تبیان، دستیار زندگی
«چهل‌نامه کوتاه به همسرم» داستان نیست. قصه زندگی است. قصه دردها و رنج‌ها، قصه شادی‌ها و جشن‌ها، قصه گلایه‌ها و دوستی‌ها، قصه عشق؛ و این‌بار نویسنده همان شخصیت اصلی ماجراست با زندگی واقعی‌اش. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستان یک زندگی واقعی

مروری بر«چهل نامه کوتاه به همسرم»نادر ابراهیمی

کتاب

«چهل‌نامه کوتاه به همسرم» داستان نیست. قصه زندگی است. قصه دردها و رنج‌ها، قصه شادی‌ها و جشن‌ها، قصه گلایه‌ها و دوستی‌ها، قصه عشق؛ و این‌بار نویسنده همان شخصیت اصلی ماجراست با زندگی واقعی‌اش. وقتی «چهل نامه كوتاه» را می‌خوانی، می‌دانی که تخیل نیست. هرچند ابراهیمی در داستان‌هایش آنچنان به خلق شخصیت دست می‌زند که گویی همه شخصیت‌ها ما‌به‌ازایی خارجی دارند. ابراهیمی جهانش را چنان توصیف می‌کند که باور نمی‌كنی روزی آن‌ها با همان توصیفات وجود نداشته‌اند. آن وقت است که وقتی به بندر ترکمن می‌روی و نام «سولماز» را بالای یکی از فروشگاه‌ها می‌بینی، حتما شک خواهی کرد که شاید روزی سولماز اوچی با همان صورت زیبا با اسبش در اینجا می‌تاخته؟

جهان و شخصیت‌های «چهل نامه كوتاه» واقعی‌اند؛ از جنس روابط و دغدغه‌های امروز یك نویسنده و همسرش، نادر ابراهیمی بدون غلو داستانِ یك زندگیِ باور‌پذیر را ساخته است.

«چهل نامه کوتاه به همسرم» بر خلاف رویه ابراهیمی، حتی در حوزه مسائل تئوریک هم نمی‌گنجد. ابراهیمی این نامه‌ها را ننوشته تا مخاطب از او شیوه نامه‌نگاری را بیاموزد، یا به كسی درس زندگی بدهد، او با این نامه‌ها، زندگی كرده است و هركس می‌تواند به قدر دانش و توانش با او همراه شود، در خلق دوباره و چند‌باره حماسه زندگی.

این كتاب مشتمل بر 40نامه کوتاه و بسیار کوتاه نادر ابراهیمی، خطاب به همسرش است. اما آن‌ها را باید به نوعی یادداشت‌های شخصی دانست تا داستان‌های مکاتبه‌ای. از این رو که داستان مکاتبه‌ای طوری طراحی می‌شود که همه نامه‌ها در کنار هم یک داستان را شکل دهند و این نوع اغلب به وسیله یادداشت‌های روزانه یا نامه‌های روزانه شکل می‌گیرد. نمونه بسیار معروف این گونه داستان‌ها، «بابا لنگ دراز» است.

جهان و شخصیت‌های «چهل نامه كوتاه» واقعی‌اند؛ از جنس روابط و دغدغه‌های امروز یك نویسنده و همسرش، نادر ابراهیمی بدون غلو داستانِ یك زندگیِ باور‌پذیر را ساخته است.

اما این اثر شبیه یادداشت‌های دیگر نویسندگان نیز نیست.

نامه

این اثر بزرگ، فقط مجموعه‌ای از نامه‌هایی است که به مناسبت‌های مختلف و در زمان‌های متفاوت به نگارش درآمده. او، خود نیز در مقدمه به این مساله اشاره کرده است که:

  1. «..... که متن تمرین‌های خطاطی‌ام را تا آنجا که مقدور باشد اختصاص بدهم به نامه‌های کوتاهی برای همسرم. ...
  2. رفته رفته عادتم شد که تمرین نستعلیق را از روی سرمشق استادم بنویسم و شکسته را، ‌به میل خودم، ‌خطاب به همسرم...... .
  3. و این شد که تدریجا تعداد این نامه‌ها که نگاهی هم داشتند به جریان‌های عادی زندگی، ‌رو به فزونی نهاد،.... »

این نامه‌ها به مسائل جزئی زندگی اشاره کرده است. آنقدر ریز و معمولی که هر خواننده‌ای ناخودآگاه احساس می‌کند در بطن زندگی او جای دارد. در جایی‌که می‌نویسد:

  1. «.... ضمنا همه چیزهایی را هم که فهرست کرده بودی، ‌تمام و کمال خریدم: برنج، ‌آرد نخودچی، ‌آرد سه صفر، ماکارونی، ‌فلفل سیاه، ‌زردچوبه، ‌آبغوره ....... »
  2. (نامه هفتم)

پیوستگی نامه‌ها

این یادداشت‌ها یا نامه‌ها، ‌پیوسته و پشت سرهم نوشته نشده است. چرا که مثلا در نامه‌های مختلفی به سالگرد تولد همسر اشاره شده است. (نامه‌های دوم، ‌هشتم، ‌یازدهم، و بیست و پنجم)

البته در مقدمه کتاب، ابراهیمی، خود به این مساله اشاره کرده است که این نامه‌ها بین سال‌های 63تا 65نوشته شده و در سال 66ویراستاری و تدوین آنها انجام شده است.

در ادامه، به جنبه‌های دیگر این نوشته ‌از جمله کودکی،‌ عشق، ‌توصیف و ... در نامه‌ها اشاره می‌شود.


خبرگزاری کتاب ایران / تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی