تبیان، دستیار زندگی
این‌ آرزوی‌ شیعیان‌ و آرزوی‌ أهل‌ البیت‌ بود تا وی‌ كشته‌ گردد. و سر وی‌ را به‌ نزد حضرت‌ امام‌ زین‌‌العابدین(علیه‌السلام) فرستاد. حضرت‌، سجده‌ شكر برای‌ خدا بجا آوردند، و در این‌ وقت‌ بود كه‌ بانوان‌ هاشمیّه‌ لباس‌های‌ حزن‌
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قیام‌ مختار و مدح‌ او

قیام مختار

هنگامی‌ كه‌ یزید به‌ هلاكت‌ رسید، حكومت‌ امویِّین‌ پس‌ از وی‌ چند روزی‌ متزلزل‌ گردید، شیعه‌ در كوفه‌ در جستجوی‌ زعیم و رهبر‌ بود تا ایشان‌ را گرد آورد و سر و سامان‌ بخشد، و خشم‌ و غیظ‌ دل‌هایشان‌ را شفا دهد. چندی‌ در این‌ انتظار بیش‌ به‌ سر نبردند كه‌ مختار همچون‌ شیر ژیان‌ بعد از كمین‌ طولانی و به دست اوردن فرصت‌ مدید، بر امویان‌ جهید. شیعه‌ گرداگرد او را گرفتند و تحت‌ ركابش‌ به‌ راه‌ افتادند.

مختار، ریاست‌ لشگر خود را به‌ ابراهیم‌ بن‌ مالك‌ اشتر سپرد، و به‌ سپاه‌ شام‌ هجوم‌ كرد و با بدترین‌ وضعیّتی‌، آنان‌ را شكست‌ داده‌، پاره‌ پاره‌ نمود، و رهبر سپاه‌ شام‌ را كه‌ عبیدالله‌ بن‌ زیاد بود، را كشت‌.

و این‌ آرزوی‌ شیعیان‌ و آرزوی‌ أهل‌ البیت‌ بود تا وی‌ كشته‌ گردد. و سر وی‌ را به‌ نزد حضرت‌ امام‌ زین‌‌العابدین(علیه‌السلام) فرستاد. حضرت‌، سجده‌ شكر برای‌ خدا بجا آوردند، و در این‌ وقت‌ بود كه‌ بانوان‌ هاشمیّه‌ لباس‌های‌ حزن‌ كه‌ برای‌ امام حسین‌(علیه‌السّلام) بر تن‌ كرده‌ بودند بیرون‌ آوردند.

چون‌ سپاه‌ شام‌ مغلوب‌ و مخذول‌ گردید، شوكت‌ و قدرت‌ مختار و شیعیان‌ تشدید یافت‌ و به‌ دنبال‌ قاتلان‌ حضرت سیّدالشّهداء(علیه‌السّلام) و تعقیب‌ آنان‌، تلاش نمود، و یك‌ نفر از آنها را بر جای‌ خود زنده‌ نگذاشت‌ مگر آن‌ كه‌ از دست‌ او گریخته‌ بود.

طالب‌ ریاست‌، همچون‌ معاویه‌ می‌باشد كه‌ نهضت‌ خود را در جنگ‌ با امیرالمومنین(علیه‌السّلام) در لباس‌ خونخواهی‌ از عثمان‌ آشكار‌ ساخت‌. و همین‌ كه‌ ریاست‌ به او رسید و زمام‌ امارت‌ و حكومت‌ به‌ او سپرده‌ شد، متعرّض‌ احدی‌ از قاتلین‌ عثمان‌ نگردید و برای‌ ایشان‌ بدی‌ نخواست‌، و چنان‌ چشم‌پوشی‌ متجاهلانه‌ نمود كه‌ گویا ابداً آن‌ جنگ‌ مداوم‌ و شدید خونین‌ از برای‌ طلب‌ خون‌ عثمان‌ نبوده‌ است‌! تا حدّی‌ كه‌ چون‌ دختر عثمان‌ از او مطالبه خون‌ عثمان‌ از قاتلین‌ را نمود، وی‌ از دختر عثمان‌ اعتذار جست‌.

