تبیان، دستیار زندگی
تلاوت قرآن نیز مانند هر عمل مستحب دیگر داراى آدابى است كه خود بر دو نوعند: ظاهرى و باطنى. از این دو قسم آداب باطنى تلاوت قرآن از اهمیت بیشترى برخوردار است كه در هنگام تلاوت قرآن بایستى مد نظر قرار گیرد. براى تلاوت قرآن ده ادب باطنى است كه به ترتیب در پى م
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آداب باطنی تلاوت قرآن – قسمت دوم

تعالی

مقدمه

قرآن به عنوان آخرین وحى الهى كه بر افضل انبیاء الهى نازل شده نور هدایت ابدى براى بشریت و تجلى خداوند در كلامش بود. قرآن شاهد زنده بر نبوت رسول اكرم(ص) و گرامى ترین برهان بر حقانیت اوست، زیرا دلیلى دائمى و حجّتى همگانى به شمار مى آید كه تمامى ابعاد و جوانب آن نشان از دانش نامتناهى ربانى دارد و هیچكس را یاراى آن نبوده و نخواهد بود، كه مانند این كتاب را از پیش خود بیاورد.

از جمله عواملى كه قرآن را در دلها و مصاحف حفظ مى كند، تلاوت و مداومت در مطالعه آن است. تلاوت قرآن نیز مانند هر عمل مستحب دیگر داراى آدابى است كه خود بر دو نوعند: ظاهرى و باطنى. از این دو قسم آداب باطنى تلاوت قرآن از اهمیت بیشترى برخوردار است كه در هنگام تلاوت قرآن بایستى مد نظر قرار گیرد. براى تلاوت قرآن ده ادب باطنى است كه به ترتیب در پى مى آید.

آنچه گذشت : فهمیدن اصل كلام ؛ آگاهى به عظمت متكلم ؛ تـدبـر ؛ حضور قلب و ترك حدیث نفس

تـفـهّـم

منظور از تفهم آن است كه از هر آیه اى آنچه سزاوار آن است برداشت و استنباط كند (یعنى مراد از تفهم آن است كه براى هر آیه اى، توضیح و شرحى مناسب با موضوع آن، بدست آورد) تفهّم در ادامه تدبر است. چه بسا كسى تدبر كند اما حصول نتیجه اى نباشد، یعنى باید آن قدر تدبر كرد تا مفهوم آیه را دریافت. بر این اساس آیات قرآن مشتمل بر مطالب گوناگونى است (از صفات آفریدگار گرفته تا صفات آدمیان و...) كه دانستن هر یك چراغى است فرا راه تكامل انسان.

ترك موانع فهم

بعضى از مردم به خاطر اینكه شیطان پرده اى بر فهم آنان افكنده است، از فهم معانى قرآن محروم و از درك اسرار و شگفتى هاى آن بى بهره اند، قارى قرآن بایستى در رفع موانع و حجب شیطانى بكوشد. مهمترین حجابهاى فهم چهار مورد است:

    حجاب اوّل: برخى از افراد (قاریان)، تمام تلاش و توجه خویش را صرف تلفظ صحیح كلمات قرآن مى كنند، تا مبادا حرفى را از مخرج نادرست، ادا كنند، در چنین وضعیتى دیگر براى توجه به معانى، مجالى باقى نمى ماند. كه این كار به عهده شیطان است كه موكل بر قرآن شده تا با وسوسه مردم را از درك معانى كلام الهى باز داشته و مردم را وا دارد كه در ادا به حروف تردید نمایند.

    حجاب دوم: اینكه تلاوت كننده در مسائل، متقلد نظریه اى باشد كه به تقلید آن را یاد گرفته و نسبت به آن جمود و تعصب داشته باشد این چنین اعتقاد و تعصبى مانع از ارتقاء است و به او اجازه نمى دهد كه غیر از مورد اعتقادش به مطلب دیگرى بیندیشد.

    حجاب سوم: این است كه قارى و تلاوت كننده قرآن بر گناهى اصرار ورزد و یا متكبر و یا مبتلا به هواى نفس باشد. این گناهان سبب تاریكى دل مى گردد و مانند غبار بر آیینه قلب نشسته، از تجلى حق جلوگیرى مى كند و این بزرگترین حجاب دل است و بیشتر مردم به این حجاب گرفتارند.

    حجاب چهارم: این است كه تفسیر ظاهرى آیه را بخواند و بپذیرد كه كلمات قرآن در معانى خود منحصر به آن است كه از ابن عباس و مجاهد و امثال آنها نقل شده است. و بقیه تفسیر به رأى است و این خود از حجابهاى بزرگ فهم قرآن است.

تخصیص

تخصیص یعنى اینكه تلاوت كننده در نظر بگیرد كه مقصود از هر خطاب قرآن، خود اوست پس اگر نهى از امرى را در قرآن مى خواند، یا وعده و وعیدى را مى شنود خود را مخاطب بداند و اگر داستانهاى انبیاء و اقوام گذشته را قرائت مى كند آنها را به منزله افسانه تلقى نكند بلكه بداند كه مقصود از آنها عبرت است و قارى بایستى از لا به لاى آنها آنچه را مورد نیاز مى باشد برگیرد. در قرآن كریم مى خوانیم: «ولقد یسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر; یعنى ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختیم. پس آیا پند گیرنده اى هست؟»

تأثیـر

تأثیر آن است كه قرائت كننده قرآن از آیات گوناگون كلام الهى متأثر شود و به حسب مضمون هر آیه حالت حزن و اندوه یا نشاط و شادى برایش حاصل گردد; چنانكه پیامبر اكرم(ص) خود از آیات الهى متأثر بود. در این صورت قلب آماده تأثیر پذیرى مى شود. قارى باید به تناسب معناى آیه حالتى مناسب در دل احساس كند، اگر به آیه عذاب مى رسد احساس وحشت نماید و اگر به آیه مغفرت مى رسد، شاداب باشد. از این رو گفته اند بنده اى كه با ایمان قرآن را بخواند، اندوهش افزون و شادیش اندك، گریه اش فراوان و خنده اش كم، دل مشغولیش بسیار و راحتیش، قلیل است.

ترقـى

ترقى یعنى اینكه تلاوت كننده قرآن به مرحله اى ارتقاء یابد كه گویا كلام را از خداوند مى شنود. قرائت سه درجه دارد: پایین ترین آن این است كه قارى آن را بر خدا مى خواند و خود را در برابر او مى بیند در این مرحله حال او، حالت درخواست و تضرع و گریه و زارى خواهد بود.

درجه فراتر اینكه تلاوت كننده با قلب خود شهادت دهد كه پروردگار با الطافش او را مخاطب ساخته و مشمول نعمات خود قرار داده است در این مرحله مقام قارى، مقام حیا و تعظیم و گوش دادن و فهم است.

درجه سوم اینكه در كلام، متكلم و در كلمات، صفات او را ببیند و لذا به خود و قرائت خود ننگرد و همت و كوشش او تنها گوینده این كلمات باشد و اندیشه اش را متوجه او كند گویا مستغرق در دیدار گوینده است نه به قرائت و حتى نه به نعمت و شكر منعم. امام صادق(ع) مى فرماید «والله لقد تجلى الله نحلقه فى كلامه ولكن لا یبصرون»; به خدا قسم، خداوند در كلام خود تجلى كرد ولى آنان نمى بینند.

تـبــرّى

تبرى آن است كه تلاوت كننده قرآن، در هنگام تلاوت از نیرو و توان و توجه خود دورى كند و با چشم خشنودى و تزكیه به خود ننگرد، هنگامى كه آیات بهشت و مدح صالحان را مى خواند به خود تطبیق ندهد، بلكه براى اهل یقین و صدیقین گواهى دهد و ابراز اشتیاق نماید كه به آنان بپیوندد و زمانى كه آیه غضب و مذمت گناهكاران و مقصران را مى خواند به خود تطبیق دهد و در خشیت و خوف خود را مخاطب سازد و امیر المؤمنان على(ع) به همین نكته اشاره دارد در آنجا كه مى فرماید: «اذا مرّوا بآیة تخویف اصوا الیها مسامح قلوبهم وظنوا ان زفیر جهنم وشهیقها فى اصول آذانهم; هنگامى كه به آیه اى بر مى خورند كه در آن ذكر تهدیدى است; با گوش قلب آن را مى شنوند و چنین مى اندیشند كه صداى آتش جهنم در گوشهایشان است».

در پایان از خداوند منان خواهانیم كه ما را از فواید معنوى آداب باطنى قرآن برخوردار بگرداند.

سید سعید آل طه
تنظیم برای تبیان: حسین عسگری