حوزه و سیاست
آشنايى اجمالى با حركتهاى سياسى علما و روحانيون
حركتشيخ كلينى (255- 329 ه) در زمان غيبت صغرى و اواخر حكومت عباسيان شيخ كلينى حركت علمى، فرهنگى خود را آغاز كرد و با تدوين كتاب كافى، مبانى و اصول شيعه را حفاظت و گردآورى نمود و در برابر افكار انحرافى قرامطه به كار فرهنگى پرداخت و رديهاى بر آنان نوشت.حركتشيخ كلينى زمينهساز گامهاى بعدى علماى شيعه همچون شيخ صدوق، شيخ مفيد و...شد.
حركتشيخ صدوق (306- 381 ه) او كه در اواخر دوران غيبت صغرى و به دعاى حضرت حجت (ع) به دنيا آمد (306 ه) منشا يك حركت علمى، فرهنگى بزرگ در تاريخ تشيع گشت.شيخ با احاطه علمى خود بر احاديث و سيره معصومان (ع) به تدوين، تاليف و نشر كتابهاى مفيد اخلاقى، فقهى، همچنين تدريس و تلاش در جهت گسترش مذهب شيعه پرداخت.وى با مسافرتهاى علمى و مناظرات با مخالفان و حل مشكلات مذهب شيعه و پاسخ به و سؤالات دينى جهان شيعه پايههاى علمى فرهنگى تشيع را استوارتر ساخت.
حركت صاحب بن عباد (326- 385 ه) وى از علماى قرن چهارم هجرى و هم عصر آل بويه بود.صاحب بن عباد با مقام علمى والايى كه داشتبه وزارت در حكومت آل بويه برگزيده شد و از اين راه خدمات بسيارى به تشيع نمود.از جمله نشر و ترويج علم و دانش، ضرب سكه، اصلاح امور كشور، براندازى بدعتهاى ناپسند و رسوم ظالمانه، آبادى شهرها، رونق بخشيدن به اقتصاد و ارتباط نزديك با علماء دانشمندان و بزرگان و استفاده از آنان در جهت اصلاح امور.اين تلاشهاى اساسى از يك عالم و دانشمند شيعه و حركت اصلاحى او تاثيرى ژرف در ادامه حيات اجتماعى شيعيان داشت و در گسترش مذهب اثرى عميق بر جاى گذاشت.
حركتشيخ مفيد (336- 413 ه) در عصر او حكومت آل بويه قدرتمند بود و در قسمتهايى از ايران و عراق حكم مىراند، از طرفى فاطميان مصر نيز به قدرت رسيده و در جهت احياى مذهب شيعه تلاش مىكردند.شيخ مفيد در اين دوران بسيار حساس كه عقايد انحرافى جهان اسلامى را فرا گرفته بود ظهور كرد و با حركت فرهنگى سياسى قدرتمند خود عقايد حق شيعه را با منطق و استدلال قوى ثابت نمود و به دفاع از آن پرداخت.اين حركت نتيجه اقدامات قبلى علماى تشيع بود و خود نيز بر حوادث بعدى و نفوذ شيعه تاثيرى به سزا داشت.وى با بر عهده گرفتن رياستشيعيان، مبارزه كلامى خود را به شكل جامعى ادامه داد و همه مدعيان را مغلوب و منكوب ساخت.در راه اعتلاى تمدن اصيل اسلامى بسيار كوشيد و مبادى و مبانى حكومت اسلامى و ولايت فقيه را مستدل به ادله شرعى ساخت.
حركتسيد مرتضى(355- 436 ه) و سيد رضى (359- 406 ه) سيد مرتضى و سيد رضى از شاگردان لايق شيخ مفيد، در ادامه حركت استاد خود بسيار كوشيدند و در گسترش قدرت سياسى و رشد فرهنگى جامعه تشيع تلاش نمودند.آنان با احداث مراكز علمى فرهنگى، سياسى همچون احداث كتابخانهها، نقابت و امارت حج، نظارت بر ديوان مظالم كمك به مستضعفان و محرومان و تلاش براى رسميتيافتن مذهب تشيع حركتبزرگى را به انجام رساندند و حلقه ديگرى بر سلسله حركت علماى تشيع افزودند.
