خاطرات مقام معظم رهبری از دوران مبارزه
( قسمت پنجم )
خاطرات گذشته:
سرتان میشكند!
در دوران مبارزات طولانى در آن سالهاى اختناق- كه شماها در دنیاى مخصوص آخوندى و طلبگى ماها نبودید- یكى از كارهایى كه معمول بود، این بود كه روحانیون مبارز را به بىسوادى رمى كنند؛ در صورتى كه اینها از خیلى از آنها با سوادتر بودند! ما در مشهد مسجدى به نام مسجد كرامت داشتیم كه اجتماع عظیمى از جوانان و نوجوانان در آنجا گرد مىآمدند. من یكوقت در آنجا در خلال صحبت، به یكى از این حرفهایى كه دربارهى ما گفته شده بود، اشاره مىكردم، این شعر- كه ظاهراً متعلق به میرزا حبیب است- به زبانم آمد:
زین علم كه رسمى است پى بحث و جدل نیز افزون ز تو چندین ورق باطله داریم
بعد گفتم اگر نوشتههاى علمى و نوشتههاى فقه و اصولیام را به سر هر كدامتان بزنم، سرتان مىشكند؛ اینقدر زیاد است!
دیدار با جمعی از هنرمندان 4/9/1370
تفسیر سورهی بنیاسراییل!
بنده سال 50 در مشهد براى دانشجوها درس تفسیر مىگفتم و اوایل سورهى بقره- ماجراهاى بنىاسرائیل- را تفسیر مىكردم.
بنده را به ساواك خواستند و گفتند چرا شما راجع به بنىاسرائیل حرف مىزنید؟ گفتم آیهى قرآن است؛ من دارم آیهى قرآن را معنا و تفسیر مىكنم.
گفتند نه، این اهانت به اسرائیل است! درس تفسیر بنده را به خاطر تفسیر آیات بنىاسرائیل- چون اسم اسرائیل در آن بود- تعطیل كردند. اختناق در آن زمان عجیب بود؛ اما نه از طرف دولت امریكا، نه از سوى دولت فرانسه و نه از طرف دولتهاى دیگر مطلقاً رژیم طاغوت به مخالفت با آزادى و دمكراسى متهم نشد. آن زمان انتخابات برگزار مىشد اما مردم اصلاً نمىفهمیدند كى آمد، كى رفت و چه كسى انتخاب شد.
به آن صورت رأىگیرى وجود نداشت؛ صندوق رأیى درست مىكردند و اسم نمایندهاى را كه خودشان مىخواستند و از دربار تأیید شده بود، از صندوق بیرون مىآوردند. با این كار، صورت مسخرهاى از یك رأىگیرى را به نمایش مىگذاشتند.
دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان كرمان 19/02/1384
منبع: فارس، تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور