تبیان، دستیار زندگی
آشنایى اجمالى با حركتهاى سیاسى علما و روحانیون
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حوزه و سیاست
حوزه وسیاست، نهضت روحانیت ، تبیان ، حوزه علمیه

آشنايى اجمالى با حركتهاى سياسى علما و روحانيون

نماد اسلامی1
 ‏شيخ كلينى
نماد اسلامی1
 ‏شيخ صدوق
نماد اسلامی1
  صاحب بن عباد
نماد اسلامی1
 ‏شيخ مفيد
نماد اسلامی1
 ‏سيد مرتضى
نماد اسلامی1
 ‏شيخ طوسى
نماد اسلامی1
 ‏خواجه نصير الدين طوسى
نماد اسلامی1
   علامه حلى
نماد اسلامی1
 ‏شهيد اول
نماد اسلامی1
 ‏سربه‏داران
نماد اسلامی1
  محقق كركى
نماد اسلامی1
 ‏شيخ بهايى
نماد اسلامی1
 ملاصدارى شيرازى
نماد اسلامی1
 علامه مجلسى اول و دوم
نماد اسلامی1
 وحيد بهبهانى
نماد اسلامی1
‏سيد محمد جاهد
نماد اسلامی1
‏حاج ملا على كنى
نماد اسلامی1
‏سيد جمال الدين اسد آبادى
نماد اسلامی1
 مشروطه
نماد اسلامی1
‏شيخ فضل الله نورى
نماد اسلامی1
‏شيخ محمد خيابانى
نماد اسلامی1
 ميرزا كوچك خان جنگلى
نماد اسلامی1
‏حاج شيخ عبد الكريم حائرى
نماد اسلامی1
‏شهید مدرس
نماد اسلامی1
‏سيد عبد الحسين لارى
نماد اسلامی1
 نواب صفوى
نماد اسلامی1
 آيت الله كاشانى
نماد اسلامی1
آية الله بروجردى
نماد اسلامی1
 امام خمينى

حركت‏شيخ كلينى (255- 329 ه) در زمان غيبت صغرى و اواخر حكومت عباسيان شيخ كلينى حركت علمى، فرهنگى خود را آغاز كرد و با تدوين كتاب كافى، مبانى و اصول شيعه را حفاظت و گردآورى نمود و در برابر افكار انحرافى قرامطه به كار فرهنگى پرداخت و رديه‏اى بر آنان نوشت.حركت‏شيخ كلينى زمينه‏ساز گامهاى بعدى علماى شيعه همچون شيخ صدوق، شيخ مفيد و...شد.

حركت‏شيخ صدوق (306- 381 ه) او كه در اواخر دوران غيبت صغرى و به دعاى حضرت حجت (ع) به دنيا آمد (306 ه) منشا يك حركت علمى، فرهنگى بزرگ در تاريخ تشيع گشت.شيخ با احاطه علمى خود بر احاديث و سيره معصومان (ع) به تدوين، تاليف و نشر كتاب‏هاى مفيد اخلاقى، فقهى، همچنين تدريس و تلاش در جهت گسترش مذهب شيعه پرداخت.وى با مسافرتهاى علمى و مناظرات با مخالفان و حل مشكلات مذهب شيعه و پاسخ به و سؤالات دينى جهان شيعه پايه‏هاى علمى فرهنگى تشيع را استوارتر ساخت.

حركت صاحب بن عباد (326- 385 ه) وى از علماى قرن چهارم هجرى و هم عصر آل بويه بود.صاحب بن عباد با مقام علمى والايى كه داشت‏به وزارت در حكومت آل بويه برگزيده شد و از اين راه خدمات بسيارى به تشيع نمود.از جمله نشر و ترويج علم و دانش، ضرب سكه، اصلاح امور كشور، براندازى بدعت‏هاى ناپسند و رسوم ظالمانه، آبادى شهرها، رونق بخشيدن به اقتصاد و ارتباط نزديك با علماء دانشمندان و بزرگان و استفاده از آنان در جهت اصلاح امور.اين تلاشهاى اساسى از يك عالم و دانشمند شيعه و حركت اصلاحى او تاثيرى ژرف در ادامه حيات اجتماعى شيعيان داشت و در گسترش مذهب اثرى عميق بر جاى گذاشت.

حركت‏شيخ مفيد (336- 413 ه) در عصر او حكومت آل بويه قدرتمند بود و در قسمت‏هايى از ايران و عراق حكم مى‏راند، از طرفى فاطميان مصر نيز به قدرت رسيده و در جهت احياى مذهب شيعه تلاش مى‏كردند.شيخ مفيد در اين دوران بسيار حساس كه عقايد انحرافى جهان اسلامى را فرا گرفته بود ظهور كرد و با حركت فرهنگى سياسى قدرتمند خود عقايد حق شيعه را با منطق و استدلال قوى ثابت نمود و به دفاع از آن پرداخت.اين حركت نتيجه اقدامات قبلى علماى تشيع بود و خود نيز بر حوادث بعدى و نفوذ شيعه تاثيرى به سزا داشت.وى با بر عهده گرفتن رياست‏شيعيان، مبارزه كلامى خود را به شكل جامعى ادامه داد و همه مدعيان را مغلوب و منكوب ساخت.در راه اعتلاى تمدن اصيل اسلامى بسيار كوشيد و مبادى و مبانى حكومت اسلامى و ولايت فقيه را مستدل به ادله شرعى ساخت.

حركت‏سيد مرتضى(355- 436 ه) و سيد رضى (359- 406 ه) سيد مرتضى و سيد رضى از شاگردان لايق شيخ مفيد، در ادامه حركت استاد خود بسيار كوشيدند و در گسترش قدرت سياسى و رشد فرهنگى جامعه تشيع تلاش نمودند.آنان با احداث مراكز علمى فرهنگى، سياسى همچون احداث كتابخانه‏ها، نقابت و امارت حج، نظارت بر ديوان مظالم كمك به مستضعفان و محرومان و تلاش براى رسميت‏يافتن مذهب تشيع حركت‏بزرگى را به انجام رساندند و حلقه ديگرى بر سلسله حركت علماى تشيع افزودند.

حركت‏شيخ طوسى(385- 460 ه) شيخ طوسى از تاثير گذاران بزرگ و برجسته تاريخ تشيع است كه در دوران قدرت سلطان محمود غزنوى و به قدرت رسيدن سلجوقيان حركت علمى، سياسى و فرهنگى خود را به انجام رساند.وى با تاسيس نخستين حوزه علميه شيعه در نجف و تاليف و تدريس و تدوين اساسنامه مكتب شيعه و دسته‏بندى عقايد شيعه در اصول و فروع و اصلاح آنها و رهبرى و مرجعيت تشيع و فعاليت‏هاى اجتماعى و سياسى خود گام بلندى در پيشبرد مكتب تشيع برداشت و با دو كتاب مهم خود تهذيب الاحكام و استبصار، مجموعه كتب روايى مهم شيعه را به چهار كتاب رساند.كتب اربعه از مصادر مهم تشيع است.

حركت‏خواجه نصير الدين طوسى(597- 673 ه) خواجه طوسى در زمان هلاكوخان، نوه چنگيز مغول حركت‏خود را آغاز كرد.او در پرتو افكار بلند و تدبير و پشت كار خود توانست از ويرانى و قتل عامهاى بيشتر مغولان جلوگيرى كند.همچنين او با تاسيس رصد خانه و فرهنگستان بزرگ مراغه حركت فرهنگى بزرگى در آن روزگار به وجود آورد و منجمان و فلاسفه و مهندسان و رياضى دانان و پزشكان و فقها و محدثان بسيارى را به آنجا دعوت نمود و در جهت اصلاح ويرانى‏ها از آنان بهره گرفت و مجد و عظمت گذشته را به ايران اسلامى بازگرداند.

حركت علامه حلى(648- 726 ه) حسن بن يوسف معروف به علامه حلى در عصر خود منشا بسيارى از كارهاى بزرگ شد.تلاش در جهت تدريس، تاليف، هجرت به ايران و اثبات حقانيت مذهب شيعه براى حاكم مغول، الجاتيو و گرايش دادن او به تشيع و مناظرات علمى با مخالفان و خدمات اجتماعى از جمله فعاليت‏هاى سياسى فرهنگى اجتماعى اين عالم بزرگوار شيعه است.

حركت‏شهيد اول (734- 786 ه)

حوادث مهم عصر او انتقال حوزه علمى شيعه از بغداد به حله و رونق اين حوزه و حمله هلاكوخان (دوم) به بغداد و به قدرت رسيدن سربه‏داران در خراسان بود.شهيد با تاسيس اولين حوزه علميه در لبنان (شهر جزين) به حركت علمى و اجتماعى تشيع در سرزمين لبنان، جبل عامل رونق بخشيد.او با مسافرتهاى فراوان خود در كشورهاى اسلامى حقانيت‏شيعه را بر مذاهب ديگر به اثبات مى‏رساند با نهضت‏سربه‏داران همكارى داشت.گفته‏اند كه كتاب شريف لمعه را به درخواست‏خواجه على مؤيد آخرين حكمران سربه‏داران نوشت.او با تبحر علمى كه نسبت‏به احكام و عقايد اهل سنت داشت‏با آنان مناظره مى‏كرد.در حل و فصل امور مردم بسيار كوشا بود.

حركت‏سربه‏داران (736- 783 ه)

سربه‏داران سلسله‏اى از سرداران شيعه بودند كه بين 55 تا 70 سال در خراسان حكم راندند.اين نهضت در اثر ظلم‏هاى حاكمان مغول و فشار آنان بر مردم در منطقه شيعه نشين سبزوار آغاز شد.شيخ خليفه روحانى شيعى به عنوان پايه گذار اين ركت‏شناخته مى‏شود.پس از به دار آويختن او در مسجد جامع سبزوار شاگردش شيخ حسن جورى حركت او را ادامه داد و با مسافرتهاى خود به شهرها و روستاهاى منطقه افكار و عقايد انقلابى شيخ خليفه و هدف نهضت را بيان كرد و مردم را عليه مغولان بسيج نمود.اولين امير سربه‏داران عبد الرزاق علوى و پس از مرگ او برادرش وجيه الدين مسعود به حكومت رسيد.شيخ حسن در جنگى با حسين كرت والى هرات به شهادت رسيد.پس از وجيه الدين مسعود ده نفر به از سربه‏داران به حكومت رسيدند كه برخى ميانه رو و برخى افراطى بودند.خواجه على مؤيد آخرين حكمران سربه‏دار بود كه براى هدايت و رهبرى صحيح شيعيان خراسان و گسترش درست فقه و احكام دينى بر اساس مكتب اهل بيت نامه گرانقدرى به شهيد اول نوشت و او را به خراسان دعوت نمود. شهيد نپذيرفت و در عوض كتاب لمعه را تاليف و براى او فرستاد تا اهل علم شيعه بر اساس آن تدريس كنند.نهضت‏سربه‏داران يك نمونه از حكومت اسلامى بود كه علماى شيعه در آن نقش اساسى داشتند.

حركت محقق كركى

(محقق ثانى 870- 940 ه) او در عصر حاكميت‏شاه اسماعيل و شاه طهماسب صفوى حركت‏سياسى، فرهنگى و اجتماعى خود را انجام داد.وى با تدريس، تاليف و اصلاح روش صوفى مسلك صفويان و نظارت بر مسائل اخلاقى جامعه، و نابود كردن مراكز فساد به تلاش گسترده‏اى در جهت تبليغ و توسعه تشيع پرداخت.وى با داشتن منصب شيخ الاسلامى و قدرت سياسى و اجتماعى در حكومت، منشا آثار با بركت‏بسيارى از جمله زمينه سازى براى حركت اصلاحى علماى شيعه در حكومت ديگر حاكمان صفويه شد.

حركت‏شيخ بهايى (953- 1031 ه) او در دوران حكومت‏شاه عباس صفوى مى‏زيست.وجود او آبروى حكومت صفويان بود كه داعيه‏دار حكومت تشيع بودند.حركت او علاوه بر تاليف و تدريس، منصب شيخ الاسلامى اصفهان و هرات، امور عام المنفعه، همچون احداث مدارس، مساجد و ديگر كارهاى اجتماعى، طراحى و ساخت گنبد و بارگاه امام رضا (ع) حمايت و پشتيبانى از فعاليت‏هاى فرهنگى، سياسى دوران خود بود.