حركتشيخ طوسى(385- 460 ه) شيخ طوسى از تاثير گذاران بزرگ و برجسته تاريخ تشيع است كه در دوران قدرت سلطان محمود غزنوى و به قدرت رسيدن سلجوقيان حركت علمى، سياسى و فرهنگى خود را به انجام رساند.وى با تاسيس نخستين حوزه علميه شيعه در نجف و تاليف و تدريس و تدوين اساسنامه مكتب شيعه و دستهبندى عقايد شيعه در اصول و فروع و اصلاح آنها و رهبرى و مرجعيت تشيع و فعاليتهاى اجتماعى و سياسى خود گام بلندى در پيشبرد مكتب تشيع برداشت و با دو كتاب مهم خود تهذيب الاحكام و استبصار، مجموعه كتب روايى مهم شيعه را به چهار كتاب رساند.كتب اربعه از مصادر مهم تشيع است.
حركتخواجه نصير الدين طوسى(597- 673 ه) خواجه طوسى در زمان هلاكوخان، نوه چنگيز مغول حركتخود را آغاز كرد.او در پرتو افكار بلند و تدبير و پشت كار خود توانست از ويرانى و قتل عامهاى بيشتر مغولان جلوگيرى كند.همچنين او با تاسيس رصد خانه و فرهنگستان بزرگ مراغه حركت فرهنگى بزرگى در آن روزگار به وجود آورد و منجمان و فلاسفه و مهندسان و رياضى دانان و پزشكان و فقها و محدثان بسيارى را به آنجا دعوت نمود و در جهت اصلاح ويرانىها از آنان بهره گرفت و مجد و عظمت گذشته را به ايران اسلامى بازگرداند.
حركت علامه حلى(648- 726 ه) حسن بن يوسف معروف به علامه حلى در عصر خود منشا بسيارى از كارهاى بزرگ شد.تلاش در جهت تدريس، تاليف، هجرت به ايران و اثبات حقانيت مذهب شيعه براى حاكم مغول، الجاتيو و گرايش دادن او به تشيع و مناظرات علمى با مخالفان و خدمات اجتماعى از جمله فعاليتهاى سياسى فرهنگى اجتماعى اين عالم بزرگوار شيعه است.
حركتشهيد اول (734- 786 ه)
حوادث مهم عصر او انتقال حوزه علمى شيعه از بغداد به حله و رونق اين حوزه و حمله هلاكوخان (دوم) به بغداد و به قدرت رسيدن سربهداران در خراسان بود.شهيد با تاسيس اولين حوزه علميه در لبنان (شهر جزين) به حركت علمى و اجتماعى تشيع در سرزمين لبنان، جبل عامل رونق بخشيد.او با مسافرتهاى فراوان خود در كشورهاى اسلامى حقانيتشيعه را بر مذاهب ديگر به اثبات مىرساند با نهضتسربهداران همكارى داشت.گفتهاند كه كتاب شريف لمعه را به درخواستخواجه على مؤيد آخرين حكمران سربهداران نوشت.او با تبحر علمى كه نسبتبه احكام و عقايد اهل سنت داشتبا آنان مناظره مىكرد.در حل و فصل امور مردم بسيار كوشا بود.
حركتسربهداران (736- 783 ه)
سربهداران سلسلهاى از سرداران شيعه بودند كه بين 55 تا 70 سال در خراسان حكم راندند.اين نهضت در اثر ظلمهاى حاكمان مغول و فشار آنان بر مردم در منطقه شيعه نشين سبزوار آغاز شد.شيخ خليفه روحانى شيعى به عنوان پايه گذار اين ركتشناخته مىشود.پس از به دار آويختن او در مسجد جامع سبزوار شاگردش شيخ حسن جورى حركت او را ادامه داد و با مسافرتهاى خود به شهرها و روستاهاى منطقه افكار و عقايد انقلابى شيخ خليفه و هدف نهضت را بيان كرد و مردم را عليه مغولان بسيج نمود.اولين امير سربهداران عبد الرزاق علوى و پس از مرگ او برادرش وجيه الدين مسعود به حكومت رسيد.شيخ حسن در جنگى با حسين كرت والى هرات به شهادت رسيد.پس از وجيه الدين مسعود ده نفر به از سربهداران به حكومت رسيدند كه برخى ميانه رو و برخى افراطى بودند.خواجه على مؤيد آخرين حكمران سربهدار بود كه براى هدايت و رهبرى صحيح شيعيان خراسان و گسترش درست فقه و احكام دينى بر اساس مكتب اهل بيت نامه گرانقدرى به شهيد اول نوشت و او را به خراسان دعوت نمود. شهيد نپذيرفت و در عوض كتاب لمعه را تاليف و براى او فرستاد تا اهل علم شيعه بر اساس آن تدريس كنند.نهضتسربهداران يك نمونه از حكومت اسلامى بود كه علماى شيعه در آن نقش اساسى داشتند.
(محقق ثانى 870- 940 ه) او در عصر حاكميتشاه اسماعيل و شاه طهماسب صفوى حركتسياسى، فرهنگى و اجتماعى خود را انجام داد.وى با تدريس، تاليف و اصلاح روش صوفى مسلك صفويان و نظارت بر مسائل اخلاقى جامعه، و نابود كردن مراكز فساد به تلاش گستردهاى در جهت تبليغ و توسعه تشيع پرداخت.وى با داشتن منصب شيخ الاسلامى و قدرت سياسى و اجتماعى در حكومت، منشا آثار با بركتبسيارى از جمله زمينه سازى براى حركت اصلاحى علماى شيعه در حكومت ديگر حاكمان صفويه شد.
حركتشيخ بهايى (953- 1031 ه) او در دوران حكومتشاه عباس صفوى مىزيست.وجود او آبروى حكومت صفويان بود كه داعيهدار حكومت تشيع بودند.حركت او علاوه بر تاليف و تدريس، منصب شيخ الاسلامى اصفهان و هرات، امور عام المنفعه، همچون احداث مدارس، مساجد و ديگر كارهاى اجتماعى، طراحى و ساخت گنبد و بارگاه امام رضا (ع) حمايت و پشتيبانى از فعاليتهاى فرهنگى، سياسى دوران خود بود.
(980- 1050 ه) حركت علمى ملا صدرا يكى از حركتهاى اساسى در زمينه فلسفه و عرفان است.ايشان با تاليف و نوآورىهاى خود حركت مهمى به فلسفه بخشيد.حركت جوهرى ملا صدرا گوهرى بود كه تقديم جهان بشريتشد و حلقهاى مهم در زنجيره علم فلسفه ايجاد نمود.
(1003- 1070 ه و 1038- 1111 ه) دوران صفويه فرصت مناسبى به دست علماى شيعه داد تا از آن در جهت احياى مذهب استفاده كنند.علامه محمد تقى مجلسى و محمد باقر مجلسى هر يك به سهم خود از اين فرصت كمال استفاده را بردند و جامعه تشيع را براى چندين سال به جلو راندند.حركتسياسى، فرهنگى و اجتماعى مجلسىها در قرن 11 و 12 بسيار مهم است.سروسامان دادن به اوضاع داخلى، مقابله با دشمنان خارجى و جلوگيرى از نفوذ استعمارگران و عقايد منحرف صوفيانه، ترويج و احياى روايات معصومان (ع)، رسيدگى به امور طلاب و انجام وظايف شيخ الاسلامى در اصفهان و رسيدگى به محرومان همه از كارها و حركتهاى اين پدر و پسر است.
(1118- 1205 ه) او در دورانى مىزيست كه مصادف با هجوم افاغنه و سقوط اصفهان بود.در دوران او اخبارىگرى بر حوزههاى علميه غلبه داشت.حركت او علاوه بر تدريس و تاليف، مناظره علمى با اخباريان و دفاع از اصل اجتهاد و تبيين آن در فقه شيعه و كنار زدن تفكر اخبارىگرى از حوزههاست.
(1180- 1242 ه) از حوادث دوران او حمله وهابيان به كربلا (1212 ه) حكومت فتحعلى شاه و جنگ ايران و روس بود.سيد مجاهد بنا به تشخيص وظيفه و براى برداشتن ظلم و جور از مسلمانان آذربايجان حكم جهاد صادر فرمود و خود لباس رزم پوشيد و به همراه علماى بزرگ راهى جبهه شد اما به دليل بى كفايتى برخى سران حكومت قاجار ايران مغلوب شد.گفتهاند هنگام گذشتن از يكى از شهرها براى رفتن به جنگ، مردم آب آن حوضى را كه او از آن وضو ساخته بود را به تبرك بردند، اما پس از شكست و با تبليغات معاندان چنان شد كه در همان شهر بر روى او آنقدر آب دهان انداختند كه همانجا از شدت ناراحتى جان سپرد.
(1220- 1306 ه) او در اواخر دوره حكومتشاهان قاجار مىزيست.يكى از حوادث دوره ايشان رواج تشكيلات فراماسوزى (فراموشخانه) در ايران بود.اين مرجع عاليقدر از اقتدار سياسى و ابهت دينى فراوانى برخوردار بود.وى علاوه بر تدريس و تاليف با خيانتهاى ناصر الدين شاه مبارزه كرد و حكم تكفير فراماسونها را صادر نمود و در جهت لغو قرار داد استعمارى رويتر كوشيد.او در راه كمك به محرومان جامعه و اصلاح امور آنان از هيچ كوششى دريغ نداشت.
حركت ميرزاى شيرازى (1230- 1312 ه) سيد محمد حسن شيرازى يكى از بزرگان علماست كه حركت او در طول تاريخ شيعه به ياد ماندنى و مثال زدنى است.او با يك سطر نوشته خود استعمار پير انگليس را به لرزه انداخت.از آن پس استعمار متوجه قدرت دين و علماى دينى در ايران شد و در راه تضعيف اين جايگاه مصمم شد.ميرزا حكم تحرير تنباكو را صادر فرمود و اين پيمان استعمارى را در هم شكست.همچنين ملكه انگلستان را نسبتبه جنايات عمال او در كشور اسلامى افغانستان تهديد كرد.علاوه بر اينها به رونق علمى و اجتماعى شهر سامرا و تاسيس اماكن رفاهى در آن شهر پرداخت.مدرسه تربيت مبلغ را تاسيس كرد و آثار ماندگارى از حركتخود بر جاى نهاد.
(1245- 1314 ه) اين مرد بزرگ از جمله علماى شيعه است كه حركت و اثر او در تاريخ درخشندگى خاص خود را دارد.او در راه بيدارى و احياى فرهنگى مردم زمان خود بسيار كوشيد و براى آن با سران بسيارى از كشورهاى اسلامى به گفتگو پرداخت.وى با مسافرتهاى خود بذر بيدارى اسلامى را در جان مشتاقان مىكاشت.شاگردانى تربيت كرد كه ادامه دهنده راه او بودند و در راه بيدارى جامعه اسلامى كوشيدند.وى در كنار ميرزاى شيرازى، قبل و بعد از حكم تحريم تنباكو نقشى فعال داشت.حل مساله افغانستان و فعاليتهاى اصلاحى در مصر و مبارزات گسترده در اروپا و عليه استعمار انگليس از جمله كارهاى اوست.در راه نشر افكار اسلامى خود روزنامههاى عروة الوثقى و شمس النهار را منتشر ساخت و در تاريخ شيعه حركتى ماندگار به جاى گذاشت.
حركت ميرزا محمد تقى شيرازى (1260- 1328 ه)
حوادث مهم دوران اين عالم ربانى جنگ جهانى اول، حمله انگلستان به عراق به توپ بسته شدن حرم امام رضا (ع) توسط روسها بود.اين عالم مجاهد رهبرى انقلاب اسلامى عراق عليه انگليسىها را بر عهده داشت و براى وحدت شيعه و سنى تلاش نمود.در صدور فتواى تحريم تنباكو همراه ميرزاى بزرگ بود و نقش مؤثرى داشت.وى حكم جهاد عليه انگلستان را صادر فرمود و سرانجام در سال 1328 ه به شهادت رسيد.شيخ الشريعه اصفهانى از همراهان و همرزمان او بود.
، اين حركت كه در تاريخ ايران از جايگاهى ويژه برخوردار است.يكى از حركتهاى اصلاح طلبانه و آزادى خواهانه علما، آزاد انديشان بود.زمينههاى اين نهضت پيدايش افكار نو درباره حكومت و مبارزه با استبداد شاهنشاهى و تاثير حوادث جهانى بر افكار و انديشهها بود و در بعد اقتصادى، فشار و افزايش مشكلات كشور و مردم و نارضايتى از اوضاع نابسامان اجتماعى باعثبروز اين فكر شد كه بايد در برابر استبداد ايستاد و مردم را بر سرنوشتخويش حاكم كرد.در اين راه علماى بسيارى از ايران و عراق به حمايت از مشروطه و مشروطه خواهان برخاستند و كار را به پيش بردند تا سرانجام دولت مستبد قاجاريه را به خضوع واداشتند.بروز اختلافات در ميان مشروطه خواهان فرصت مناسبى در اختيار شاه مستبد محمد على شاه قرار داد.اختلاف بر سر تلقى و برداشت از نظام مشروطه بود.برخى ملاك عمل را قوانين كشورهاى اروپايى مىدانستند و برخى خواستار انطباق كامل مشروطه با قوانين اسلامى بودند.
محمد على شاه كه از اين اوضاع ناراحتبود به بهانهاى واهى مخالفتخود را با مشروطه و مشروطه خواهى اعلام كرد و سمبل مشروطه يعنى مجلس شورا را با همكارى دوستان روسى خود به توپ بست و نمايندگان را دستگير نمود.از جمله آيت الله طباطبايى و آيت الله بهبهانى را تبعيد نمود.برخى از نمايندگان مخفى شدند و برخى به دستور شاه قاجار اعدام گشتند.ملك المتكلمين از وعاظ مشهور و ميرزا جهانگير شيرازى از جمله اين افراد بودند.بار ديگر استبداد به جاى مشروطه نشست و يك سال به طول انجاميد اين دوران به استبداد صغير معروف شد.
مردم ديگر شهرها نمىتوانستند دوباره شاهد حضور استبداد باشند.در شهرهاى تبريز، اصفهان و گيلان مخالفتخود را با شاه مستبد اعلام كردند و پس از يك هماهنگى به تهران هجوم بردند و آنجا را تصرف كردند.محمد على شاه به سفارت روسيه پناهنده شد.روسيه دريافت كه بايد در نهضت مشروطه نفوذ نمايد و همچون انگلستان به مهار حركت نهضتبپردازد.در اين ميان آنان كه تهران را تصرف كرده بودند هرگونه مخالفتى را با مشروطه سركوب مىكردند.حتى شيخ فضل الله نورى كه خواهان مشروطه مشروعه بود را به عنوان طرفدارى از استبداد محاكمه كردند.محاكمهاى ساختگى كه نتيجهاش حكم اعدام روحانى آزادى خواهى همچون شيخ فضل الله نورى بود.
دخالتبيگانگان و نوران داخلى آنان از عوامل انحراف مشروطيت از اهداف واقعى آن و باعثبروز مشكلات جديد در كشور شد.
اين حركت چنانكه بايد به نتيجه نرسيد و زمينهاى براى روى كار آمدن احمد شاه، و پس از آن ديكتاتور ديگرى به نام رضا خان شد كه كشور را دربست در اختيار بيگانگان قرار داد.
حركتشيخ فضل الله نورى(1259- 1327 ه) شهيد سر بهدار قرن اخير شيخ فضل الله نورى از علماى وارسته و پرهيزگار شيعه است كه نقش او در جلوگيرى از انحرافات نهضت مشروطه بسيار مهم و اساسى است.شيخ شهيد از شاگردان ميرزاى بزرگ است كه در راه به ثمر رساندن حكم تحريم تنباكو در ايران بسيار تلاش نمود.مشروطه خواهان غرب زده تحمل او را نداشتند و با مقاومت او كه مىگفت مشروطه بايد مشروعه باشد مواجه بودند.اصلاح قانون اساسى و مبارزه با استعمار انگليس و مبارزه با رژيم ستمشاهى قاجار از حركتهاى اثر گذار اين عالم شهيد بود و بر سر آن جان داد.
(1297- 1338 ه) از فعالان و مبارزان عليه حكومت محمد على شاه در تبريز بود در نهضت مشروطه رهبرى مردم تبريز را بر عهده داشت و عليه تجاوزات و تهديدات روسيه سخنرانى و مبارزه مىكرد.نماينده دوره دوم و چهارم مجلس بود.در كارهاى فرهنگى از جمله تدريس و انتشار روزنامه «تجدد» و بيدارى اسلامى مردم بسيار تلاش نمود.
(1298- 1340 ه) از مبارزان سلحشور با استعمارگران و از فعالان و حاميان نهضت مشروطه است.وى به دنبال فروكش كردن قيام مشروطه خواهى راه مبارزه و جهاد را در پيش گرفت، نهضت جنگل را تاسيس و رهبرى نمود او در امان و با نظاميان روس وارد جنگ شد.رضاخان نيز از مبارزه او در امان نماند.وى به سهم خود در راه آزادى و طنش تلاش كرد و در كوههاى گيلان بر اثر يخزدگى به شهادت رسيد.عمال رضاخان از او دستبرنداشتند و سر از بدنش جدا كردند.حركت آزادى خواهانه او سرمشق حركتهاى بعدى قرار گرفت.
(1367- 1355 ه) حركت اين عالم جليل القدر در دوره خود حركت زير بنايى و قابل تحسين است.تاسيس حوزه علميه قم و دعوت علما، فضلا و بزرگان علم و اجتهاد به اين حوزه مقدسه يك حركتسياسى فرهنگى عظيم در برابر تهاجم فرهنگى رضاخان و استعمارگران بود كه قصد داشتند دين و مذهب را به حاشيه برانند و از جامعه بزدايند.مبارزه با كشف حجاب رضاخانى و ارائه خدمات عمرانى به حوزههاى كربلا و قم از جمله فعاليتهاى اين عالم گرامى است.
حركتشهيد مدرس(1287- 1356 ه) از چهرههاى مبارزه با استعمارگران است كه حركتش در دوران رضاخان شعلههاى اميد را در دل مؤمنان برافروخت.
مبارزه با ستمكارىهاى دولتمردان در اصفهان و پذيرفتن مسؤوليت نمايندگى مجلس در چندين دوره و مبارزه و مخالفتبا نفوذ روسيه در ياران، مخالفتبا قراردادهاى استعمارى انگليس مجموعه فعاليتهاى اين عالم مجاهد و سختكوش است.حركت او در اين دوره سياه ادامه راه علماى سلف و الگويى براى آيندگان بود.
حركتسيد عبد الحسين لارى(1304- 1342 ه) وى از علماى بزرگ خطه فارس است كه حركت او تاثير سرنوشتسازى در تاريخ ايران داشت.تاسيس گروههاى مسلح براى نبرد با بيگانگان، هدايت مردم فارس در نهضت مشروطه، رهبرى مجاهدان تنگستان عليه انگلستان و صدور فتواى جهاد در براندازى دولت قاجار و تشكيل دولت اسلامى در لارستان و حمايت از اصل ولايت فقيه و اثبات علمى آن، عناوين فعاليتهاى اين عالم و مبارز است.
حركت نواب صفوى(1303- 1374 ه) اين مجاهد انقلابى با قيام خود در بحبوحه جنگ دوم جهانى و نهضت ملى شدن صنعت نفتبه روشنگرى اقشار مختلف مردم بر ضد رژيم ستمشاهى دست زد.گروه نظامى فدائيان اسلام را پايه گذارى نمود و افرادى همچون كسروى خائن و...را از ميان برداشت.حركت نظامى او باعثبر هم ريختگى اهداف استعمار و نوكران داخلى آنان شد.
حركت آيت الله كاشانى(1264- 1381 ه) مجاهد بزرگ سيد ابو القاسم كاشانى از علماى تاثير گزار در تاريخ صد ساله اخير ايران است.مبارزه با حكومت قاجار، مبارزه فرهنگى و نظامى با انگلستان، تشكيل جمعيت اسلامى عراق عليه انگليس مبارزه با رضاخان و پسرش از مسلمانان انقلابى تونس و مصر و رهبرى نهضت ملى شدن صنعت نفت، از جمله تلاشها و حركتهاى اين عالم شيعه است.وى با حمايت و پشتيبانى از فدائيان اسلام در مقابل حكومت طاغوت سدى محكم ايجاد كرده بود.كشته شدن رزمآرا بزرگترين سد راه ملى شدن صنعت نفت از ميان برداشته شد و نهضتبه ثمر رسيد.اما با خيانت ملى گرايان و ليبرال آية الله كاشانى اين عالم مجاهد از وقعيتسياسى اجتماعى خود كنار گذاشته شد.
(1292- 1387 ه) ابهت، وقار و صلابت آية الله بروجردى و عمل كرد ايشان به گونهاى بود كه دولت وقت جرات انجام كارهاى ضد اسلامى را در خود نمىديد، مبارزه با بهائيان، تربيت طلاب، اعزام مبلغ به خارج از كشور، تاسيس مجمع تقريب المذاهب و خدمات عمومى و اسلامى از فعاليتهاى اساسى اين عالم فرزانه است.وى پس از مرحوم حاج شيخ رياستحوزه علميه قم را بر عهده گرفت.
(1320- 1409 ه) پس از رحلت آيت الله بروجردى و به وجود آمدن خلاء در رهبرى حوزه علميه قم حكومت پهلوى دستبه اقداماتى زد كه موجب خروش علماى درجه اول حوزه علميه قم شد.طرح لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى در دولت منشا خروش امام خمينى بر ضد طاغوتيان بود اين لايحه شرط اسلام را از منتخبان و منتخبين برداشته و قسم به كتاب آسمانى جايگزين قسم به كلام الله مجيد شده بود.با اين طرح غير مسلمانان و بويژه بهائيان در صحنه سياسى قدرت و نفوذ بيشترى مىيافتند.اين حركت دولتبا مخالفتشديد امام خمينى و ديگر علماى حوزه مواجه شد و پس از كشمكشهاى بسيار سرانجام دولت لايحه خود را پس گرفت و اولين پيروزى براى حوزههاى علميه پس از رحلت آيت الله بروجردى به ثبت رسيد.
پس از يك ماه شاه اصول شش گانه انقلاب سفيد را مطرح كرد و به رفراندم گذاشت كه با مخالفتحوزه و دانشگاه مواجه شد.علما اعلاميه صادر كردند و امام خمينى نيز در اعلاميه خود چنين نگاشت: اين رفراندم مقدمهاى براى از بين بردن مواد مربوط به مذهب است.به دنبال اين اعتراضات بازارها تعطيل شد و اعتصاب همه جا را فرا گرفت.امام رفراندم برگزار شد و پس از آن تبليغات داخلى و خارجى بسيارى روى آن صورت گرفت.دولتهاى اروپايى و آمريكا به شاه تبريك گفتند.
امام خمينى نوروز سال 42 را عزاى عمومى اعلام كرد و در محرم همان سال وعاظ و مبلغان به افشاگرى عليه شاه پرداختند.13 خرداد كه روز عاشورا بود امام سخنرانى فرمود و عليه شاه و اسرائيل به افشاگرى پرداخت.14 خرداد امام دستگير شد و 15 خرداد مردم به خيابانها ريختند و آن واقعه عظيم و دلخراش به وقوع پيوست.در فروردين 1342 آزاد شد اما پيوسته مراقب اوضاع بود تا در مرداد 1342 حسنعلى منصور نخست وزير قانون مصونيت قضايى اتباع آمريكا را در مجلس به تصويب رساند.
امام اين قانون را استقلال و عزت ايران مغاير دانست و در روز چهارم آبان كه مصادف با ولادت حضرت زهرا نيز بود سخنرانى كرد و نطقى آتشين ايراد فرمود كه: قلب من در فشار است، ايران ديگر عيد ندارد، عيد ايران را عزا كردند، ما را فروختند، عزت ما را پاى كوب كردند.
اين سخنان در آن شرايط حساس احساسات مردم را بر انگيخت آنان با چشمانى اشكبار به سخنان مرجع تقليدشان گوش مىدادند و خود را براى دفاع از ايران و اسلام آماده مىكردند.امام يك هفته بعد دستگير و به تركيه تبعيد شد.موج اعتراضات اعتصابات و نامهها و اعلاميههاى علما به طرف شاه و دولتسرازير شد.اما دولتبا فشار و تهديد بطور موقتبر اوضاع مسلط گشت. امام خمينى پس از تركيه به عراق رفت و 14 سال در تبعيد به سر مىبرد.در اين مدت به سركوب فعاليتهاى سياسى مذهبى و قلع و قمع افراد و جريانهاى اسلامى پرداخت.ساواك شاگردان و مروجان افكار امام را در زندانها شكنجه و آزار مىداد، و عدهاى را به شهادت رساند تا به خيال خود شعلههاى انقلاب را خاموش سازد.
شاه از سال 1353 به ترويجشاه دوستى و باستانى ستايى به جاى اعتقادات مذهبى پرداخت در سال 1355 تاريخ هجرى شمسى را كه نمادى از حركت و هجرت رسول خدا (ص) بود را به تاريخ شاهنشاهى 2500 ساله تغيير داد و در اين مدت روابط گرمى با اسرائيل و آمريكا بر قرار كرد، تا اينكه در سال 56 جرقهاى موجب خروش مردم شد.
17 دى ماه 1356 در روزنامه اطلاعات به امام خمينى توهين شد.19 دى ماه حركت مردم قم در اعتراض به اين جسارت انجام گرفت.عمال رژيم در اين اعتراض تعدادى را به شهادت رساندند اين حادثه نقطه شروع انقلاب اسلامى ايران شد.چهلم شهداى قم در تبريز باعث كشته شدن تعدادى در اين مراسم شد، و چهلمها يكى پس از ديگرى آغاز گشت تا به فرار شاه و ورود امام و پيروزى انقلاب اسلامى در 22 بهمن 1357 منجر شد.