تبیان، دستیار زندگی
نقاشی هنری است دو بعدی ، اما پیكره سازی هنری است سه بعدی دارای حجم به همین دلیل دست هنرمند در این رشته برای نشان دادن حالتهای قابل لمس باز تر است . این نكته در مورد آثار سه بعدی دیگر مثل نقش برجسته كاری ، مهرها ، كنده كاری های روی دیوارها (كتیبه) و حتی سك
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیکره سازی و نقش برجسته

نقش برجسته

می دانیم كه نقاشی در صفحه فقط با دو بعد مطرح می شود. و هنری است دو بعدی ، اما پیكره سازی هنری است سه بعدی دارای حجم به همین دلیل دست هنرمند در این رشته برای نشان دادن حالتهای قابل لمس باز تر است . این نكته در مورد آثار سه بعدی دیگر مثل نقش برجسته كاری ، مهرها ، كنده كاری های روی دیوارها (كتیبه) و حتی سكه ها نیز صادق است . بنابر این تمام آثار سه بعدی را می توانیم در این رشته بگنجانیم ، عالی ترین و قدیمی ترین نمونه ای كه در این زمینه بدست آمده دسته ی چاقویی از استخوان است كه از سیلك كاشان بدست آمده و مردی را نشان می دهد كه لنگی در بردارد و كمربندی به كمرش بسته است .

تعدادی مهر هم از همین منطقه بدست آمده كه شباهت تصویری زیادی با تصاویری كه از شوش در دست داریم دارد . این نشانگر نوعی رابطه میان سیلك و شوش می باشد.

ماده سفالگری گل است . گل در دستها جان می گیرد و به شكل های مختلف در می آید . مثل كوزه و ظروفی كه نقشهای برجسته دارند . از ساكنان اولیه فلات ایران سفالینه های قابل توجهی بدست آمده است . معروفترین آنها متعلق به سیلك و شوش است

آثار بعدی متعلق به عیلامیان است كه در شوش به دست آمده است . دولت عیلام تا حد زیادی مدیون تمدن بین النهرین بوده است ، بنا براین شباهت های فراوانی در آثار عیلامیان و مردم بین النهرین وجود دارد ، از حفاریهای شوش و هفت تپه تعدادی پیكره و لوحه بدست آمده كه نشانگر هنر پیكره سازی در میان عیلامیان است . مقایسه میان آثار تمدنهای عیلام و بین النهرین شباهت ها را روشن تر می سازد . بطور مثال مجسمه هایی كه از شوش بدست آمده اند نشانگر خصوصیات فرهنگی مردم عیلامند . مثل شكل پوشاك ، زیوذ آلات و حتی زندگی آنها .

سفالگری :

ماده سفالگری گل است . گل در دستها جان می گیرد و به شكل های مختلف در می آید . مثل كوزه و ظروفی كه نقشهای برجسته دارند . از ساكنان اولیه فلات ایران سفالینه های قابل توجهی بدست آمده است . معروفترین آنها متعلق به سیلك و شوش است . این سفالها تقریبا از 4 تا 6 هزار سال پیش قدمت دارد . اما در فاصله بین این دو زمان دگرگونی بسیار مهمی در سفالگری صورت می گیرد و آن اختراع چرخ سفالگری است . تقریبا در همین زمان بدعت پختن سفالها در كوره نیز آغاز می شود . این دو عامل باعث رشد قابل توجهی در این رشته هنری می گردد. بسیاری از محققین اعتقاد دارند كه ساكنین اولیه فلات ایران مبتكر ساخت چرخ سفالگری بودند.

نقش برجسته

آثاری كه تا به حال از مناطق مختلف بدست آمده قدمتی بیش از 6 هزار سال و اكثرا دست ساز هستند . یعنی بدون استفاده از چرخ كوزه گری ساخته شده اند . به این دلیل این آثار از تقارن كاملی برخوردار نیستند . در حالی كه اگر به سفالینه هایی كه از سیلك بدست آمده بنگریم تاثیر چرخ سفالگری را در این آثار مشاهده می كنیم . یعنی ظروف و كوزه ها كاملا متقارن هستند . تاثیر این تحول در سفالهایی كه از شوش بدست آمده بخوبی پیدا ست . زیرا كوزه ها از حد عادی بسیار بزرگتر و از ساخت ظریفتری برخوردار هستند. در آثاری كه از شوش و هفت تپه بدست آمده قطعاتی از سفال لعاب دار و مجسمه های لعاب دیده نیز به چشم می خورد ، احتمالا این فن از بین النهرین به عیلامیان رسیده است . زیرا مردم بین النهرین در فن لعاب دادن سفال بسیار پیشرفته بودند. با ورود آریائیان آثار سفالی متفاوتی ساخته شد این آثار بیشتر در ما رلیك (گیلان ) كشف شده است . در این آثار نوعی پیوند میان سفالگری و پیكره سازی مشاهده می شود ، بطور مثال یك كوزه یا پی سوز بشكل حیوان یا انسان باشد.

