تبیان، دستیار زندگی
این گروه توسط یک طلبه ی جوان به نام محمدعلی موحدی قمی (متولد 1334) بنیان گذاشته شد. محمدعلی موحدی به دلیل فعالیت های سیاسی و تکثیر اعلامیه های امام خمینی چندبار دستگیر و زندانی شد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گروه های مسلح مسلمان مبارز علیه رژیم شاه
تظاهرات

گروه الفجر

این گروه توسط یک طلبه ی جوان به نام محمدعلی موحدی قمی (متولد 1334) بنیان گذاشته شد. محمدعلی موحدی به دلیل فعالیت های سیاسی و تکثیر اعلامیه های امام خمینی چندبار دستگیر و زندانی شد. موحدی در تظاهرات دی ماه 1350 طلاب در اعتراض به گفته ی جمشید اعلم دستگیر و به تهران منتقل شد. وی پس از مدتی آزاد و مجدداً در تظاهرات پانزدهم خرداد 1351 دستگیر و تا آبان ماه در تهران زندانی بود. او در زندان تهران با مبارزین آشنا شد و تصمیم گرفت گروهی با مشی مسلحانه راه اندازی کند. وی پس از آزادی در قم شروع به عضو گیری کرد. پیش از مدتی اقدامات او کشف و تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. به این خاطر از قم متواری شد و در تهران زندگی مخفی خود را آغاز کرد و سپس با حمیدرضا اشراقی، محمدعلی باقری، محمد مشرف، سید جواد زرگران قمی، مصطفی نیکو حرف ماهر و حمید رضا فاطمی گروهی را با خط مشی مسلحانه تأسیس کردند و به جمع آوری سلاح پرداختند.

اعضای گروه در بهمن 1353 قصد خلع سلاح یک پاسبان را در تهران داشتند و منجر به درگیری شد. در این درگیری محمدعلی باقری مجروح و دستگیر شد و اعضای گروه تحت تعقیب قرار گرفتند و اکثراً دستگیر شدند. محمدعلی موحدی در دادگاه صراحتاً اعلام کرد که «گروهی تشکیل دادم» که هدف آن «برانداختن رژیم مشروطه ی سلطنتی و برقراری حکومت اسلامی در کشور شیعه ی اثنی عشری ایران» بود. دادگاه جرم وی را «عضویت و فعالیت در دسته ی اشرار مسلح، توطئه برای بر هم زدن اساس حکومت در کشور شاهنشاهی ایران... انفجار مسلحانه و حمل و نگهداری اسلحه و مهمات و مواد منفجره ... و تخریب افکار و تحریک مردم و شناسایی شخصیت های داخلی و خارجی و اماکن جهت ترور و خراب کاری...» اعلام کرده است.(1) سرانجام محمدعلی موحدی و حمیدرضا فاطمی به اعدام محکوم و سحرگاه 16/12/1354 تیرباران شدند و به شهادت رسیدند.(2)

منبع: چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران

___________________________

1- آرشیو مراکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ی محمد علی موحدی، کد 15429

2- برای آگاهی بیشتر مراجعه کنید به: علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 6، صص 432- 447