امتحان حضرت ایوب علیه السلام
تضرع ایوب به درگاه خدا
حضرت ایوب (علیه السلام) رنجهای فراوان دید، دچار بیماریهای بسیاری شد، اهل او و همه بستگان نزدیكش از او فاصله گرفتند و او تنها ماند.(فرزندانش مردند و همسرش هم او را رها كرد) نه یارای حركت داشت و نه كسی بود تا وی را كمك دهد و از آن جهت كه به مقام والای تسلیم رسیده بود، هرگز جزع و ناله نكرد و جز به خدا به احدی متوسل نشد و بدون اذن خداوند چیزی هم از آن ذات اقدس نخواست تا آن كه اجازه داده شد.
پس، در آن حال، به خدا گفت: "انی مسّنی الشیطان بنصبٍ و عذابٍ"(1)؛ پروردگارا، شیطان مرا به زحمت انداخته و عذابم كرده است. شیطان در روح انبیا و مجاریِ ادراكی و ارادی آنها راه ندارد، ولی در بدن آنها ممكن است نفوذ كند.
خداوند در پاسخ ندای تضرعآمیز حضرت ایوب فرمود: "اركض برجلك هذا مغتسل باردٌ و شراب"(2)؛ تو كه همه امكانات را از دست دادهای و تنها و بیمار هستی و قدرت حركت نداری، پایت را به زمین بزن، در زیر پایت چشمهای میجوشد و تو در آن شستشو میكنی و همه بیماریهایت برطرف میشود و آبش را مینوشی، عطشت فرو مینشیند و همه آن مشكلاتی كه داشتی از بین میرود: "و وهبنا له أهله و مثلهم معهم رحمة منّا و ذكری لأُولی الألباب"(3)؛ اهل او را كه رحلت و یا هجرت كرده بودند، برگرداندیم و مانند آنان را به او بخشیدیم، یعنی اعضای خانواده او را دو چندان كردیم و این رحمتی بود از سوی ما كه شامل حال ایوب شد و تذكرهای است برای صاحبان خرد و فرزانگان، تا در سختیها صابر و به لطف غیبی حق امیدوار باشند و انجام كاری را كه عادتاً ممكن نیست از خداوند ممكن بدانند.
انسان خردمند میداند كه در مواضع خطر، جز خدا تكیهگاه دیگری ندارد، چنانكه خداوند میفرماید: "و لن تجد من دونه ملتحدا"(4)؛ غیر از خدا پناهگاه و سنگری نیست و خداوند همانگونه كه تسبیح متضرعانه یونس را مستجاب كرد، تضرع مسبّحانه ایوب را هم شنید و خواستهاش را اجابت كرد.
به این جهت است كه در قرآن میفرماید: "واذكر عبدنا ایوب"(5) ؛ به یاد ایوب باش و این روش را حفظ كن. یعنی شكیباییِ لازم، اعراض و روی برگرداندن از غیر خدا، تضرع به خدا و اطمینان به استجابت نیایش را جزو اصول اولی بدان و در تحصیل و بدست آوردن و تكمیل و حفظ آن بكوش.
رحمت بی كران الهی
حضرت ایوب(علیه السلام) بعد از بیان گرفتاریش، عرض كرد: "انت ارحم الراحمین"(6)؛ پروردگارا! رحمت تو نامحدود است و رحمت دیگران مظهر رحمت توست: "و رحمتی وسعت كل شیء"(7)؛ غیری نیست كه در قبال خدا رحمت داشته باشد تا رحمت او بیشتر باشد. بدین جهت انسان هر جا اثر خیری میبیند باید خدا را شكر كند و اشخاص و اشیا را مجرای رحمت الهی بداند نه منشأ رحمت.
توحید افعالی نیز همین است كه انسان همه كارهای سودمندِ بندگان را فانی در فعل نافع حق تعالی بداند.(یعنی منشاء همه كارهای خوب دیگران را خدا بداند)
اركان سهگانه رحمت كه "جود و علم و قدرت" است در انسان محدود است و ناقص و در خدای سبحان نامحدود است و كامل. پس قهراً رحمت خدا بیش از رحمت دیگران است. خداوند آنچه را كه به صلاح انسان است میداند و بر انجام دادن آن قادر است و چون جواد و بخشنده است آنچه صلاح هر موجودی است به او عطا میكند و چون او ارحم الراحمین است رحمت او نسبت به انسان بیش از رحمت خود انسان به خودش است.
سرّ خواندن خدا با اسم "ارحم الراحمین" این است كه انسان صالح سالك در مسیر تجلّی این اسم قرار گیرد، تا هم بتواند رحمت خاص خداوند را كه در سایه دعا تجلّی كرده است دریافت كند و هم بتواند نسبت به دیگران مهربان و رئوف باشد.
خدای سبحان دارای اسمای حُسنی است و به ما نیز میگوید: خدا را با این اسمها بخوانید و بكوشید مظهر نامی از نامهای پربركت الهی شوید: "و لله الأسماء الحسنی فادعوه بها"(8)، چنانكه حضرت ایوب خدا را به اسم "ارحم الراحمین" خواند.برای هر امر دینی ادب خاصی است كه در آغاز بیان میشود، چنانكه ادب تلاوت قرآن این است كه با تدبّر و تعقّل همراه باشد، بدین معنا كه اگر مضمون آیه درباره كمال است، تلاوت كننده نیل و رسیدن به آن كمال را از خدا بخواهد و اگر نقص است نجات از آن را مسئلت كند و اگر تبیین سیره صالحانه انبیاست، رهپویی و همراهی با آنان را از خدا بخواهد و اگر بیان روش طاغیانه مستكبران است، از خدا بخواهد تا همانند آنها نباشد. البته برای تدبر در قرآن همانگونه كه شرایطی هست موانعی نیز وجود دارد، مانند گناهان كه قفلهای دل و مانع تدبر است: "افلا یتدبرون القرءان أم علی قلوبٍ أقفالها."(9)
پینوشتها:
1- سوره ص، آیه 41.
2- سوره ص، آیه 42.
3- سوره ص، آیه 43.
4- سوره كهف، آیه 27.
5- سوره ص، آیه 41.
6- سوره انبیاء، آیه 83.
7- سوره اعراف، آیه 156.
8- سوره اعراف، آیه 180.
9- سوره محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم)، آیه 24.
برگرفته از كتاب سیره پیامبران در قرآن، آیةالله جوادی آملی، ص 75، با تصرف .