حركت ملاصدارى شيرازى

(980- 1050 ه) حركت علمى ملا صدرا يكى از حركت‏هاى اساسى در زمينه فلسفه و عرفان است.ايشان با تاليف و نوآورى‏هاى خود حركت مهمى به فلسفه بخشيد.حركت جوهرى ملا صدرا گوهرى بود كه تقديم جهان بشريت‏شد و حلقه‏اى مهم در زنجيره علم فلسفه ايجاد نمود.

حركت علامه مجلسى اول و دوم

(1003- 1070 ه و 1038- 1111 ه) دوران صفويه فرصت مناسبى به دست علماى شيعه داد تا از آن در جهت احياى مذهب استفاده كنند.علامه محمد تقى مجلسى و محمد باقر مجلسى هر يك به سهم خود از اين فرصت كمال استفاده را بردند و جامعه تشيع را براى چندين سال به جلو راندند.حركت‏سياسى، فرهنگى و اجتماعى مجلسى‏ها در قرن 11 و 12 بسيار مهم است.سروسامان دادن به اوضاع داخلى، مقابله با دشمنان خارجى و جلوگيرى از نفوذ استعمارگران و عقايد منحرف صوفيانه، ترويج و احياى روايات معصومان (ع)، رسيدگى به امور طلاب و انجام وظايف شيخ الاسلامى در اصفهان و رسيدگى به محرومان همه از كارها و حركت‏هاى اين پدر و پسر است.

حركت وحيد بهبهانى

(1118- 1205 ه) او در دورانى مى‏زيست كه مصادف با هجوم افاغنه و سقوط اصفهان بود.در دوران او اخبارى‏گرى بر حوزه‏هاى علميه غلبه داشت.حركت او علاوه بر تدريس و تاليف، مناظره علمى با اخباريان و دفاع از اصل اجتهاد و تبيين آن در فقه شيعه و كنار زدن تفكر اخبارى‏گرى از حوزه‏هاست.

حركت‏سيد محمد مجاهد

(1180- 1242 ه) از حوادث دوران او حمله وهابيان به كربلا (1212 ه) حكومت فتحعلى شاه و جنگ ايران و روس بود.سيد مجاهد بنا به تشخيص وظيفه و براى برداشتن ظلم و جور از مسلمانان آذربايجان حكم جهاد صادر فرمود و خود لباس رزم پوشيد و به همراه علماى بزرگ راهى جبهه شد اما به دليل بى كفايتى برخى سران حكومت قاجار ايران مغلوب شد.گفته‏اند هنگام گذشتن از يكى از شهرها براى رفتن به جنگ، مردم آب آن حوضى را كه او از آن وضو ساخته بود را به تبرك بردند، اما پس از شكست و با تبليغات معاندان چنان شد كه در همان شهر بر روى او آنقدر آب دهان انداختند كه همانجا از شدت ناراحتى جان سپرد.

حركت‏حاج ملا على كنى

(1220- 1306 ه) او در اواخر دوره حكومت‏شاهان قاجار مى‏زيست.يكى از حوادث دوره ايشان رواج تشكيلات فراماسوزى (فراموشخانه) در ايران بود.اين مرجع عاليقدر از اقتدار سياسى و ابهت دينى فراوانى برخوردار بود.وى علاوه بر تدريس و تاليف با خيانت‏هاى ناصر الدين شاه مبارزه كرد و حكم تكفير فراماسون‏ها را صادر نمود و در جهت لغو قرار داد استعمارى رويتر كوشيد.او در راه كمك به محرومان جامعه و اصلاح امور آنان از هيچ كوششى دريغ نداشت.

حركت ميرزاى شيرازى (1230- 1312 ه) سيد محمد حسن شيرازى يكى از بزرگان علماست كه حركت او در طول تاريخ شيعه به ياد ماندنى و مثال زدنى است.او با يك سطر نوشته خود استعمار پير انگليس را به لرزه انداخت.از آن پس استعمار متوجه قدرت دين و علماى دينى در ايران شد و در راه تضعيف اين جايگاه مصمم شد.ميرزا حكم تحرير تنباكو را صادر فرمود و اين پيمان استعمارى را در هم شكست.همچنين ملكه انگلستان را نسبت‏به جنايات عمال او در كشور اسلامى افغانستان تهديد كرد.علاوه بر اينها به رونق علمى و اجتماعى شهر سامرا و تاسيس اماكن رفاهى در آن شهر پرداخت.مدرسه تربيت مبلغ را تاسيس كرد و آثار ماندگارى از حركت‏خود بر جاى نهاد.

