تبیان، دستیار زندگی
صفات اخلاقی جوانمردان از دیدگاه صاحب نظران....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

72 جور باش!

7 شمع سبز

در مقالات قبل با نحوه ورود به گروه عیاران و جوانمردان آشنا شدید. در این مقاله و مقالات بعد با صفاتی که باید هر جوانمرد می داشت تا عضویت او پایدار باشد و اخراج نشود آشنا می شوید.

این صفات غالبا صفات اخلاقی پهلوانان هستند که به اجماع محققان همه بعد از راهنماییهای حضرت علی علیه السلام به وسیله ی شیعیان و دوستدادران ایشان تدوین شده اند ،اما در بعضی دوره ها به علت همسو شدن جریان فتوت با عرفان صفات جنبه ی عرفانی نیز می یابند. از انجا که روایات متعدد و متفاوتی در بارهی ویژگی های جوانمردان نقل شده و هر صاحب فکری به گونه ای آنرا شرح کرده در این مقالات تنها نظرات صاحب نظران را مطرح می کنیم .

شاید شما هم دوست داشته باشید بعضی از این دیدگاه ها را در زندگی خود عملی کنید .

در مقاله حاضر این مطالب را می خوانید:

فتوت ایرانی

در بیان قابوسنامه

سهروردی چه می گوید؟

فتوت عارفانه

فتوت ایرانی

بعضی معتقدند كه‌ در طول‌ تاریخ‌ روح‌ فتوت اسلامی‌ با عیاری‌ سنتی‌ ایران‌ پیوند خورده‌ و شیوه‌  خاص‌ پدید آورده‌ كه‌ در گسترش این رویه در جهان اسلام سهمی داشته است. ‌

جوانمردان‌ ایرانی‌ از اصول‌ اخلاقی‌ خدشه‌ناپذیری‌ پیروی‌ می‌كرده‌اند كه‌ رئوس‌ آنها چنین‌ بوده‌  است:

تاس
  1. اول، رازداری‌ كه‌ از اصول‌ مهم‌ اخلاقی‌ ایشان‌ بوده‌ است.
  2. دوم، راستی: جوانمرد باید كه‌ راست‌ گوید اگر چه‌ زیان‌ و خطری‌ در پیش‌ باشد.‌
  3. سوم، یاری‌ درماندگان: چون‌ كسی‌ به‌ جوانمردی‌ پناه‌ آورد و یاری‌ بخواهد او را به‌ جان‌ بپذیرد.
  4. چهارم، عفت: از جمله‌ شرایط‌ جوانمردی‌ است‌ تا جایی‌ كه‌ چون‌ جوانمردی‌ با نامحرمی‌ همراه‌ می‌شد وی‌ را نخست‌ به‌ خواهری‌ می‌پذیرفت. ‌
  5. پنجم، فداكاری: جوانمرد در راه‌ خدمت‌ به‌ یاران‌ باید تا حد فداكاری‌ پیش‌ رود.
  6. ششم‌ بی‌نیازی، جوانمرد اگر چه‌ كریم‌ و سخی‌ است، هر چه‌ دارد در راه‌ رسیدن‌ به‌ مقصود خرج‌ می‌كند اما هرگز دلبسته‌ جاه‌ و مال‌ نیست، به‌ همین‌ دلیل‌ عیاران‌ خود را «ناداشت» می‌خواندند و هرگز در برابر كوشش‌ها و فداكاری‌های‌ خود چشم‌ به‌ مزد و پاداش‌ نداشتند. ‌
  7. هفتم، «دوست‌ دوست‌ و دشمن‌ دشمن» چون‌ با كسی‌ پیمان‌ دوستی‌ می‌بستند به‌ همه‌ شرایط‌ آن‌ پایبند می‌ماندند، از جمله‌ آن‌كه‌ با دوستان‌ او دوست‌ باشند و با دشمنان‌ او دشمن.

