اوست) و نیز حفاظت ‏سایر فرزندانم این كار را انجام مى‏دهم تا برادران آنگونه كه با یوسف رفتار كردند با وى رفتار نكنند.

علامه مجلسى مى‏گوید: حسن و حسین(علیهماالسلام) در كودكى خط مى‏نگاشتند. امام حسن به امام حسین(علیهما‎السلام) رو كرد و گفت: خط من از خط تو بهتر است. و امام حسین(علیه‎السلام) گفت: نه خط من از خط تو نیكوتر است.

پس هر دو نزد مادرشان رفتند و گفتند: مادر، بین ما داورى كن. فاطمه(علیهاالسلام) نخواست ‏یكى را بر دیگرى برترى داده و یكى را برنجاند از این روى گفت: از پدرتان سؤال كنید. آنان نزد پدر آمدند اما امیرالمؤمنین(علیه‎السلام) نیز نخواست ‏یكى را برترى دهد و دیگرى را آزرده‎خاطر نماید فرمود: از جدتان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بپرسید. و چون آن دو نزد پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آمدند. او فرمود: من داورى نمى‏كنم ...

تا این كه بالاخره بنا شد حضرت فاطمه(علیهاالسلام) مجددا بین آنها داورى كند در اینجا حضرت شیوه بسیار زیبا و هنرمندانه‏اى را انتخاب كرد، تا ضمن پایان گرفتن ماجرا هیچكدام ناراحت نشده و ضربه عاطفى نبینند. ایشان فرمود: من گردنبندى دارم كه داراى چند گوهر است. اكنون بند آن را مى‏گشایم و آن گوهرها بر زمین مى‏ریزد شما گوهرها را از زمین برگیرید، هر كس تعداد بیشترى گوهر بدست آورده باشد خط او نیكوتر است...

ادامه دارد ...

برگرفته از ماهنامه كوثر ش 7 ، سید محمود مدنى‏ بجستانى .

تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، تلخیص و ویرایش هدهدی .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.