فاطمه همان بتول ، محدثه ، راضیه ، مرضیه ،زکیه ،طاهره مبارکه ،صدیقه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1388/03/03
فراق یاس احمد
در کتاب "مثنوی ریحانه الرسول "که زندگانی فاطمه زهرا (س) از کودکی تا شهادت ایشان به گونه نظم و شعر آمده است صحنه و زمان دفن وی چنین بیان شده است:
اشــک ریزان گفت حیدر با رسول | یا محمّد! می رســد نزدت بتـــول |
صبـرمی خواهم کنون اندر فراق | شاکیم بر حـقّ از این اهل نفــاق |
ارث او را غصــب کـرده غاصبـیـن | گرچه یادت تازه بودش ای امیــــن |
یـا رســول الله قــد استُــرجعــت | این امـانت درخفــــا بی جمعیـّـت |
دفــن کـردم مـخفیـــانه دختــرت | چون که خواهان بود این را کوثرت |
پس بگیــر از مـن کنون دردانه ات | کـــرد رجعــت این زمان ریحانه ات |
مرتضی بنشست آن گه بر زمین | تــا ببوســد مرقـــد دخــت امیــن |
سر به روی قبر زهرا او گذاشت | یاوری چون "فاطمه"، دیگر نداشت |
زمـزمــه می کرد حیــدر آن زمان | گفــت : آمد زود ای زهــرا خــزان |
حال باشـی با "محمّد"، در برین | لیــک باشد همســـرت تنهـاترین |
از غــم فقـــدان آن "یاس کبــود" | مـــرتضی را طاقــت رفــتن نبــود |
قبــر او پنهــان بکردی مرتضـــی | تـــا شــود دوران غیبـــت انقضــا |
بوی نرگس چون شود پر در جهان | یاس احمد هم شود قبرش عیان |