جوانمردان‌  اصول‌ خود را بر سه‌ پایه‌ نهاده‌ بودند:

  1. «یكی‌ آن‌چه‌ بگویی‌ بكنی، دوم‌ آن‌كه‌ راستی‌ را در قول‌ و فعل‌ نگاه‌ داری، سوم‌ آن‌كه‌ شكیب‌ را در كاربندی‌ و دلیر و مردانه‌ باشی‌ و شكیبا به‌ هر كاری.» ‌

به‌ مرور آیین‌ فتوت‌ در گذر از زمان‌ جای‌ خود را در جامعه‌ باز می‌یابد. در این‌ حال‌ جوانمردی‌  سنتی‌ ایران‌ با بنیان‌ روح‌ و فرهنگ‌ اسلامی‌ و خصوصا نهادهای‌ اخلاقی‌ تشیع‌ پیوند می‌خورد و  سنتهای‌ اخلاقی‌ تازه‌ای‌ را پدید می‌آورد:

  1. «جوانمرد به‌ هیچ‌ سببی‌ از مال‌ دنیا نباید كه‌ با یاران‌ تغیر كند و شماتت‌ و تقبیح‌ كندو حسد كس‌ نبرد. همچنین‌ تلطف‌ با فقرا و درویشان‌ و اخلاص‌ با یاران‌ در ظاهر و باطن‌ و اختیار عزت‌ دوستان‌ بر عزت‌ خود.‌ ... لازمه‌ فتوت‌ از خود گذشتگی‌ است‌ و هدف‌ جوانمرد شكستن‌ بت‌ نفس‌ است‌ و جوانمرد كسی‌ است‌ كه‌ عوامل‌ نفسانی‌ را ترك‌ گوید، خاصه‌ بخل‌ و كبر را و در بذل‌ جان‌ و مال‌ در راه‌ خدا مضایقه‌ نداشته‌ باشد و در بخشش‌ و سخاوت‌ پاكباز باشد.‌

بر این‌ روال‌ جوانمردان‌ ایرانی‌ سه‌ اصل‌ را منشا كردار خود قرار می‌دهند: ‌

  1.  سخا: یعنی‌ جوانمرد هر چه‌ دارد دریغ‌ نكند.‌
  2.  صفا: یعنی‌ سینه‌ را از كینه‌ پاك‌ گرداند.‌
  3.  وفا : كه‌ جوانمرد هم‌ با خلق‌ نگه‌ دارد و هم‌ با خدا.‌

اعداد

جوانمردان‌ ایرانی‌ اصولی‌ را برای‌ خود قرار داده‌ بودند و خود را ملزم‌ به‌ رعایت‌ آن‌ می‌دانستند.  بارزترین‌ آن‌ صفات‌ از این‌ قرار بوده‌ است:

  1. * وفای‌ به‌ عهد، مبالغه‌ در كتمان‌ سر و حفظ‌ آن‌ از اغیار، * تكریم‌ خویش‌ و آن‌ حمایت‌ حرمت‌ و رعایت‌ حشمت‌ است‌ در مواقع‌ تهمت‌ و احتراز از لئیمان‌ و سفها جهت‌ حفظ‌ آبرو، *سعت‌ صدر، نرمی‌ و مرحمت‌ با ضعفا و غلظت‌ و درشتی‌ با گردنكشان‌ و زورمداران، *عزت‌ نفس، غیرت، تجمل‌ و اظهار توانگری‌ به‌ وقت‌ فقر و فاقد وعدم‌ ابراز ضعف‌ و عجز و مذلت،* رغبت‌ به‌ مصاحبت‌ با برادران‌ و یاران، *جلب‌ محبت‌ حق‌ به‌ محبت‌ اولیاء او، *تعظیم‌ حرمات‌ حق‌ چنان‌كه‌ در این‌ باب‌ حكایت‌ كرده‌اند كه‌ یكی‌ از جوانمردان‌ را درهمی‌ در چاه‌ افتاده‌ بود، سیزده‌ درهم‌ خرج‌ كرد تا آن‌ درهم‌ را بیرون‌ آورد،گفتند، چرا چنین‌ می‌كنی؟ گفت‌ از بابت‌ آن‌ كه‌ نام‌ حق‌ بر آن‌ نوشته‌ بود،* معامله‌ نمودن‌ با مردم‌ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ مایلند مردم‌ با ایشان‌ بدان‌ گونه‌ كنند، *اشتغال‌ به‌ عیب‌ خویش‌ به‌ عوض‌ پرداختن‌ به‌ عیوب‌ مردم، *حسن‌ظن‌ به‌ خلق‌ خدا،* قبول‌ رفق‌ از وجهی‌ كه‌ شاید و ایثار بدان‌ در وقت، *مراعات‌ احوال‌ و انفاس‌ و اوقاف‌ چنان‌ كه‌ هیچ‌ یك‌ از آنها ضایع‌ نگردد، *آن‌ كسی‌ كه‌ ایشان‌ را خواهد قبول‌ كنند و كسی‌ كه‌ ایشان‌ را نخواهد در پی‌اش‌ نروند و به‌ خدمت‌ اجنبی‌ تقرب‌ نكنند و مرید را به‌ ذلالت‌ از در خود نرانند، *رعایت‌ ادب‌ و انبساط‌ با دیگر برادران‌ فتی، *به‌ هیچ‌ سببی‌ از اسباب‌ دنیوی‌ با یاران‌ متغیر نشوند، *معروف‌ با اخوان‌ و معرفت‌ مقدار هر یك‌ از ایشان، *مراعات‌ باطن‌ بیشتر كنند از مراعات‌ ظاهر، *اختیار نمودن‌ حق‌ بر جمیع‌ اموال‌ و احوال‌ و احتراز از هر چه‌ غیر او بود، *تلطف‌ با فقرا و درویشان‌ و اخلاص‌ با یاران‌ در ظاهر و باطن، اختیار عزت‌ اخوان‌ بر عزت‌ خود، *مبادرت‌ نمودن‌ به‌ قضای‌ حوایج‌ اخوان‌ و تفحص‌ احوال‌ ایشان.‌

در بیان قابوسنامه

در قابوس‌نامه‌ آمده‌ كه‌ جوانمردترین‌ عیاران‌ آن‌ بودكه‌ او را چند هنر بود:

  1. دلیر و مردانه‌ بود. به‌ هر كاری‌ بردبار باشد. به‌ كسی‌ زیان‌ نكند. پاك‌دل‌‌ باشد. به‌ عهد خود وفادار و زیان‌ خود به‌ سود دوستان‌ روا دارد. از اسیران‌ دست‌ بكشد. به‌ بیچارگان‌ ببخشاید. بدان‌ را از بد كردن‌ باز دارد. راست‌ گوید، راست‌ شنود. از تن‌ خود داد و عدل‌ بدهد. بر آن‌ سفره‌ كه‌ نان‌ خورده‌ باشد بد نكند. نیكی‌ را به‌ بدی‌ مكافات‌ نكند. زبان‌ را نیك‌ نگاه‌ دارد. بلا را راحت‌ بیند. چون‌ نیك‌ بنگری، این‌ همه‌ بدین‌ سه‌ شرط‌ است: ‌
  2. اول: خرد، دوم: راستی، سوم: مردمی.