حركت‏سيد جمال الدين اسد آبادى

(1245- 1314 ه) اين مرد بزرگ از جمله علماى شيعه است كه حركت و اثر او در تاريخ درخشندگى خاص خود را دارد.او در راه بيدارى و احياى فرهنگى مردم زمان خود بسيار كوشيد و براى آن با سران بسيارى از كشورهاى اسلامى به گفتگو پرداخت.وى با مسافرت‏هاى خود بذر بيدارى اسلامى را در جان مشتاقان مى‏كاشت.شاگردانى تربيت كرد كه ادامه دهنده راه او بودند و در راه بيدارى جامعه اسلامى كوشيدند.وى در كنار ميرزاى شيرازى، قبل و بعد از حكم تحريم تنباكو نقشى فعال داشت.حل مساله افغانستان و فعاليت‏هاى اصلاحى در مصر و مبارزات گسترده در اروپا و عليه استعمار انگليس از جمله كارهاى اوست.در راه نشر افكار اسلامى خود روزنامه‏هاى عروة الوثقى و شمس النهار را منتشر ساخت و در تاريخ شيعه حركتى ماندگار به جاى گذاشت.

حركت ميرزا محمد تقى شيرازى (1260- 1328 ه)

حوادث مهم دوران اين عالم ربانى جنگ جهانى اول، حمله انگلستان به عراق به توپ بسته شدن حرم امام رضا (ع) توسط روسها بود.اين عالم مجاهد رهبرى انقلاب اسلامى عراق عليه انگليسى‏ها را بر عهده داشت و براى وحدت شيعه و سنى تلاش نمود.در صدور فتواى تحريم تنباكو همراه ميرزاى بزرگ بود و نقش مؤثرى داشت.وى حكم جهاد عليه انگلستان را صادر فرمود و سرانجام در سال 1328 ه به شهادت رسيد.شيخ الشريعه اصفهانى از همراهان و همرزمان او بود.

حركت مشروطه

، اين حركت كه در تاريخ ايران از جايگاهى ويژه برخوردار است.يكى از حركت‏هاى اصلاح طلبانه و آزادى خواهانه علما، آزاد انديشان بود.زمينه‏هاى اين نهضت پيدايش افكار نو درباره حكومت و مبارزه با استبداد شاهنشاهى و تاثير حوادث جهانى بر افكار و انديشه‏ها بود و در بعد اقتصادى، فشار و افزايش مشكلات كشور و مردم و نارضايتى از اوضاع نابسامان اجتماعى باعث‏بروز اين فكر شد كه بايد در برابر استبداد ايستاد و مردم را بر سرنوشت‏خويش حاكم كرد.در اين راه علماى بسيارى از ايران و عراق به حمايت از مشروطه و مشروطه خواهان برخاستند و كار را به پيش بردند تا سرانجام دولت مستبد قاجاريه را به خضوع واداشتند.بروز اختلافات در ميان مشروطه خواهان فرصت مناسبى در اختيار شاه مستبد محمد على شاه قرار داد.اختلاف بر سر تلقى و برداشت از نظام مشروطه بود.برخى ملاك عمل را قوانين كشورهاى اروپايى مى‏دانستند و برخى خواستار انطباق كامل مشروطه با قوانين اسلامى بودند.

محمد على شاه كه از اين اوضاع ناراحت‏بود به بهانه‏اى واهى مخالفت‏خود را با مشروطه و مشروطه خواهى اعلام كرد و سمبل مشروطه يعنى مجلس شورا را با همكارى دوستان روسى خود به توپ بست و نمايندگان را دستگير نمود.از جمله آيت الله طباطبايى و آيت الله بهبهانى را تبعيد نمود.برخى از نمايندگان مخفى شدند و برخى به دستور شاه قاجار اعدام گشتند.ملك المتكلمين از وعاظ مشهور و ميرزا جهانگير شيرازى از جمله اين افراد بودند.بار ديگر استبداد به جاى مشروطه نشست و يك سال به طول انجاميد اين دوران به استبداد صغير معروف شد.