این نقش برجسته كاری بر دیواره تالارها كنده شده اند كه بهترین و سالمترین این نقشها متعلق به تالار آپادانا است . آنچه در تمام تخت جمشید جلب نظر می كند رعایت كامل تقارن است .

نقاشی :

نقاشی در میان ساكنان اولیه فلات ایران بیشتر شامل نقشهای روی سفالینه هاست ، بدعت نقاشی روی سفال را بیشتر محققان به ساكنان اولیه فلات ایران نسبت می دهند . به جز نقاشی های روی سفال ها تعدادی نقاشی بر دیوارهای غارهای لرستان بدست آمده كه متعلق به بیش از 12 هزار سال پیش است . اختراع چرخ سفالگری و بدعت پختن سفال از تحولات بزرگی بوده اند كه در سفالگری رخ داد. این دو مسئله امكانات بیشتری را برای نقاشی روی سفال فراهم كرد.

وجه مشتركی كه در اكثر سفالهای بدست آمده از سیلك و شوش وجود دارد كاربرد یك رنگ بخصوص (رنگ سیاه ) در ترسیم آنها است . نقشهای بكار برده شده عبارتند از شكلهای حیوانات و طبیعت كه بسیار ساده و هندسی ترسیم شده است .

نقش برجسته

فلزكاری :

كشف ذوب فلزات تاثیر بزرگی در تمدن بشری داشته است . با ذوب فلزات و قالب گیری می توان به هر شكلی دست یافت . شاید این نكته در گل سفالگری هم مطرح باشد . اما فلز مانند سفال شكننده نبوده و از استحكام برخوردار است . به همین دلیل ساختن بسیاری وسایل تا پیش از كشف فلزات مقدور نبوده است . ذوب فلزات حدود 5 هزار سال پیش كشف شده است . اما ساختن آلیاژ تا

4 هزار سال پیش میسر نشده بود . آلیاژی كه از تركیب مس ، روی و قلع بدست می آید مفرق (برنز) نامیده می شود. آثار مفرقی زیبایی از لرستان بدست آمده كه اكثرا شامل وسایل روزمره زندگی هستند . مثل دهنه اسب ، ظروف ، آلات جنگی و غیر ...پس از این دوره تعدادی از آثار زرین از مارلیك و زیویه بدست آمده است كه در ردیف زیباترین آثار هنری جهان است . كه از طرفی به نوعی پیكره سازی و یا برجسته كاری روی طلا به حساب می آید.

هنر هخامنشی :

در دوره هخامنشی با آثار معتبری روبرو هستیم كه در پاسارگارد تخت جمشید و شوش قرار دارد و ما فقط به بررسی آثاری كه از تخت جمشید به دست آمده اكتفا می كنیم . نام اصلی تخت جمشید پارسه بوده است .  آثاری كه از تخت جمشید باقی مانده بیشتر شامل نقوش برجسته است .

كاشی هایی لعاب دار از شوش و تخت جمشید بدست آمده كه بسیار ظریف و زیبا تهیه شده است ، آثار شوش در زمان هخامنشی با همان شیوه كاشی سازی بین النهرین ساخته شده است و این خود دلیل دیگری است بر تاثیر هنر بین النهرین بر هنر هخامنشیان است .

این نقش برجسته كاری بر دیواره تالارها كنده شده اند كه بهترین و سالمترین این نقشها متعلق به تالار آپادانا است . آنچه در تمام تخت جمشید جلب نظر می كند رعایت كامل تقارن است . اگر در تعداد ستونها ی هرتالار دقت كنیم عدد زوج می یابیم . اگر به نقش روی دیوارها خوب دقت كنیم در تمام آنها رعایت تقارن را می بینیم .

در تخت جمشید نقش برجسته ای وجود دارد كه در میان سایر نقش برجسته ها منحصر بفرد است . این نقش برجسته تنها نقشی است كه یك رویداد را روایت می كند . درحالی كه اكثر نقوش دیگر این جنبه روایت گری را ندارند. نقش هایی را كه گویای اتفاق هایی هستند روایت گری می خوانیم . این نقش گویای شكایت كسی است كه بر او ظلم شده و از مظلومیت خود در نزد داریوش شكوه می كند ، بنام متظلم مدی است .