سهروردی چه می گوید؟

شیخ شهاب الدین سهروردی، آئین فتوت را دارای دوازده رکن میداند که شش رکن آن ظاهری و شش رکن دیگر آن باطنی است. از نگاه سهروردی آنچه که ظاهریست، عبارت است از:

گل رز هفت رنگ
  1. ١ ـ بند پلوار(شلوار): اخی باید ازوقت عهد فتوت از زنا کردن پاک باشد که مردان را زنا خلل آید.
  2. ٢ ـ بند شکم: از لقمهً حرام خوردن پرهیز کند.
  3. ٣ ـ بند زبان: که باید زبان خویش را از غیبت و بهتان و سخن بیهوده نگاه دارد.
  4. ٤ ـ بستن سمع و بصر: آنچه ناشدنی است نشود و آنچه نادیدنی باشد نه بیند.
  5. ٥ ـ بستن دست و قدم: به دست هیچ کس را نرنجاند و در راه غمازی قدم نه نهد.
  6. ٦ ـ بستن دروازهً حرص و امل: اخی نباید به چیز های دینوی فریفته شود و جوانمرد را لازم است تا امین باشد و امانت را به صاحب حق برساند.

واما شش رکنی که باطنی است، عبارت اند از:

  1. ١ ـ سخاوت ٢ ـ تواضع 3 ـ کرم ٤ ـ عفو ورحم ٥ ـ نیستی از منیت ٦ ـ هشیاری و فراست

و اما در کلمهً " فتوت " سهروردی معتقد است که واژهً فتوت از فتوی گرفته شده  که معنی آن پسندیدگی است و این کلمه فتوی از چهار حرف، " ف، ت،و، ی " تشکیل شده که " یا " بشمار نمی آید به دلیل آنکه این " ی " یا عطف است. و اما کلمهً فتوت نیز از چهار حرف " ف، ت، و، ت " ساخته شده که " ت " آخر کلمه نیز به دلیل عطف بودن آن به حساب نمی آید. سهروردی به این اندیشه است که مرد صاحب فتوت را خصایل بسیار است، مگر آنچه که فتییان و جوانمردان را به کار آید، بیست و پنج خصلت است، بدینگونه:

  1. اول: هفت خصلت مربوط است به " ف " فتوت مانند:
  2. ١ ـ فضل ٢ ـ فتوح ٣ ـ فصاحت ٤ ـ فراغت ٥ ـ فهم ٦ ـ فراست ٧ ـ فعل
  3. دوم: چهارده خصلت مربوط است به " ت " فتوت، مانند:
  4. ١ ـ توکل ٢ ـ توبه ٣ ـ تواضع 4 ـ تصدیق ٥ ـ تصور ٦ ـ تحمل ٧ ـ تطوع ٨ ـ تهجد ٩ ـ تلفف ١٠ ـ تبرک ١١ ـ تصرف ١٢ ـ تمکین١٣ ـ تفکر١٤ ـ تسکین
  5. سوم: چهار خصلت مربوط است به " واو " فتوت، مانند:
  6. ١ ـ وفا ٢ ـ ورع ٣ ـ ولایت ٤ ـ وصل

عرفان
فتوت عارفانه

در كنار جوانمردان‌ سنتی‌ و عیار، گونه‌ای‌ جوانمردی‌ عارفانه‌ نیز جریان‌ داشته‌ كه‌ عفت‌ و پاكبازی‌ و  ایثار و مكارم‌ اخلاقی‌ را ترویج‌ می‌كرده‌ است. شاید بتوان‌ گفت‌ كه‌ دو گونه‌ فتوت‌ وجود داشته‌  است. فتوت‌ عیاران‌ كه‌ شجاعت‌ و سلحشوری‌ و جنگاوری، جلوه‌های‌ بارز آن‌ بوده‌ و فتوت‌  عارفان‌ كه‌ شعبه‌ای‌ از «علم‌ تصوف» خوانده‌ شده‌ همراه‌ با راه‌ و رسمهایی‌ ساده‌ و مروتی‌ كه‌ همه‌  می‌فهمیدند و البته‌ هر دو از آیین‌ جوانمردی‌ مشتركی‌ مایه‌ می‌گرفته‌اند.