مردم ديگر شهرها نمى‏توانستند دوباره شاهد حضور استبداد باشند.در شهرهاى تبريز، اصفهان و گيلان مخالفت‏خود را با شاه مستبد اعلام كردند و پس از يك هماهنگى به تهران هجوم بردند و آنجا را تصرف كردند.محمد على شاه به سفارت روسيه پناهنده شد.روسيه دريافت كه بايد در نهضت مشروطه نفوذ نمايد و همچون انگلستان به مهار حركت نهضت‏بپردازد.در اين ميان آنان كه تهران را تصرف كرده بودند هرگونه مخالفتى را با مشروطه سركوب مى‏كردند.حتى شيخ فضل الله نورى كه خواهان مشروطه مشروعه بود را به عنوان طرفدارى از استبداد محاكمه كردند.محاكمه‏اى ساختگى كه نتيجه‏اش حكم اعدام روحانى آزادى خواهى همچون شيخ فضل الله نورى بود.

دخالت‏بيگانگان و نوران داخلى آنان از عوامل انحراف مشروطيت از اهداف واقعى آن و باعث‏بروز مشكلات جديد در كشور شد.

اين حركت چنانكه بايد به نتيجه نرسيد و زمينه‏اى براى روى كار آمدن احمد شاه، و پس از آن ديكتاتور ديگرى به نام رضا خان شد كه كشور را دربست در اختيار بيگانگان قرار داد.

حركت‏شيخ فضل الله نورى(1259- 1327 ه) شهيد سر به‏دار قرن اخير شيخ فضل الله نورى از علماى وارسته و پرهيزگار شيعه است كه نقش او در جلوگيرى از انحرافات نهضت مشروطه بسيار مهم و اساسى است.شيخ شهيد از شاگردان ميرزاى بزرگ است كه در راه به ثمر رساندن حكم تحريم تنباكو در ايران بسيار تلاش نمود.مشروطه خواهان غرب زده تحمل او را نداشتند و با مقاومت او كه مى‏گفت مشروطه بايد مشروعه باشد مواجه بودند.اصلاح قانون اساسى و مبارزه با استعمار انگليس و مبارزه با رژيم ستمشاهى قاجار از حركت‏هاى اثر گذار اين عالم شهيد بود و بر سر آن جان داد.

حركت‏شيخ محمد خيابانى

(1297- 1338 ه) از فعالان و مبارزان عليه حكومت محمد على شاه در تبريز بود در نهضت مشروطه رهبرى مردم تبريز را بر عهده داشت و عليه تجاوزات و تهديدات روسيه سخنرانى و مبارزه مى‏كرد.نماينده دوره دوم و چهارم مجلس بود.در كارهاى فرهنگى از جمله تدريس و انتشار روزنامه «تجدد» و بيدارى اسلامى مردم بسيار تلاش نمود.

حركت ميرزا كوچك خان جنگلى

(1298- 1340 ه) از مبارزان سلحشور با استعمارگران و از فعالان و حاميان نهضت مشروطه است.وى به دنبال فروكش كردن قيام مشروطه خواهى راه مبارزه و جهاد را در پيش گرفت، نهضت جنگل را تاسيس و رهبرى نمود او در امان و با نظاميان روس وارد جنگ شد.رضاخان نيز از مبارزه او در امان نماند.وى به سهم خود در راه آزادى و طنش تلاش كرد و در كوههاى گيلان بر اثر يخزدگى به شهادت رسيد.عمال رضاخان از او دست‏برنداشتند و سر از بدنش جدا كردند.حركت آزادى خواهانه او سرمشق حركت‏هاى بعدى قرار گرفت.

حركت‏حاج شيخ عبد الكريم حائرى

(1367- 1355 ه) حركت اين عالم جليل القدر در دوره خود حركت زير بنايى و قابل تحسين است.تاسيس حوزه علميه قم و دعوت علما، فضلا و بزرگان علم و اجتهاد به اين حوزه مقدسه يك حركت‏سياسى فرهنگى عظيم در برابر تهاجم فرهنگى رضاخان و استعمارگران بود كه قصد داشتند دين و مذهب را به حاشيه برانند و از جامعه بزدايند.مبارزه با كشف حجاب رضاخانى و ارائه خدمات عمرانى به حوزه‏هاى كربلا و قم از جمله فعاليت‏هاى اين عالم گرامى است.

