تبیان، دستیار زندگی
روزی كه اسكات فیتزجرالد به توصیه دوستش نسخه‌ای از كتاب رباعیات شاعر ایرانی، حكیم عمر خیام نیشابوری را به دست گرفت تا آنها را به زبان مادری‌اش بازگرداند، فكر نمی‌كرد ترجمه آثار شاعری كه در قرن یازدهم میلادی می‌زیست....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاعر رازآلود

شاعر راز آلود

در این نوشتار با اشاره به ابهامات بزرگی كه در زندگی این شخصیت جهانی ایران زمین وجود دارد بر اهمیت تمركز پژوهش‌ها در زمینه بازشناسی زندگی و آثار این بزرگمرد تاكید می‌شود.

روزی كه اسكات فیتزجرالد به توصیه دوستش نسخه‌ای از كتاب رباعیات شاعر ایرانی، حكیم عمر خیام نیشابوری را به دست گرفت تا آنها را به زبان مادری‌اش بازگرداند، فكر نمی‌كرد ترجمه آثار شاعری كه در قرن یازدهم میلادی می‌زیست اركان ادبیات جهان را به لرزه در آورد و ناگهان جهان ادبیات با تمام احترام در برابر بزرگمردی از سرزمین پارسیان بایستد.

فیتزجرالد در ترجمه آثار خیام خود را به ترجمه لفظ به لفظ محدود نكرد، بلكه همه ذوق ادبی خود را در بازآفرینی فضای رباعیات به كار گرفت. چند سالی از ترجمه او نگذشته بود كه اندك‌اندك اروپا به گنجینه شعر خیام پی برد و پس از آن خیام سرایی به شیوه‌ای ادبی و رایج در تمام اروپا تبدیل شد و ترجمه‌های پی در پی شعرها به زبان‌های مختلف جهان باعث شد كه شهرت خیام و مترجم رباعیات او از روسیه تا امریكا گسترش یابد و حتی شاعران عرب تحت تاثیر توجه اروپاییان به راز شعر خیام پی‌ببرند. خیام و نیشابور از آن تاریخ به نمادی از نوعی تفكر تبدیل شد و در ادبیات جهان راه یافت.

شاید بسیاری از كسانی كه تحت تاثیر كلمات و مفاهیم شعری خیام بودند، نمی‌دانستند او پیش از آن‌كه یك چهره ادبی باشد، شخصیتی علمی و فلسفی دارد. نمی‌دانستند او همان كسی است كه نظریه‌ای درباره نسبت‌ها هم عرض با نظریه اقلیدس را ابداع كرده است و نظریه هندسی معادلات درجه سوم او ثابت كرد كه معادله درجه سوم ممكن است دارای بیش از یك جواب باشد یا این كه اصلا جوابی نداشته باشد.

نمی‌دانستند كه او نخستین كسی بود كه گفت معادله درجه سوم را نمی‌توان عموما با تبدیل به معادله‌های درجه دوم حل كرد، اما می‌توان با به كار بردن مقاطع مخروطی به حل آن دست یافت و البته نمی‌دانستند كه مثلث حسابی پاسكال و دو جمله‌ای نیوتن را نخستین‌بار خیام به جهان ریاضیات تقدیم كرد و صد البته درخصوص تقویم جلالی و شاهكار نجوم ایرانی نیز چیزی نشنیده بودند و دیدگاه‌های فلسفی او را كه تالی ابن سینا خوانده می‌شد نخوانده بودند.

منتها همه اینها مهم نبود، آنها به بخشی از عظمت وجودی خیام كه در قالب ایرانی رباعی به جهان اندیشه راه یافته بود دست یافته بودند و برای دنیا همین كافی بود كه شاعری را بیابد كه سرنوشت بشر را با چنین ایجازی بیان كند:

آمد شدن تو اندرین عالم چیست؟

آمد مگسی پدید و ناپیداشد!

راز شاعری یك حكیم‌

خیام به شكلی عجیب و گاه آزاردهنده رازناك است. شاید بخشی از ابهامی كه همه ما درباره زندگی و آثار او داریم خودخواسته باشد. شاید او چهره واقعی خویش را در سطور ناخوانده تاریخ به دست خویش محو كرده باشد تا آیندگان با شاعری روبه‌رو باشند كه نه تنها آثارش بلكه حتی تاریخچه زندگی‌اش در پشت ابری از راز و تردید وشك مخفی است.

اگر به سیاست نامه «خواجه نظام‌الملك» بنگریم، بخشی از این فضای حذفی و خطرناك بر ما آشكار می‌شود؛ آنجا كه خواجه نظام همه معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را بشدت می‌كوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون می‌داند و البته باید به خاطر داشته باشید خواجه نظام بر مسند سیاست و حكومت تكیه داشت و دست به گردن زدن نوكرانش هم حرف نداشت.

شاعر راز آلود

در این دوران فضای سیاسی كشور نیز به دلیل درگیری‌های پی‌درپی نظام‌های سیاسی در ایران و ظهور و رشد باطنیان و فضای سیاسی جهان اسلام به دلیل جنگ‌های صلیبی آشفته بود و دانشمندانی چون ابن سینا و ابوریحان بیرونی در اواخر عمر آینه‌ای از محنت و رنج دانشمندان ایرانی در آن فضای نامساعد بودند.

باید بپذیریم كه آنچه از خیام می‌دانیم در برابر آنچه نمی‌دانیم بسیار اندك است و با این همه مجبوریم در برابر بزرگی شخصیت علمی و هنری او تعظیم كنیم.

نخستین پرسش از اینجا آغاز می‌شود كه آیا اصلا خیام شاعر بوده است؟ حقیقت این است كه معاصران او هیچ اشاره‌ای به شاعری‌اش نكرده‌اند؛ نه« نظامی عروضی» در4 مقاله شیرینش و نه «ابوالحسن بیهقی» كه او را الدستور الفیلسوف حجت الحق الخیام نامیده است.

نخستین اقوال درباره شاعری او نیم قرن پس از مرگش در بیان «عمادالدین كاتب اصفهانی» و نیم قرن پس ازآن در مرصادالعباد «نجم‌الدین رازی» ذكر شده است. زنده‌یاد استاد« سیدمحمد محیط طباطبایی» نخستین كسی است كه دلیرانه در عرصه خیام‌پژوهی وارد شد و همه نقل‌قول‌های رایج را به چالش گرفت و گفت كه خیام شاعر و ریاضیدان دو نفر بوده‌اند و آنچه از شعر خیام به دست ما رسیده است از آن علی خیام است. آیا این ایده استاد قرین حقیقت است؟ ما نمی‌دانیم! چنانچه برخی می‌گویند آنچه از اشعار علی خیام در معجم الالقاب به دست ما رسیده است ارزش ادبی چندانی ندارد و البته رباعی نیز نیست.

از سوی دیگر حتی اگر انتساب رباعیات را به خیام بپذیریم، باز هم مشكل رباعیات جعلی و حقیقی بر سر جای خود است. این مشكل در تمام تاریخ ادبیات ما جاری بوده است كه به محض شهرت ادبی یا عرفانی شخصی مجموعه‌ای از آثار تقلیدی به نام او در نسخه‌های الحاقی راه می‌یافته است كه تنقیح آنها یكی از مهم‌ترین وظایف دانشكده‌های ادبیات است.

استاد« جلال‌الدین همایی » در تصحیح رباعیات طربخانه به همین نكته به صورت مفصل و علمی اشاره كرده و نشان داده است بسیاری از رباعیاتی كه به نام خیام به نسخه‌ها راه پیدا كرده و زبان تندتری نیز دارد الحاقی است. نسخه‌شناسان و مصححان با بررسی آثار قابل اعتمادی كه در آنها شعری از خیام آمده است (و اغلب مربوط به قرن نهم به بعد است) به شماره 57‌رباعی صحیح الانتساب دست یافته‌اند كه صدالبته دانستن صحت صددرصد آنها هم كاری محال است. اینچنین است كه رویكردهای متن‌محور در تفسیر و توضیح شعر خیام چندان به كار نمی‌آید.