نقش برجسته دیگری هم در بیستون وجود دارد كه از همین خاصیت برخوردار است ، این دو نقش برجسته تنها آثار هخامنشی هستند كه از خاصیت روایت گری برخوردارند . موضوع این نقش برجسته شكست دادن اقوام مختلف بوسیله داریوش است .

نقش برجسته

كاشیكاری در عهد هخامنشی :

كاشی هایی لعاب دار از شوش و تخت جمشید بدست آمده كه بسیار ظریف و زیبا تهیه شده است ، آثار شوش در زمان هخامنشی با همان شیوه كاشی سازی بین النهرین ساخته شده است و این خود دلیل دیگری است بر تاثیر هنر بین النهرین بر هنر هخامنشیان است .

فلزكاری در عهد هخامنشی :

آثار زرین دوره هخامنشی چندان زیاد نیست . ولی آنچه بدست آمده از ساختاری بسیار ظریف برخوردار است ، نكته قابل توجه در آنها شباهتشان با نقوش برجسته در تخت جمشید است.

مرصع كاری در عهد هخامنشی :

مرصع كاری نیز در این دوره رواج داشته است كه مبین مهارت كار صنعتگران این دوره بوده است . مرصع كاری عبارت است از كار گذاشتن سنگهای قیمتی روی فلزات ، طلا یا مواد دیگر است .

هنر ساسانیان:

نقوش برجسته طاق بستان :

نقش برجسته های طاق بستان ، همگی تجسم رویدادها و یا نمایش عظمت و اقتدار را ارائه می دهد و تنها در صحنه شكارگاه طاق بستان با جنبه عظمت نمایسی مواجه نیستیم .

هنر ایران بعد از اسلام :

خوشنویسی یكی از اركان اصلی كتاب آرائی بشمار می آید. در قرن های اولیه هجری كتابهایی بجز قرآن مجید و كتابهای مذهبی رونویسی و نگاشته نمی شد ، اما رفته رفته از حدود قرن دوم هجری به بعد با ترجمه آثار یونانی ، سریانی و هندی نیز با پیدایش آثار دانشمندان و متفكران اسلامی رونویسی و نگارش كتابهای مختلف رایج گردید.

اوج هنر اسلام در دوره سلجوقی بوده است .

هنر سلجوقی :

پس از تسلط حاكمان اموی و عباسی بر ایران نقاشی دچار نوعی تناقض گردید ، حاكمان اموی و عباسی به استناد اینكه تصویر سازی در اسلام حرام است از رشد نقاشی در میان مردم جلوگیری كرده و برای هنرمندان ممانعت هایی بوجود آورده اند . در حالی كه در كاخهای خود از نقاشی و حتی تصویر انسان استفاده می كردند و در حقیقت آنها به نوعی نقاشی را به انحصار خود در آوردند. نمونه هایی در كاخ سلجوق خاقانی از عهد عباسیان بدست آمده ، این نكته كاملا آشكار در این نقاشی از رنگهای ساده استفاده شده است و به سبك نقاشی مانویان (آیین مانی ) در پیرامون طرح اصلی خطوط تیره رنگ بكار رفته است . قدیمی ترین اثری كه در ایران بدست آمده دیواره نگاری است از قرن دو هجری كه این نقاشی خصوصبات كاخ های عباسی دیده می شود.

نقش برجسته

خوشنویسی و تذهیب عهد سلجوقی :

خطی كه در ابتدا قرآن مجید به آن نوشته می شد خط كوفی بود از این رو تا چندی همین خط برای كتابت نیز مورد استفاده قرار می گرفت . خوشنویسی یكی از اركان اصلی كتاب آرائی بشمار می آید. در قرن های اولیه هجری كتابهایی بجز قرآن مجید و كتابهای مذهبی رونویسی و نگاشته نمی شد ، اما رفته رفته از حدود قرن دوم هجری به بعد با ترجمه آثار یونانی ، سریانی و هندی نیز با پیدایش آثار دانشمندان و متفكران اسلامی رونویسی و نگارش كتابهای مختلف رایج گردید.

خطی كه در قرن اولیه هجری در ایران به آن می نوشتند خط عربی بوده كه به دو شیوه رایج بود یكی خط كوفی كه حروفش قوس دار است . رشد خوشنویسی خط كوفی ایرانی به شدتی پیش می رود كه در عهد سلجوقی به شیوایی خاصی می رسد ، در همین عصر هم شاهد تذهیب در لابه لای حروف خطوط و سطرها نیز هستیم . شكلهایی كه در تذهیب استفاده می شود بیشتر شامل نقشهای گیاهی و بخصوص نقش معروف اسلیمی است .

جلد سازی در عهد سلجوقی :

جلد كتاب در عین اینكه حافظ اوراق كتاب بوده با منقوش ساختن آن ارزش گذاری بر كتاب بیشتر جلوه می كند . برای جلد كتاب بیشتر از چرم استفاده می شده ، زیرا چرم همخاصیت شكل پذیری دارد و هم با دوام است . غالبا روی قسمت های مختلف جلد كتاب كار می كردند . یعنی پوشش بیرونی جلد ( پشت جلد  پوشش داخلی جلد  آستر  و عطف جلد و گاهی نیز روی زبانه جلد كه روی جلد تا می شده است ) نقش اندازی برجلد كتابها به شكل های گوناگون انجام می شده است . ولی در همه شیوه ها باید كه چرم پشت جلد را تحت فشار قرار داد تا شكل مورد نظر را بدست بیاورد. وقتی چرم شكل می گرفت شیارهای خالی را با طلا كاری پر می كردند . در قسمت داخلی یا آستر جلد برای نقش اندازی از طرحهایی كه بر روی كاغذ یا چرم بریده شده بود استفاده می كردند. ولی روی عطف كتاب هم به همان شیوه پشت جلد كار می كردند . بطور عمده ما با دو نوع جلد سازی چرمی روبرو هستیم .

با آمدن اسلام استفاده از ظروف سیمین و زرین منسوخ گردید ، پس سفالگران كوشیدن تا با بوجود آوردن آثار سفالی كمبود زیبایی و گیرایی ظروف زرین و سیمین را جبران كنند. از این رو دست به ابتكارهای پر ارزش می زدند . نظیر سفالهای لعابی مینایی و ظروف زرین فام .

یكی شیوه جلد سوخته و دیگری جلد ضربی :

در شیوه ضربی جلد چرمی خام را تحت فشار ضربات وا می داشتند تا نقش های برجسته دست بیاید و در شیوه جلد سوخته جلد چرمی خام را با داغ كردن نقش دلخواه كه بر بروی فلز كنده بود و با استفاده از فشار آن بر جلد به نقش برجسته دست می یافتند.

نقش هایی كه از پشت جلدهای قرن های اولیه هجری بدست آمده بیشتر تحت تاثیر جلد سازی قبطی (مصرعلیا) و همین شیوه كه تا عهد سلجوقی نیز ادامه می یابد . نقوشی كه در این جلدها بكار رفته است ، نقش های هندسی هستند.

سفالگری در عهد سلجوقی :

با آمدن اسلام استفاده از ظروف سیمین و زرین منسوخ گردید ، پس سفالگران كوشیدن تا با بوجود آوردن آثار سفالی كمبود زیبایی و گیرایی ظروف زرین و سیمین را جبران كنند. از این رو دست به ابتكارهای پر ارزش می زدند . نظیر سفالهای لعابی مینایی و ظروف زرین فام .

اولین نمونه ای كه بدست آمده كوزه ای سفالین است ، از قرن دوم هجری در این كوزه فن لعاب دادن استفاده نشده است و نقش های روی آن سادگی خاصی دارد . اما از این زمان به بعد لعاب دادن سفالینه ها جایی برای خود می گشاید . لعاب دادن سفالینه ها بطور كلی به دو شیوه صورت می گرفت . یا نقوش مورد نیاز را در روی بدنه سفال حك می كردند و سپس لعاب می دادند و یا پس از لعاب دادن سطح سفال را نقاشی می كردند.

مینا كاری هم نوعی لعاب دادن بوده است و به این شكل كه سفالینه ها را با ورقه ای نازك از مینا (نوعی لعاب كه رنگ را خوب به خود جذب می كند ) می پوشاندند .

پس از پختن سفال با لعاب های دیگری كه اكسید های مختلف فلزی را همراه داشته روی مینا را نقاشی می كردند و سپس سفال را در آتش می گذاشتند و بر اثر فعل و انفعالات شیمیایی لعابهای اكسیدی با لعاب اول مخلوط می شود و در ضمن رنگهای فلزات جلوه گر می شود.

منبع : آپامه

تنظیم برای تبیان : مسعود رضا عجمی