‌و اما واعظ کاشفی در کتاب " فتوت نامه " که به عقیده ام از جملهً بهترین فتوت نامه هاست  آئین فتوت را دارای هفتاد و یک شرط می داند، چنانکه یاد کرده آید:  اگر پرسند که شرایط فتوت چند است؟ جواب بگوی، هفتاد و یک، چهل و هشت وجودی و بیست و سه عدمی.

و اما آنچه وجودی است:

اول:   اسلامنهم:   کرمهفدهم:   غیرتبیست و پنجم:   متابعت شریعتسی و سوم: طلب حلالچهل و یکم: عمل به اخلاق
دوم:   ایماندهم:  مروتهجدهم:  صبربیست و ششم:   امرمعروفسی و چهارم: افشای اسلامچهل و دوم: امانت گذاری
سوم:   عقلیازدهم:   شفقتنزدهم:   استقامتبیست و هفتم:   نهی از منکرسی و پنجم:  صحبت با نیکان و پاکانچهل و سوم: مخالفت نفس و هوا
چهارم: علمدوازدهم: احسانبیستم:    نصیحتبیست و هشتم:  حرمت والدینسی و ششم: صحبت با عقلاچهل و چهارم: انصاف دادن
پنجم:   حلمسیزدهم:  وفا بیست و یکم:      طهارت نفسبیست و نهم:    خدمت استادسی و هفتم: شکر گذاریچهل و پنجم: رضا به قضا
ششم:  زهدچهاردهم: حیابیست دوم: علوهمتسی ام: حق همسایهسی و هشتم: دستگیری مظلومانچهل وششم: عیادت مریض
هفتم:  ورعپانزدهم:  توکلبیست و سوم:    کتمان اسرارسی و یکم: نطق به ثوابسی و نهم: پرسش بیکسانچهل هفتم: عزت از ناجنس
هشتم: صدق شانزدهم: شجاعتبیست و چهارم: صلهً رحمسی و دوم:  خاموشی از روی دانشچهلم: فکرت عبرتچهل و هشتم: مداومت بر ذکر

و اما آنچه ازآن احتراز باید کردن:

اول: مخالفت شرع استپنجم: سخن چینی کردننهم: حسد بردنسیزدهم: در طلب دنیا حریص بودنهفدهم: طمع در مال مردم کردنیست و یکم: ربا خوردن
دوم: کلام مستقج نگفتن استششم: بسیار خندیدن استدهم: ستم کردنچهاردهم: عمل دراز پیش گرفتنهجدهم: خیانت ورزیدنبیست و دوم: لواط و زنا کردن
سوم: غژبت نیکان کردن استهفتم: خلاف وعده کردن استیازدهم: غمازی نکردنپانزدهم: عیب مردم جستن و گفتننزدهم: بهتان گفتن و از نادیده خبر گفتنبیست و سوم: با مردم بد مذهب و بی اعتقاد مصاحب بودن
چهارم: مزاح بسیار کردنهشتم: به حیله و مکر با مردم معاش نمودن استدوازدهم: محبت دنیا ورزیدنشانردهم: سوگند به دروغ خوردنبیستم : خمر خوردن؟

هرکه ازاین هفتاد و یک شرط خبر ندارد، بوی فتوت بدو نرسد." و البته همین خبر داشتن هم صفت آخری است که در منابع دیگر بین همه را با 72 شرط جمع کرده اند.

از مطالعهً مطالب یاد شده میتوان به این نتیجه رسید که مولانا واعظ کاشفی فتوت را یکی از شعبه های عرفان اسلامی می داند. اگر چه این آئین مردمی و انسانی و اهورایی با تصف و عرفان اسلامی آمیخته است، اما نمیتوان ریشه های اصل آن را در مناسبات و معادلات اجتماعی نیز جستجو نمود و بررسی کرد.

اگر شما بخواهید 3 ویژگی اصلی برای جوانمردی بگویید کدام را می گویید؟


گرد آوری : مریم امامی - تبیان