خیام اگر بپذیریم شاعر بوده است و باز اگر بپذیریم رباعیات موجود همگی از اوست در شعر شاعری تكرو و خط شكن بوده است؛ و شاید علتش این است كه شاعری برایش كاری جنبی و تفننی بوده است نه دغدغه‌ای همیشگی. قالب رباعی برای بسیاری از شاعران تنها مجالی برای طبع آزمایی محسوب شده است؛ اما او این قالب را كه انعطاف موسیقایی بالا و قدرت ایجاز شدیدی دارد برای بازگویی اندیشه‌هایش انتخاب كرده است و بیگمان حیات همیشگی قالب رباعی مدیون هنروری خیام است.

از سوی دیگر شیوه سرودن او با شیوه‌های مالوف ادبی روزگار كاملا متمایز است. او برخلاف بسیاری از معاصرانش زبانی پیچیده و سخت یاب ندارد. زبان در راحت‌ترین شكل ممكن استفاده شده است و آنچه شعر را ماندگار می‌كند، برجستگی عنصر تفكر است.

بسیاری معتقدند خیام گاهی با یك رباعی كاری كرده است كه خود با یك رساله فلسفی درصدد انجام آن بوده است؛ اما باز اینجا نیز پرسشی مطرح می‌شود كه آیا نسبتی میان تفكر جبرگرایانه رباعیات با تفكر یك فیلسوف مشایی مسلمان می‌توان برقرار كرد؟ پرسشی كه بسیاری از محققان به آن پاسخ‌هایی داده‌اند، اما همچنان جای بحث دارد.

ضرورت تفكر انتقادی‌

شاعر راز آلود

نگارنده حدود 10 سال پیش در كنگره بین‌المللی بزرگداشت خیام در نیشابور به یاد دارد كه تنها سخنرانی كه جسارت كرد و با تفكری انتقادی به خیام نزدیك شد، زنده‌یاد استاد« احمد بیرشك» بود كه گفت تقویم جلالی در ایران باستان مورد استفاده بوده است و خیام آن را در بهترین صورت بازپیرایی و به نام خود كرده است.

نكته مهم و مغفول در خیام‌شناسی امروز ما همین نكته است كه باید او را دوباره بشناسیم، اما نه آنچنان كه دلمان می‌خواهد بلكه آنچنان كه بوده است.

بسیاری از كسانی كه به آثار خیام نزدیك شده‌اند به دنبال اثبات یك فرضیه پیشینی بوده‌اند.« صادق هدایت» كوشیده است از دل رباعیات خیام یك صادق هدایت قرن پنجمی بیرون بكشد و دیگرانی نیز از موضع اثبات مسلمانی خیام شعر او را تحلیل كرده‌اند.

باید پذیرفت خیام هنرمند و اندیشمندی بزرگ بوده است كه البته از نارسایی‌های وجود آدمیزاد نیز خالی نبوده پس برای شناخت او نیاز به یك پروژه چندوجهی بزرگ است. در این فرآیند شاعران، ادیبان، نسخه‌شناسان، فیلسوفان، زبان‌شناسان، ریاضیدانان و منجمان باید مشاركتی توامان داشته باشند و با بازخوانی و تحلیل علمی و بدون پیشداوری آثار باقیمانده یا نوشته‌های مربوط به او، به تصویری واقعی از یكی از بزرگان تاریخ و فرهنگ این سرزمین دست یابند.

او خود سروده است:

گر من ز می ‌مغانه مستم هستم‌

گر كافر و گبر و بت‌پرستم هستم‌

هر طایفه‌ای به من گمانی دارد

من زان خودم چنان كه هستم هستم.


آرش شفاعی‌

تنظیم : بخش ادبیات تبیان