تبیان، دستیار زندگی
علاّمه آیة الله حاج سیّد محمّد حسین حسینى طهرانى فرزند مرحوم آیة الله حاج سیّد محمّد صادق حسینى طهرانى در بیست و چهارم محرّم الحرام سال 1345 هجرى قمرى در طهران در خانواده‏اى اصیل و از اهل علم و تقوى دیده به جهان گشودند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علاّمه آية الله حاج سيّد محمّد حسين حسينى طهرانى
علاّمه آیة الله حاج سیّد محمّد حسین حسینى طهرانى

علاّمه آية الله حاج سيّد محمّد حسين حسينى طهرانى فرزند مرحوم آية الله حاج سيّد محمّد صادق حسينى طهرانى در بيست و چهارم محرّم الحرام سال 1345 هجرى قمرى در طهران در خانواده‏اى اصيل و از اهل علم و تقوى ديده به جهان گشودند

تولد

دوران كودكى و نوجوانى

استادان

هجرت به نجف

مبارزات سیاسی

دوران پیروزی انقلاب

آثار و تالیفات

تولد

علاّمه آية الله حاج سيّد محمّد حسين حسينى طهرانى فرزند مرحوم آية الله حاج سيّد محمّد صادق حسينى طهرانى در بيست و چهارم محرّم الحرام سال 1345 هجرى قمرى در طهران در خانواده‏اى اصيل و از اهل علم و تقوى ديده به جهان گشودند. ايشان از طرف مادرِ پدر از خاندان مجلسى كه داراى ستارگان پر فروغى همچون آيات بزرگ الهى: علاّمه ملاّ محمّد تقى مجلسى و علاّمه ملاّ محمّد باقر مجلسى و آية الله مجدِّد وحيد بهبهانى و آية الله علاّمه سيّد مهدى بحرالعلوم و آية الله بروجردى قَدّس اللهُ أسرارَهم مى‏باشد و از طرف مادرِ مادر از خاندان ارزشمند حاج ملاّ مهدى و حاج ملاّ أحمد نراقى رضوان الله عليهما ميباشند.

دوران كودكى و نوجوانى

دوران كودكى و نوجوانى را تحت تربيت‏هاى دلسوازنه پدر بزرگوارشان گذرانيده پس از طىّ تحصيلات ابتدائى، دوره آموزش متوسّطه را در رشته مكانيك و ماشين‏سازى با درخششى فوق العاده به إتمام رسانيدند، و با وجود پيشنهادهاى بسيار براى ادامه تحصيل در خارج و پذيرش مسؤوليّت‏هاى مهم در رشته‏هاى مختلف، سربازى إمام زمان عجّل الله تعالى فرجَه الشّريف و تحصيل علوم دينى را برگزيدند. و پس از آنكه در مشهد الرّضا عليه السّلام بدست مرحوم آية الله آقا ميرزا محمّد طهرانى ـ صاحب «مستدرك البحار» كه از بزرگان عصر و دائى پدرشان بود ـ عمامه گذارى نموده و به لباس علم و تقوى ملبّس گرديدند، براى شروع علوم حوزوى در نوزده سالگى ـ در سال 1364 هجرى قمرى ـ عازم شهر مقدّس قم شده و در مدرسه حجّتيّه اقامت گزيدند.

استادان

علامه طباطبایی

و در همان سال‏ها به جمع اوّلين شاگردان علاّمه طباطبائى رضوان الله عليه پيوسته و از خواصّ اصحاب ايشان گرديدند، و در عرفان عملى و تفسير وحكمت از خرمن پر فيض اين رَجُل الهى بهره‏ها بردند؛ كه اين ارتباط نزديك و بهره‏ورى علمى و روحى تا پايان عمر نورانى ايشان استمرار داشت.

