تبیان، دستیار زندگی
این سند مربوط به دوره مشروطه و در واقع تلگرافی است كه در زمان مظفرالدین شاه از طرف مردم فارس به ولیعهد كه در تبریز ساكن است ارسال می شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک معنای دیگر جمهوری اسلامیلیران

این سند مربوط به دوره مشروطه و در واقع تلگرافی است كه در زمان مظفرالدین شاه از طرف مردم فارس به ولیعهد كه در تبریز ساكن است ارسال می شود. داستان از این قرار است كه شاهزاده شعاع السطنه پسر مظفرالدین شاه و حاكم فارس روی خالصه جات و حتی زمینها و اموال مردم دست انداخته و اسباب نارضایتی مردم را فراهم كرده بود . در غیبت شاهزاده كه برای معالجه به اروپا رفته بود سردار مكرم كه نایب الحكومه فارس بود بنای بد رفتاری با مردم را می گذارد و مردم هم بعد از یك شورش و كشته شدن متجاوز از بیست نفر بیگناه به همراه علما به شاه چراغ متحصن می شوند. حكومت مطابق میل مردم نماینده ای را برای اصلاح به فارس می فرستد اما اهالی شیراز چون گمان كردند لفظ اصلاح در تلگراف دولت به این معنی است كه وزیر مخصوص برای اصلاح بین رعایا و شعاع السلطنه مأمویت دارد نه گرفتن حكومت جواب دادند كه اگر وزیر مخصوص برای حكومت می آید او را با نهایت تشكر و اطاعت می پذیریریم و اگر برای اصلاح بین اهالی فارس و شعاع السطنه می آید ما او را راه نمی دهیم و آنوقت باید از مملكت فارس چشم بپوشید! دولت در پاسخ تلگرافی مخابره كرد كه شعاع السطنه به واسطه مرض و نقاهت از حكومت فارس استعفا داده و استعفایش هم پذیرفته شده.

اما یك تلگراف هم از طرف شیرازی ها به ولیعهد ارسال می شود تا او هم در جریان اتفاقات و ناراحتی اهالی فارس از بی اعتنایی و كندی دولت مركزی نسبت به خواسته آنها قرار بگیرد. سواد این تلگراف كه به گفته ناظم الاسلام كرمانی به املاء حاج میرزا ابراهیم شیرازی از شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی است در تهران هم منتشر می شود و باعث تقویت مشروطه خواهان و دلگرمی آنها از حمایت مردم و علمای فارس می گردد. در این متن از لفظ جمهوری اسلامی استفاده شده است. بعضی جاها برای اینكه متن این تلگراف جالب و تاریخی ساده تر خوانده شود نشانه های نگارشی اضافه شده است:

صورت تلگراف علماء شیراز به ولیعهد محمدعلی میرزا

حضور حضرت اقدس ولیعهد ایده الله تعالی

حمایت حوزه اسلامیت و رعایت ناموس طریقه اثنی عشریه كسی را شایسته خواهد بود كه وارث تخت و تاج است و حارس مملكت و گزیده خراج. اردشیر بابك با همه هوش و فرهنگ تا با دستواران امین همرنگ نشد ایران نیافت، آخرین اندرز او بشاه پور این بود كه سلطنت با منبر توأم است. شاه عباس كبیر با آنكه سر سلسله صفویه بود همینكه شیخ احمد اردبیلی قدس سره برایش در عنوان نگاشت (برادرم) شاه عباس در دربار بار عام داده و گفت این نامه را در كفن من گذارید تا بواسطه اخوت این عالم اسلامی از آتش دوزخ در امان باشم.

چنگیز خون ریز با شعشعه هزاران قشون تاتاری تسخیز بلاد كرد، عاقبت اولادش برای حفظ دودمان سلطنت مانند عبد ذلیل در زیر لوای اسلام پناهنده شدند.

اعراب بادیه به قوت كلمه توحید از پشت دیوار چین تا دریای روم را متصرف شدند، صلاح الدین ایوب كردی را در جنگ حلب بحمایت اسلام نام یافت، تا زمانیكه اشخاص مذكور مانند نادرشاه خود را كمر بسته دستور آن امین و علمای دین میدانستند خورشید ملك جهان پرچم بیرق آنها بود، همینكه با هیئت جامعه اسلامیه كج افتاند نه نادر بجا ماند [و] نه نادری.

حال آنكه ایران جمهوری اسلامی است چه از عهد سلف تا حال خلف علماء ملت هر شهری بحكومت شورش كردند دولت با مصلحت جمهور حاكم را عزل فرمود

خاقان مغفور فتحلیشاه نوَرالله مضجعه اساس سلطنت را بر رقعه جاتی محكم فرمود كه بخط خودش بعلماء اسلام فدایت شوم نوشت. از حرم سرای سلطنت تا كلبه دهقانی امهات مسلمین و بنات مسلمات عقد و طلاقش از زبان ما علماء جاری است، مصطبه ما یملك مسلمین مسجل به امهار ما است، اقامه شهود و بینه هر حقی در محضر علما است.

اینك قریب پنجاه روز است بعلم حضور و شهادت جمهور ارباب بصیرت ملت فارس بمركز سلطنت قاهره تظلم نمودیم و تعدیات حاكم غیر محكوم مطلق خود را باز نمودیم، جوابی كه از مصدر صدارت عظمی رسید تعیین مأموری واحد برای صدق و كذب مجموع علمای جامع الشرایط اسلام است، اكنون برای این توهین عظیم و ظلم ما لایطاق حكومت تمام این خادمین شریعت محمدیه و سكنه شهر و توابع شیراز در بقاع بمتبركه كه بباطن [به] شریعت مقدسه پناهنده ایم و تا آخرین شریان در جنبش است برای رفع فاعل این توهین باسلام و رفع حكم ظالم حاضریم.

تا كنون عقیده ما این بود كه دولت عبارت است از هیئت رجال دانشمندان سیاسی دان نه منحصر بیكی از فرنگی مآبان تازه و از طبیعی مذاقان پوسیده و روزنامه خوان خوشیده كه لفظ دولت مطلقه مستبده آموخته و حال آنكه ایران جمهوری اسلامی است چه از عهد سلف تا حال خلف علماء ملت هر شهری بحكومت شورش كردند دولت با مصلحت جمهور حاكم را عزل فرمود بلكه رعایای هر دهكده كه به كدخدای خود شوریدند مالك قهرآ بعزل كدخدا حكم داد بلكه كلانتر و خان هیچ طایفه و ایلی را نتوانستند عزل كنند و خارجی را بجای او نصب، بلكه مجبورا از همان طایفه و ایل خان و كلانتر را انتخاب نمودند و باین معنی باز یك جمهوری ما رشك فرانسه و آمریك است.

الغرض رفع این توهین مشؤم و حاكم ظالم بر ذمه حضرت ولایتعهد است چه كه (مادر را دل سوزد و دایه را دامن).

توئی شمع روشن به فانوس ملك              به تو می رسد ننگ وناموس ملك

هرگاه بعرایض ما تهاون رود و جهت جامعه اسلامیت رعایت نشود هر آینه عاقبت وخیم خواهد داشت.

(امضاء علما و اعیان و رعایای فارس)

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور