ازدواج اجباری و دختران تسلیم
بررسی ازدواجهای اجباری و تاثیر آن در رشد آسیبهای اجتماعی
میگوید از امروز دیگر خیالش راحت است و آسوده سرش را روی بالش میگذارد. او بدون هیچ پشیمانی لب به اعتراف باز میكند و از روزهایی میگوید كه در انتظار مرگ او بوده است. میگوید وقتی پدرش به زور او را به عقدش درآورد، از همان نگاه اول از او بیزار بود اما مادرش میگفت پس از ازدواج همه چیز درست میشود، ولی هیچ چیز درست نشد، حتی وقتی فرزند ناخواستهاش به دنیا آمد.
كم نیستند كسانی كه در سراسر دنیا روزهای جوانی خود را به پای همسری گذاشتهاند كه هیچ علاقهای به او ندارند و فقط اجبار، پیوندی مصنوعی میان آنها ایجاد كرده است؛ البته هیچكسی به تداوم این قبیل ازدواجها امیدی ندارد، هر چند بسیاری از افراد از روی اجبار و اینكه پناهگاهی برای بازگشتن ندارند ، تن به زندگی با كسی میدهند كه دیگران برایش انتخاب كردهاند.
ازدواج با توافق صریح و ضمنی دو طرف به وجود میآید ، پس یكی از اركان اساسی عقد ازدواج رضایت طرفین است تا با تمایل كامل به ازدواج تن داده و با شناخت كامل همسر خود را انتخاب كنند و تشكیل خانواده دهند.
خداوند انسان را آزاد آفریده و به او حق داده تا با شخصی كه مطابق خواست اوست ازدواج كند ، اما افراد نادانی هستند كه خود را فراتر از خواست دیگران میدانند و فرزندانشان را در بند خواهشهای خود قرار میدهند؛ زیرا به گمان آنها هر كسی كه به خواست خود ازدواج كند كاری ناپسند انجام داده و معتقدند ما چون خودمان به زور ازدواج كردهایم پس فرزندانمان هم باید اینگونه زندگی كنند.
اما ازدواجهای اجباری گاهی چنان است كه دختران را از كودكی به نام كسی نامزد میكنند كه از او هیچ شناختی ندارد و وقتی پا به سن ازدواج میگذارد سایه مردی را بر سر خود میبیند كه دوستش ندارد و لبخند در گلویش به بغضی نهفته و درد آور بدل میشود.
البته برخی خانوادهها تصور میكنند محبت و علاقه میان دختر و پسر پس از ازدواج به وجود میآید ، پس با همین استدلال فرزندانشان را به ازدواجهای ناخواسته مجبور میكنند كه بیشك پیامدهای ناخوشایندی به دنبال خواهد داشت.
مرگ خاموش و بیصدا
ازدواجهای اجباری و زودرس هنوز هم واقعهای تلخ در جهان است كه خاموش و بیصدا در دنیای دختران رخ میدهد و آنها را وادار به پذیرش خواستههای تحمیلی میكند تا پیش از عقل و منطق تنها به سنتهای اجدادیشان عمل كنند یا از سر بیچارگی تن به بایدها بدهند. به اعتقاد بسیاری از آسیبشناسان اجتماعی، این پدیده مرز نمیشناسد و در تمام كشورهای آسیایی و حتی در اروپا دیده میشود ، اما جوامع روستایی، شهرهای كوچك و مناطقی كه هنوز در آنها قبیله جایگاهی فراتر از قانون دارد و دختران كم سن و سال هنوز تحت سلطه مطلق خانواده هستند، رخ میدهد.
از دیگر سو ، ناتوانی مالی پدر و مادر در گذران زندگی فرزندان علت مهمی است كه بروز ازدواجهای اجباری در سنین پایین یعنی در دورهای كه پدر و مادر احاطه كاملی بر فرزند خود داشته و او نمیتواند مخالفتی در این زمینه داشته باشد را رقم میزند؛ البته این وضع در بسیاری از نقاط كشورما نیز هنوز به وقوع میپیوندد، بهطوری كه در مناطق محروم دختران كم سن و سال مجبور به ازدواجهایی با عنوان خون بست و حل مشكلات مالی هستند.
از سوی دیگر، در بسیاری از مناطق كشور اختلافات خانوادگی، مشكلات معیشتی، فقر مالی و فرهنگی و این كه خانوادهها میخواهند سرباری از خود كم كنند نیز از دلایل ازدواجهای اجباری است؛ البته در بسیاری از كشورها غیر از مشكلات مالی و فقر دلایل دیگری نیز برای وادار كردن دختران به ازدواجهای زود هنگام و اجباری دارند ، به طوری كه در بعضی از این كشورها حفظ آبروی خانواده را از دلایل ازدواج زود هنگام دختران میدانند.
همچنین به باور این افراد ازدواج دختر كم سن و سال با مردی مسن از آن نظر دارای اهمیت است كه این مرد میتواند از دختر در برابر خطرات احتمالی دفاع كند. علاوه بر این، والدین احساس میكنند با ازدواج زودرس دخترانشان میتوانند ضامن امنیت آنان بشوند.
به این ترتیب، در این ازدواجها یك انسان بدون آنكه اطلاعی از تغییر محل زندگیاش و مسوولیتهای اضافی كه بر دوشش قرار میگیرد داشته باشد بی آنكه نقشی در این تصمیمگیری ایفا كرده و قدرتی در تغییر سرنوشتش داشته باشد وارد زندگی مشترك میشود.
بهتر است به فرزندانمان در امر ازدواج مشاوره دهیم اما به هیچ وجه آن ها را مجبور نکنیم تا با کسی که دوست ندارند ازدواج کنند که در این صورت عواقب داشتن یک زندگی خانوادگی ناموفق علاوه بر خود او دامن ما را نیز خواهد گرفت.
منبع :جام جم آنلاین - با تغییر
تنظیم برای تبیان :داوودی