همچنين در حوزه مقدّسه قم از محضر بزرگانى مانند آية الله حاج شيخ عبدالجواد سدهى و آية الله حاج سيّد رضا بهاءالدّينى و آية الله حاج شيخ مرتضى حائرى و أعلامى همچون آية الله سيّد محمّد داماد و آية الله سيّد محمّد حجّت و آية الله حاج آقا حسين بروجردى رضوان الله عليهم أجمعين در سطوح مختلف استفاده‏هاى شايانى بردند و پس از هفت سال تلاش علمى و مجاهدات عملى به كسب درجات بالاى علم و معرفت و رشد روحى نائل آمدند.

در آغاز سال 1371 هجرى قمرى در بيست و شش سالگى با نظر و توصيه بزرگانى چون علاّمه طباطبائى و آية الله شهيد شيخ محمّد صدوقى يزدى أعلى الله مقامهما براى تكميل تحصيلات خود عازم شهر عشق و ولايت، مدفن پاك باب علم نبوى: نجف اشرف گرديده و به آستان بوسى و استضائه از درياى بى‏كران نور مولى الموحّدين أميرالمؤمنين عليه و على أولاده أفضل صلوات المصلّين نائل آمدند، و در فقه و اصول و حديث و رجال از بزرگان والامقامى همچون آية الله حاج شيخ حسين حلّى و آية الله حاج سيّد أبوالقاسم خوئى و آية الله حاج سيّد محمود شاهرودى و آية الله حاج شيخ آقا بزرگ طهرانى قدّس اللهُ أسرارَهم استفاده‏هاى فراوانى برده و كمال علمى خويش را رشدى عظيم بخشيدند.

هجرت به نجف

در همين دوران بنا به سفارش علاّمه طباطبائى كه اوّلين استاد سلوكى ايشان بود با آية الله حاج شيخ عبّاس قوچانى وصىّ مرحوم آية الحقّ و العرفان حاج سيّد على آقاى قاضى قدّس الله نفسه الزّكيّة در مسائل سلوكى حشر و نشر داشتند و به مؤانست و مراوده با آية الله حاج سيّد جمال الدّين گلپايگانى و تثبيت پايه‏هاى عرفان عملى خويش پرداختند، و در طول مدّت اقامت در نجف اشرف از بيتوته هر شب پنجشنبه در مسجد سهله بهره‏ها بردند.

مجاهده‏ها و مراقبه‏هاى مستمرّ و رياضتهاى شرعيّه تحت فيوضات حضرت أميرالمؤمنين عليه السّلام و عنايات خاصّ حضرت سيّد الشّهداء سلام لله عليه سرانجام ايشان را به حضور انسان كامل و روح مجرّد و نادره دهر مرحوم حاج سيّد هاشم موسوى حدّاد رضوان الله عليه كه از اقدم و افضل شاگردان مرحوم آية الله حاج سيّد على آقاى قاضى أعلى الله مقامه الشّريف بود، رسانيد و فصل نوينى در زندگيشان پديد آورد كه موجب به ثمر نشستن زحمات و مجاهدت‏هاى سلوكى و تحقّق به حقيقت توحيد و ولايت إلهيّه بود.

در سال 1377 هجرى قمرى در سى و سه سالگى پس از اتمام تحصيلات عاليه و رسيدن به درجه اعلاى اتقان در علوم عقلى و نقلى و كسب فضائل ظاهرى و باطنى، جهت اداى تكليف و اقامه شعائر الهى و ترويج و گسترش توحيد و ولايت در امتحانى سخت و دشوار به اشاره مرحوم حضرت حدّاد رضوان الله تعالى عليه و امر حضرت آية‏الله حاج شيخ محمّد جواد انصارى همدانى رحمة الله عليه به طهران بازگشتند و در مسجد قائم خيابان سعدى در سنگر محراب و منبر به نشر أحكام اسلام و ارشاد مردم و تهذيب و تزكيه نفوس مستعدّه و تبيين معارف الهيّه و دعوت به توحيد و ولايت و تصحيح و تعميق ارتباط مردم با قرآن و عترت پرداختند.