حركت‏شهيد مدرس(1287- 1356 ه) از چهره‏هاى مبارزه با استعمارگران است كه حركتش در دوران رضاخان شعله‏هاى اميد را در دل مؤمنان برافروخت.

مبارزه با ستمكارى‏هاى دولتمردان در اصفهان و پذيرفتن مسؤوليت نمايندگى مجلس در چندين دوره و مبارزه و مخالفت‏با نفوذ روسيه در ياران، مخالفت‏با قراردادهاى استعمارى انگليس مجموعه فعاليت‏هاى اين عالم مجاهد و سختكوش است.حركت او در اين دوره سياه ادامه راه علماى سلف و الگويى براى آيندگان بود.

حركت‏سيد عبد الحسين لارى(1304- 1342 ه) وى از علماى بزرگ خطه فارس است كه حركت او تاثير سرنوشت‏سازى در تاريخ ايران داشت.تاسيس گروههاى مسلح براى نبرد با بيگانگان، هدايت مردم فارس در نهضت مشروطه، رهبرى مجاهدان تنگستان عليه انگلستان و صدور فتواى جهاد در براندازى دولت قاجار و تشكيل دولت اسلامى در لارستان و حمايت از اصل ولايت فقيه و اثبات علمى آن، عناوين فعاليت‏هاى اين عالم و مبارز است.

حركت نواب صفوى(1303- 1374 ه) اين مجاهد انقلابى با قيام خود در بحبوحه جنگ دوم جهانى و نهضت ملى شدن صنعت نفت‏به روشنگرى اقشار مختلف مردم بر ضد رژيم ستمشاهى دست زد.گروه نظامى فدائيان اسلام را پايه گذارى نمود و افرادى همچون كسروى خائن و...را از ميان برداشت.حركت نظامى او باعث‏بر هم ريختگى اهداف استعمار و نوكران داخلى آنان شد.

حركت آيت الله كاشانى(1264- 1381 ه) مجاهد بزرگ سيد ابو القاسم كاشانى از علماى تاثير گزار در تاريخ صد ساله اخير ايران است.مبارزه با حكومت قاجار، مبارزه فرهنگى و نظامى با انگلستان، تشكيل جمعيت اسلامى عراق عليه انگليس مبارزه با رضاخان و پسرش از مسلمانان انقلابى تونس و مصر و رهبرى نهضت ملى شدن صنعت نفت، از جمله تلاشها و حركت‏هاى اين عالم شيعه است.وى با حمايت و پشتيبانى از فدائيان اسلام در مقابل حكومت طاغوت سدى محكم ايجاد كرده بود.كشته شدن رزم‏آرا بزرگترين سد راه ملى شدن صنعت نفت از ميان برداشته شد و نهضت‏به ثمر رسيد.اما با خيانت ملى گرايان و ليبرال آية الله كاشانى اين عالم مجاهد از وقعيت‏سياسى اجتماعى خود كنار گذاشته شد.

حركت آية الله بروجردى

(1292- 1387 ه) ابهت، وقار و صلابت آية الله بروجردى و عمل كرد ايشان به گونه‏اى بود كه دولت وقت جرات انجام كارهاى ضد اسلامى را در خود نمى‏ديد، مبارزه با بهائيان، تربيت طلاب، اعزام مبلغ به خارج از كشور، تاسيس مجمع تقريب المذاهب و خدمات عمومى و اسلامى از فعاليت‏هاى اساسى اين عالم فرزانه است.وى پس از مرحوم حاج شيخ رياست‏حوزه علميه قم را بر عهده گرفت.

حركت امام خمينى قدس سره

(1320- 1409 ه) پس از رحلت آيت الله بروجردى و به وجود آمدن خلاء در رهبرى حوزه علميه قم حكومت پهلوى دست‏به اقداماتى زد كه موجب خروش علماى درجه اول حوزه علميه قم شد.طرح لايحه انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى در دولت منشا خروش امام خمينى بر ضد طاغوتيان بود اين لايحه شرط اسلام را از منتخبان و منتخبين برداشته و قسم به كتاب آسمانى جايگزين قسم به كلام الله مجيد شده بود.با اين طرح غير مسلمانان و بويژه بهائيان در صحنه سياسى قدرت و نفوذ بيشترى مى‏يافتند.اين حركت دولت‏با مخالفت‏شديد امام خمينى و ديگر علماى حوزه مواجه شد و پس از كشمكش‏هاى بسيار سرانجام دولت لايحه خود را پس گرفت و اولين پيروزى براى حوزه‏هاى علميه پس از رحلت آيت الله بروجردى به ثبت رسيد.

پس از يك ماه شاه اصول شش گانه انقلاب سفيد را مطرح كرد و به رفراندم گذاشت كه با مخالفت‏حوزه و دانشگاه مواجه شد.علما اعلاميه صادر كردند و امام خمينى نيز در اعلاميه خود چنين نگاشت: اين رفراندم مقدمه‏اى براى از بين بردن مواد مربوط به مذهب است.به دنبال اين اعتراضات بازارها تعطيل شد و اعتصاب همه جا را فرا گرفت.امام رفراندم برگزار شد و پس از آن تبليغات داخلى و خارجى بسيارى روى آن صورت گرفت.دولت‏هاى اروپايى و آمريكا به شاه تبريك گفتند.

امام خمينى نوروز سال 42 را عزاى عمومى اعلام كرد و در محرم همان سال وعاظ و مبلغان به افشاگرى عليه شاه پرداختند.13 خرداد كه روز عاشورا بود امام سخنرانى فرمود و عليه شاه و اسرائيل به افشاگرى پرداخت.14 خرداد امام دستگير شد و 15 خرداد مردم به خيابانها ريختند و آن واقعه عظيم و دلخراش به وقوع پيوست.در فروردين 1342 آزاد شد اما پيوسته مراقب اوضاع بود تا در مرداد 1342 حسنعلى منصور نخست وزير قانون مصونيت قضايى اتباع آمريكا را در مجلس به تصويب رساند.

امام اين قانون را استقلال و عزت ايران مغاير دانست و در روز چهارم آبان كه مصادف با ولادت حضرت زهرا نيز بود سخنرانى كرد و نطقى آتشين ايراد فرمود كه: قلب من در فشار است، ايران ديگر عيد ندارد، عيد ايران را عزا كردند، ما را فروختند، عزت ما را پاى كوب كردند.

اين سخنان در آن شرايط حساس احساسات مردم را بر انگيخت آنان با چشمانى اشكبار به سخنان مرجع تقليدشان گوش مى‏دادند و خود را براى دفاع از ايران و اسلام آماده مى‏كردند.امام يك هفته بعد دستگير و به تركيه تبعيد شد.موج اعتراضات اعتصابات و نامه‏ها و اعلاميه‏هاى علما به طرف شاه و دولت‏سرازير شد.اما دولت‏با فشار و تهديد بطور موقت‏بر اوضاع مسلط گشت. امام خمينى پس از تركيه به عراق رفت و 14 سال در تبعيد به سر مى‏برد.در اين مدت به سركوب فعاليت‏هاى سياسى مذهبى و قلع و قمع افراد و جريانهاى اسلامى پرداخت.ساواك شاگردان و مروجان افكار امام را در زندانها شكنجه و آزار مى‏داد، و عده‏اى را به شهادت رساند تا به خيال خود شعله‏هاى انقلاب را خاموش سازد.

شاه از سال 1353 به ترويج‏شاه دوستى و باستانى ستايى به جاى اعتقادات مذهبى پرداخت در سال 1355 تاريخ هجرى شمسى را كه نمادى از حركت و هجرت رسول خدا (ص) بود را به تاريخ شاهنشاهى 2500 ساله تغيير داد و در اين مدت روابط گرمى با اسرائيل و آمريكا بر قرار كرد، تا اينكه در سال 56 جرقه‏اى موجب خروش مردم شد.

17 دى ماه 1356 در روزنامه اطلاعات به امام خمينى توهين شد.19 دى ماه حركت مردم قم در اعتراض به اين جسارت انجام گرفت.عمال رژيم در اين اعتراض تعدادى را به شهادت رساندند اين حادثه نقطه شروع انقلاب اسلامى ايران شد.چهلم شهداى قم در تبريز باعث كشته شدن تعدادى در اين مراسم شد، و چهلم‏ها يكى پس از ديگرى آغاز گشت تا به فرار شاه و ورود امام و پيروزى انقلاب اسلامى در 22 بهمن 1357 منجر شد.