تبیان، دستیار زندگی
روحانی شهید حاج محمود اصغرنیا در گرمای تیرماه سال 1338 بهار طراوت را مهمان سفرة خانوادة اصغرنیا ساخت و در خانواده‌ای متدین و معتقد به ارکان شریعت رشد و نمو یافت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روحاني شهيد: حاج محمود اصغرنيا
روحانی شهید حاج محمود اصغرنیا

روحاني شهيد حاج محمود اصغرنيا در گرماي تيرماه سال 1338 بهار طراوت را مهمان سفرة خانوادة اصغرنيا ساخت و در خانواده‌اي متدين و معتقد به ارکان شريعت رشد و نمو يافت

. همزمان با تحصيل در مقطع ابتدايي بر سر خوان نور الهي (قرآن) نشست تا در پرتو بارش سبزش سره را از ناسره باز شناسد. تحصيل دورة ابتدايي که به سر آمد، در انتخابي بزرگ به عرصه علوم دين گام نهاد. مدرسة‌علمية فخريه در شهرستان سبزوار پذيراي اين شهيد شد. وي پس از سه سال تحصيل در حوزة علميه سبزوار، براي ادامه تحصيل آهنگ ديار قم کرد. شهر مقدس قم و فضاي پاک از وساوس عالم خاک، فضاي تنفس و حيات معنوي او را پاکيزه ساخت. محمود در شهر مقدس قم در ضمن تحصيل، با برپايي مجالس آموزش قرآن و کلاس‌هاي تابستاني بر سر آن بود که در عصر حکومت شيطان، بر دلهاي آلوده، شکوفه‌هاي ايمان را زينت بخش محفل انس نوجوانان و کودکان پاک سازد. شهيد از سويي‌ديگر و در ميداني ديگر در عرصة مبارزات سياسي به مبازرة‌ با رژيم گناه و ناعدالتي استبداد و نابرابري برخاست. تا جايي که در سال 1356 در جريان پخش اعلاميه حضرت امام (ره)‌دستگير و زنداني شد. شهيد اصغرنيا در سال 1359 در شمار نخستين گروه از روحانيوني درآمد که به جبهه شتافتند. او در اوّلين تجربه جنگي‌اش در حوالي دزفول (عشيره احمد مولا)‌ توانسته بود با رشادتي درخور و با اسلحة ژ-3 بالگرد دشمن را به زمين کشيده، سکاندارانش را به بند اسارت کشد. در سال 1360 به عضويت سپاه پاسداران درآمد و با پوشيدن لباس سبز، امنيّت و‌ آرامش را مهمان چشم و دل هموطنانش ساخت. او در همان سال پيمان مقدس زناشويي بست که ثمرة اين پيوند پاک، مولودي طاهر بود که از او به يادگار ماند. شهيد زماني را در سمت قائم مقام روابط عمومي سپاه پاسداران سبزوار به خدمت پرداخت. و در فاصله زماني سالهاي 60-63 در سمت مسئول روابط عمومي سپاه بسيج خواهران و‌ آموزش عقيدتي‌- سياسي سپاه پاسداران سبزوار فعاليت نمود. او در سال 1362 به همراه خانواده به جبهة دفاع شتافت و در ايلام سکنا گزيد. و در همان سال توفيق يافت تا در زمرة حجاج بيت الله الحرام، به خداي کعبه لبيک گويد. او در سال 1363 به عنوان مسئول عقيدتي- سياسي تيپ مستقل 21 امام رضا -عليه السلام- در هفته دفاع در مهرماه نمايشگاه هي‌عظيم در اهواز برپا کرد. او در عمليات‌هايي چون والفجر 4و5، ميمک‌ و خيبر داستان عاشقي‌هايش را به ثبت رساند. و در 29 ديماه سال 1363 در مسير حضور در سمينار مسئولان آموزش عقيدتي- سياسي شمال شرق کشور، در جادة مشهد مقدس، در معيت همسر مؤمنه و طفل يک ساله‌اش جاده‌هاي پرواز را درنورديد. «روحش شاد و راهش پر رهرو باد

خاطره ایی از شهید

«پندي مدبرانه»

شهيد حاج محمود مسئول تبليغات واحد تبلبغات تيپ مستقل 21 امام رضا (ع) بود. زماني نباشد تا حاجي نباشد تا حاجي آن پست را به برادر ديگري واگذار کرده و در پستي ديگري خدمت کند. حاج محمود جانشيني داشت که پس از رفتن حاجي جانشين آن برادر تازه وارد شد. از قرار معلوم اين دو برادر از لحاظ اخلاقي يا لااقل کاري با هم تفاهم نداشتند. روزي آن برادر تازه وارد به حاجي محمود ميگويد در اوّلين فرصت جانشيني را جا به جا مي‌کنم چرا که عنصر مطلوبي براي اين جايگاه نيست. شهيد مرحوم حاجي محمود به حرفهاي او گوش ميدهد. اما از آنجا که مردي مدبّر و داراي کمالات اخلاقي بود پس از پايان صحبت آن برادر به او ميگويد که برادر تو اين جا مسئوليت داري و حق طبيعي‌ات اينست که جانشينت را خود انتخاب کني. امّا اجازه بده تا زمان بگذرد تا بهتر تصميم بگيري. بگذار تا در طي يک تا دو ماه آنچه تصورات و شنيده‌ها از جانشينت داري برايت محزر و ثابت شود بعد براي آنکه به نحو احست در مسئوليت خدمت کني او را جابجا کن. شايد در مورد جانشينت اشتباه کرده‌اي و د چار سوء تفاهم شده باشي. آن برادر مسئول ميگويد به توصيه حاج محمود گوش دارم و جانشينم را تغيير ندادم. هنوز دو ماه نگذشته بود که به صحّت بيان حاجي پي بردم


منبع http://www.jelveisar.ir/biography/biography.aspx?cod=259