تلاش مخلصانه و مستمرّشان با توجّه به ابعاد گسترده عملى و شدّت درجه اخلاص و نظم و پشتكار خستگى ناپذير و روحيّه تشكيلاتى كار كردن و ابتكاراتى كه در اداره مسجد بكار ميگرفتند و جلسات پر بارى كه شخصا اداره مى‏نمودند تأثيرى شگرف در ياران و شاگردانشان بجا گذاشت و مسجدشان را در آن سالهاى سرد و سياه حكومت طاغوتى همانند پناهگاهى روشن و پر فروغو زنده و پويا اسوه مساجد ديگر ساخت.

محمد جواد انصاری

در خلال اين سالها ارتباط خود را با مرحوم آية الله شيخ محمّد جواد أنصارى و مرحوم حضرت آقاى حدّاد از طريق مكاتبات و مسافرتهاى متعدّد استمرار بخشيدند و در سايه دستورات إلهى اين بزرگواران مراحل ترقّى را يكى پس از ديگرى پيمودند تا نهايةً به بالاترين درجات معنوى رسيده و در اوج قلّه توحيد استقرار يافتند.

مبارزات سیاسی

ايشان در آغاز ورود به طهران و استقرار در سنگر هدايت مردم اساسى‏ترين كار را تشكيل حكومت اسلام دانسته و در راستاى حركت به سمت تحقّق آن به ايجاد جلسات همفكرى با علماى بزرگ و طرح و پى‏گيرى مسائل مختلف و مشكلات اين مسير طولانى پرداختند كه با رحلت آية الله بروجردى و تحرّكات اسلام ستيزانه حكومت شاه و قيام مردم به زعامت عالمان دينى و درخشش فوق‏العاده حضرت آية الله خمينى در اين صحنه حضرت آقا كه با ايشان سابقه آشنائى داشتند ارتباطى دقيق و محكم را پى‏ريزى نموده قدم به قدم در مسير شروع و اوج‏گيرى نهضت به هم فكرى و همكارى گسترده پرداختند، و ضمن جذب ياران مطمئن و متعهّد براى فداكارى در مسير حذف حكومت طاغوت و تحقّق حكومت اسلام از هيچ تلاشى دريغ نكردند، و در مواقع حسّاس براى نجات رهبرى نهضت از زندان و اعدام فعّاليّتى وسيع و همه جانبه و مؤثّر را طرّاحى و اجرا نمودند.

در ادامه نهضت با توجّه به اصرارشان بر لزوم كار تشكيلاتى و منسجم و به دنبال تبعيد آية الله خمينى به نجف اشرف، حركات روشنگرانه و مبارزات سياسى خويش را در قالبى ديگر و با پوشش‏هاى لازم ادامه داده و سالهاى تلخ و نفس‏گير دوره حكومت سياه طاغوت را با جنگى فرهنگى عليه طاغوتيان بسر آوردند و با ناكام گذاشتن نيروهاى اطّلاعاتى دشمن و نهايت استفاده ازفرصت‏هاى مناسب، اهداف معرفتى و تربيتى خويش را به كرسى نشاندند.

دوران پیروزی انقلاب

هنگاميكه با الطاف خاصّ الهى و عنايات حضرت بقيّة الله الأعظم أرواحنا فداه و توجّهات و أدعيه خالصانه اولياء الله و از جان گذشتگى و ايثار و اتّحاد مردم در پيروى از علماى دين براى تحقّق حكومت اسلام و تلاش پى‏گير و مخلصانه رهبر كبير انقلاب آية الله خمينى أعلى الله درجته و مبارزان و مجاهدان فى سبيل الله، حكومت طاغوت سرنگون و نهضت پيروز گشت و جمهورى اسلامى تأسيس گرديد؛ ايشان نيز در استمرار فعّاليّتهاى قبلى خود نهايت تلاش خويش را در شكل گيرى صحيح قانون اساسى بكار بستند و با تدوين و نشر نامه‏اى روشن و گويا و جامع، خطاب به رهبر كبير انقلاب و بنيان گذار جمهورى اسلامى پيرامون پيش‏نويس قانون اساسى بر حاكميّت اسلام و محوريّت ولايت فقيه تأكيد و براى تصويب آن در مجلس خبرگان از راههاى مختلف كوشش نمودند.