این‌ عمل‌ مُجدّانه‌ و ریشه‌كن‌ كنندةه مختار با سپاه‌ امویّین‌ و غلبه‌ بر بنی‌امیّه‌، موجب‌ شد تا آنان‌ كه‌ دل‌هایشان‌ از محبّت‌ امویان‌ و كشندگان‌ سبط‌ شهید رسول‌ اكرم(صلی الله علیه و آله)‌ خشنود و خرسند بود، بر مختار ایراد بگیرند، و بر آن‌ هدف‌ پاك‌ و غایت‌ طاهر نیّت‌ بی‌شائبةه او گرد و چرك‌ اشكال‌ بپاشند، آن‌ هدفی‌ كه‌ مختار را بر آن‌ انتقام‌ راستین‌ برانگیخت‌، و آن‌ فقط‌ خونخواهی‌ از قاتلان‌ و شریكان‌ در خون‌ سیّدالشّهداء(علیه‌السّلام) بود. پینه‌ و وصله‌ اشكال‌ آنها گهی‌ از این‌ قرار است‌ كه‌: او از این‌ عمل‌ قصد داشت‌ برای‌ عرب‌ كه‌ قاتلان‌ امام‌ حسین(علیه‌السلام)‌ بودند، ننگ‌ و عار و زشتی‌ را ثابت‌ كند.

این‌ اشكال‌ غلط‌ است‌. گویا خود مختار از عرب‌ نبوده‌ است‌، تا آن كه‌ در فرصت‌ انتقام‌ از اسلام‌ و عرب‌، به‌ سر می‌برده‌ است‌؟! (مختار پسر أبوعبیده‌، از طائفه‌ بنی‌ثقیف‌ از أعراب‌ اصیل‌ شهر طائف‌ بوده‌ است‌.) و گهی‌ اشكال‌ می‌نمایند كه‌: او با این‌ نهضت‌ خویشتن‌، داعیه‌ زعامت‌ و ریاست‌ داشته‌ است‌.

و من‌ نمی‌دانم‌: در این‌ صورت‌، چرا به‌ دنبال‌ قاتلان‌ رفت‌ و بیخ‌ و بنیادشان‌ را بركند؟ چرا اكتفا به‌ كشتن‌ مقداری‌ از ایشان‌ ننمود؟! و با انضمام‌ بقیّة‌ قاتلین‌ به‌ سپاه‌ خود كه‌ این‌ سیاست‌ حكومت‌ و امارت‌ و فرماندهی‌ است‌، تأمین‌ مقصود و هدف‌ خود را نكرد؟! زیرا! استقصاء و پی‌گیری‌ از جمیع‌ قاتلین‌، در دل‌های‌ خونخواهانش‌، حِقد و كینه‌ای‌ شعله‌ور می‌سازد تا آن كه‌ در فرصت مناسب بر او یورش‌ برند.

طالب‌ ریاست‌، همچون‌ معاویه‌ می‌باشد كه‌ نهضت‌ خود را در جنگ‌ با امیرالمومنین(علیه‌السّلام) در لباس‌ خونخواهی‌ از عثمان‌ آشكار‌ ساخت‌. و همین‌ كه‌ ریاست‌ به او رسید و زمام‌ امارت‌ و حكومت‌ به‌ او سپرده‌ شد، متعرّض‌ احدی‌ از قاتلین‌ عثمان‌ نگردید و برای‌ ایشان‌ بدی‌ نخواست‌، و چنان‌ چشم‌پوشی‌ متجاهلانه‌ نمود كه‌ گویا ابداً آن‌ جنگ‌ مداوم‌ و شدید خونین‌ از برای‌ طلب‌ خون‌ عثمان‌ نبوده‌ است‌! تا حدّی‌ كه‌ چون‌ دختر عثمان‌ از او مطالبه خون‌ عثمان‌ از قاتلین‌ را نمود، وی‌ از دختر عثمان‌ اعتذار جست‌.

ابن‌عَبدرَبِّه‌ است‌ كه‌ در «العِقد الفَرید» (ج‌ 2 ص‌ 230) می‌گوید: چون‌ مختار، ابن‌مرجَانَه‌ و عُمَربن‌ سَعد را كشت‌، شروع‌ كرد به‌ پی‌گیری‌ و تعقیب‌ قاتلان‌ حسین‌ بن‌ علی(علیهماالسلام)‌ و همگی‌ ایشان‌ را كشت‌، و امر كرد تا حسینی‌ها كه‌ شیعیان‌ بودند در كوچه‌های‌ شهر كوفه‌ شبانه‌ بگردند و دور بزنند و بگویند: یَا لَثَأرَاتِ الْحُسَیْنِ! «ای‌ خونخواهان‌ حسین‌، به‌ فریاد رسید!»

اگر مختار در این‌ جهش‌ و هجومش‌ دارای‌ نیّت‌ درستی‌ نبود، بسیاری‌ از مورّخین‌ نهضت‌ و شعار او را طَلَبِ ثار(خونخواهی‌) محسوب‌ نمی‌داشتند.

این‌ ابن‌عَبدرَبِّه‌ است‌ كه‌ در «العِقد الفَرید» (ج‌ 2 ص‌ 230) می‌گوید: چون‌ مختار، ابن‌مرجَانَه‌ و عُمَربن‌ سَعد را كشت‌، شروع‌ كرد به‌ پی‌گیری‌ و تعقیب‌ قاتلان‌ حسین‌ بن‌ علی(علیهماالسلام)‌ و همگی‌ ایشان‌ را كشت‌، و امر كرد تا حسینی‌ها كه‌ شیعیان‌ بودند در كوچه‌های‌ شهر كوفه‌ شبانه‌ بگردند و دور بزنند و بگویند: یَا لَثَأرَاتِ الْحُسَیْنِ! «ای‌ خونخواهان‌ حسین‌، به‌ فریاد رسید!»

و أبوالفداء در حوادث‌ سال‌ 66 از ج‌ 1 ص‌ 194 گوید: در این‌ سال‌ مختار در كوفه‌ خروج‌ نمود و طلب‌ خون‌ امام‌ حسین(علیه‌السلام)‌ را كرد و جمع‌ كثیری‌ به‌ دور او مجتمع‌ گردیدند و بر شهر كوفه‌ استیلا یافت‌ و مردم‌ با وی‌ براساس‌ عمل‌ به‌ كتاب‌ خدا و سنَّت‌ رسول‌ خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) و طلب‌ خون‌ اهل‌ البیت‌ بیعت‌ نمودند. در این‌ هنگام‌ مختار برای‌ خونخواهی‌ از قاتلان‌ امام‌ حسین‌(علیه‌السلام) مُصَمَّم‌ گردید.

و نظیر این‌ مطلب‌ را از مختار، بسیاری‌ از‌ تاریخ‌نویسان‌ ذكر كرده‌اند، و سبب‌ قیامش‌ را خونخواهی‌ شمرده‌اند.

شاید این‌ هدف‌ شریف‌ از نهضت‌ او موجب‌ بغض‌ و كینه‌ او در دل‌ پیشینیان‌ گردیده‌ است‌ تا احادیثی‌ را در ذَمِّ و نكوهش او جعل‌ نمایند، و در مذهب‌ و نظریّه‌، به‌ او هرگونه‌ امر شنیع و زشتی‌ را نسبت‌ دهند.

بهرحال‌، مختار هیچ‌ گناهی‌ ندارد مگر آن كه‌ زمین‌ را از گروهی‌ كه‌ جنگ‌ آنان‌ با خدا و رسولش و اسلام‌ به‌ واسطه‌ جنگشان،‌ فرزند پیامبر را شهید كرده و جرأت‌ بر ریختن‌ خون‌ او كرده‌اند پاك‌ نموده‌ است‌، و برای‌ انتقام‌ از اهل‌ بیت‌ قیام‌ نموده‌ است‌. چگونه‌ برای‌ آنان‌ سست‌ به‌ نظر می‌آید كسی‌ كه‌ برای‌ حقّ اهل‌ البیت‌ به‌ دفاع‌ و انتقام ‌قیام‌ نماید؟! سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ عُفْرَانَكَ! آیا این‌ معنی‌ انصاف‌ و عدل‌ انسان‌ است‌؟!

برگرفته از امام شناسی، ج 17 و 16، ص 178.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.