تبیان، دستیار زندگی
با شناخت انگیزه‌ها و خواستها و جاذبه‌های حاكم بر رفتار انسان و زمینه و عواملی كه وی را به این سو و آن سو می‌كشاند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انسان(4)

چرا

ادامه مطلب از انسان(3)...

با شناخت انگیزه ‌ها و خواستها و جاذبه‌های حاكم بر رفتار انسان و زمینه و عواملی كه وی را به این سو و آن سو می‌كشاند و ویژگیها و خصیصه‌هایی كه او را از دیگر موجودات جدا می‌سازد، به نحوی به پیچیدگی و استثنایی بودن وی پی خواهیم برد. اما همین انسان در حالت طبیعی و با طبیعت دست نخورده‌اش، انسانی است تربیت نشده و مكتب ندیده كه با همان خواسته‌های طبیعی‌اش زندگی می‌كند. در این حد از زندگی كه انسان تنها به نیازهای فردی و شخصی خود توجه دارد و در پی رفع این حوائج می‌باشد، نیروی ویژه تعبیه شده در وی یعنی همان عقل شاید كفاف گوی وی باشد، اما انسان هرگز در امر خلقت تنها نبوده است و در بدو خلقت با جفتی همراه گردیده كه او را از فرد بودن بدر آورده است، پس نیازهای جمعی از همان بدو خلقت او را نیازمند به آموزش توسط سازنده و خالقش نموده تا از این طریق رفع نیاز‌هایش معطل نگردد. ایجاد ارتباط با هم نوع یعنی سخن گفتن و استفاده از موجودات و مخلوقات دیگری كه دررفع نیازها و حاجتهایش مؤثرند، هر چند دور از دسترس توسط قوای تعقل وی نمی‌باشند. اما هدف اصلی خلقت باعث گردیده تا خالق از ابتدا به آموزش و راهنمایی انسان بپردازد. نیاز به اجتماعی شدن، جمع‌های انسانی را بوجود می آورد و اجتماع انسانی در وهله اول از نظر یكنواختی و همسانی خواست‌ها و نیازها، یك جمع هماهنگ بوده كه بطور بالقوه در معرض گوناگون شدن و چند دستگی خواهد بود. مایه‌های اختـلاف كم‌كم زمینه كشمكشها و تنـازعها را رشد می‌دهد و جاذبـه‌ها و غریزه‌ها رو به طغیان و افراط می‌نهد و از این میان بیشترین نقش در ایجاد چنین كشمكشهایی را دو عامل بعهده خواهند داشت، افزون طلبی و خویشتن دوستی. جمع تربیت نیافته انسانها در تلاش حیوانی خود تحت تأثیر این دو غریزه افزون طلبی و خویشتن دوستی به دسته‌های ضعیف و قوی و مستكبر و مستضعف تقسیم می‌شوند و بدین شكاف و اختلاف، ضعف یا قوت جسمانی و امكانات محدود یا فراوان محیط طبیعی نیز كمك می‌كند. زندگی انسانها در چنین اوضاع و احوالی صحنه تنــازع و درگیریهای بی‌پایانی خواهد بود. این اختلاف ها و نزاع ها از عوامل درونی انسانها پدیدار می‌گردند ولی در نهایت عامل بوجود آمدن قوانین و اعتباراتی خواهند شد كه حیات اجتماعی وابسته به وجود آنها می‌باشد. این اعتبارات كه انسان از قالب ذهن خود خلق كرده و پیوسته برحسب پیشرفت اجتماع و تكامل فكری نیز بر تعداد و نوع آنها در جهت كاهش تنازعات اجتماعی افزوده همگی، ریشه در تمایلات فردی انسانها دارد.

اصل اولیـه «اختـصــــاص» كه جواز تصــــرفات انسانی است، ریشـــــه و پایه «اعتبار مالكیت» می‌باشد.

بطور مثال اصل اولیـه «اختـصاص» كه جواز تصرفات انسانی است، ریشه و پایه «اعتبار مالكیت» می‌باشد. وقتی انسان در اجتماع انسانها حاضرشد، با توجه به جاذبه تخصیص دادن اشیاء بخود لازم دید تا در جهت جلوگیری از تنازع به اعتبار مالكیت تن دهد. والبته این اعتبارات نیز هر كدام در مورد مخصوص خود به اندازه تماس و احتیاج اجتماعی، قیود تازه‌ای بخود گرفته و نامهای ویژه‌ای پیدا كرده و می‌كنند كه در نتیجه به احكام و اعتبارات دیگری منجر خواهند شد. مثلاً «اعتبار مالكیت» در جهت رفع نیـازهای دیگـران به«مـلك»، منجر به قبول «اعتـبار مبادله» می‌گردد و به همین شكل اعتبارات دیگری نیز بوجود می‌آید. اگر خلق و ارائه اعتبارات را بعهده ذهن و عقل بشری بگذاریم شكی نیست كه روشهای یافتن این اعتبارات به تعداد عقول و اذهان انسانها قابل افزایش می‌باشد و در صورت عدم راهنمایی از منبعی مافوق انسان یقیناً دست‌یابی به یك سری اعتبارات مقبول همه انسانها امری ناممكن خواهد بود.

در ادامه بخوانید عقل و وحی(1)...

نوشته: محسن سید اسماعیلی

                                                                                                                                                 تنظیم برای تبیان: پایدار


جهت خرید کتب حکمت و عرفان کلیک نمایید.

جهت خرید کتب اسلامی کلیک نمایید.

جهت خرید کتب روانشناسی کلیک نمایید.

جهت خرید اشتراک کتاب کلیک نمایید.

جهت خرید نرم افزارهای چند رسانه ای کلیک نمایید.

جهت خرید نرم افزارهای تبیان کلیک نمایید.