همچنين براى تحقّق آرمان‏هاى بلند حكومت اسلام و حلّ مشكلات آينده نظام به ملاقاتهاى خصوصى با رهبر فقيد انقلاب روى آوردند كه چون ملاقاتها كوتاه و فرصت ناچيز بود نظرات و طرح‏هاى خويش را در قالب بيست پيشنهاد مهمّ و كليدى به مرحوم آية الله شهيد مطهّرى رضوان الله عليه كه از دوستان قديمى و شاگردان سلوكى ايشان به شمار مى‏آمدند براى ابلاغ به محضر آية الله خمينى ارائه نمودند.

آثار و تالیفات

بارى ايشان پس از بيست و سه سال تلاش مستمرّ و مخلصانه در سال 1400 هجرى قمرى به امر استاد سلوكيشان مرحوم حدّاد قدّس الله سرّه به منظور مجاورت و آستان بوسى حضرت ثامن الحجج علىّ بن موسى الرّضا عليه آلاف التّحيّة و الثّنآء به مشهد مقدّس مهاجرت نموده و در مدّت پانزده سال پايانى عمر نورانى و پر بركت خويش لحظه‏اى از تلاش بى‏دريغ براى ترويج توحيد و ولايت و تربيت نفوس مستعدّه، و دستگيرى از شوريدگان و عاشقان كوى دوست و تربيت طلاّب فاضل و عامل، و تدوين و نشر «دوره علوم و معارف اسلام» فروگذار ننموده و آثار گرانقدرى در زمينه علوم و معارف اسلام بجاى گذاشتند همچون:

الله شناسى (سه جلد)

امام شناسى (هيجده جلد)

معاد شناسى (ده جلد)

تحقيق و شرح «رساله سير و سلوك منسوب به بحرالعلوم»

رساله لبّ اللباب در سير و سلوك اُولى الألباب

توحيد علمى و عينى

مهر تابان

روح مجرّد

رساله بديعه

رساله نوين

رسالةٌ حولَ مسألة رؤية الهلال

وظيفه فرد مسلمان در احياى حكومت اسلام

ولايت فقيه در حكومت اسلام (چهار جلد)

نور ملكوت قرآن (چهار جلد)

نگرشى بر مقاله بسط و قبض تئوريك شريعت دكتر سروش

رساله نكاحيّه: كاهش جمعيّت ضربه‏اى سهمگين بر پيكر مسلمين

نامه نقد و اصلاح پيش نويس قانون اساسى

لَمعاتُ الحسين

هديّه غديريّه: دو نامه سياه و سپيد

رحلت

آرى، اين عالم ربّانى و بزرگ مرد الهى با پشت سر گذاشتن چندين بيمارى سنگين و خطرناك كه آثار برخى از آنها تا پايان عمر مباركشان استمرار داشت، لحظه‏اى از تلاش خدائى خود آرام نگرفت و سرانجام پس از هفتاد و يكسال مجاهده فى سبيل الله در صحنه‏هاى مختلف، در روز شنبه نهم ماه صفر سال 1416 هجرى قمرى قالب بدن را رها كرده و به ملكوت اعلى پيوست.

مقام معظّم رهبرى حضرت آية الله خامنه‏اى مدّ ظلّه العالى ضايعه رحلت ايشان را در پيامى بلند و رسا و با تعابيرى كم نظير تسليت گفتند، و پيكر مطهّرشان پس از تشييع با شكوه علماء و طلاّب و با نمازى كه آية الله بهجت در صحن آزادى بر ايشان اقامه نمودند، در قسمت جنوب شرقى صحن انقلاب (عتيق) در آستانه كفشدارى شماره 4 حرم مطهّر بخاك سپرده شد؛ و همانگونه كه آرزوى قلبى خود را از قبل ابراز نموده بودند، مرقدشان در ناحيه پائين پا و پشت سر حضرت امام علىّ بن موسى الرّضا عليه آلاف التّحيّة و الثّنآء زير پاى زائران بارگاه ملكوتى آن حضرت قرار گرفت. والسّلامُ عليه يومَ وُلِد و يومَ مات و يومَ يُبعَث حَيًّا.