تبیان، دستیار زندگی
نثر فارسی از وقتی فنی شد تا وقتی خیلی فنی شد!...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تاریخچه تطور نثر فارسی (3)

از قرن هفتم تا قرن نهم

فهرست كتاب‌های مورد علاقه نویسندگان منتشر شد

در قرن هفتم،هنوز عده‌یی از نویسندگان بزرگ، همان سادگی و روانی را در نثر بکار برده‌اند و در کتاب‌های ادبی و بیشتر در تاریخ، رعایت این سبک را می‌کرده‌اند و مشایخ تصوّف نیز به همان سبک، کتاب پرداخته‌اند. معروف‌ترین آثاری که بدین روش است:

 طبقات ناصری تألیف منهاج سراج گوزگانی و جامع التواریخ رشید الدین فضل‌الله، و تبصرةالعوام سید مرتضی داعی رازی و مولفات نجم‌الدین رازی و شهاب الدین سهروردی و شمس الدین افلاکی، و صدرالدین قونوی و حمدالله مستوفی قزوینی و افضل الدین کاشانی و فخرالدین عراقی و رکن الدین علاء الدوله سمنانی و ابن بی‌بی و ابوالقاسم کاشانی و معین الدین سگزی و قطب‌الدین بختیاراوشی کاکی و رضی‌الدین لالا و حمیدالدین ناگوری و شهاب الدین توران پشتی و نورالدین اسفراینی کسونی و علی رامتینی و سعدالدین حموی و سیف الدین باخرزی و فریدالدین گنج شکردهلوی است.

در این دوره، همان توجهی را که ابن سینا و ابوالریحان بیرونی در اختراع اصطلاحات علمی به زبان دری و بکار بردن آنها به جای اصطلاحات زبان تازی داشته‌اند، دانشمند معروف افضل‌الدین کاشانی هم داشته است و به همین جهت، آثار بسیار جالب و مهمّ او از بهترین نمونه‌های زبان دری فصیح بی پیرایه به شمار می‌رود. بالعکس برخی از علمای نامی این دوره مانند: خواجه نصیرالدین طوسی و قطب الدین شیرازی و ناصرالدین بیضاوی در کتاب‌های علمی خود، بیش از پیشینیان خویش، کلمات و اصطلاحات تازی بکار برده‌اند.

اما همچنان، زیاده‌روی در الفاظ نازی  درین دوره نیز رواج داشته و حتی در سبک انشای شرف‌الدین ابوالفضل فضل‌الله راجی حسینی قزوینی مؤلّف کتاب المعجم فی آثار ملوک العجم معروف به تاریخ معجم و شهاب الدین عبدالله بن فضل‌الله شیرازی ملقّب به وصّاف الحضرة مؤلّف کتاب تجزیةالامصار و تزجیةالاعصار معروف به تاریخ وصّاف به منتهی درجه مبالغه رسیده است، چنانکه در بسیاری از موارد بجز روابط همه الفاظ را از زبان تازی گرفته‌اند.

کتاب‌های معتبری که در این زمینه ازین دوره باقی است:

ترجمه تاریخ یمینی شرف الدین جُر فادقانی و تاریخ جهان‌گشای عطاملک جوینی و المعجم فی معابیراشعار شمس قیس رازی و روضه اولی الالباب فخرالدین بناکتی و سمطالعلی و درّةالاخبار منتحب الدین یزدی و مرزبان نامه سعدالدین وراوینی است.

مهمترین کتاب نثر که در قرن هفتم نوشته شده گلستان سعدی است. از نخستین روزهای انتشار در سراسر کشورهای فارسی زبان، رواج فوق‌العاده پیدا کرده و به منتهی درجه مطلوب بوده، چنانکه بزودی کتاب درسی دبستان‌ها و سرمشق قطعی نویسندگان شده است و در این مدّت که از تألیف آن می‌گذرد، تقلیدهای بسیار از آن کرده‌اند مانند:

روضه خلد یا روضة‌الخلد مجدالدین خوافی که در لکنهو به خطا به نام خارستان چاپ شده است و بهارستان جامی و نگارستان معین‌الدین معینی جوینی و لطایف الطوایف علی بن حسین واعظ کاشفی متخلّص به صفی و نگارستان کمال پاشازاده و بلبلستان حاج محمد فوزی و پریشان قاآنی و رضوان میرزا آقا خان کرمانی و انجمن دانش وقار شیرازی و خارستان ادیب کرمانی و ملستان میرزا ابراهیم مدایح نگار نفرشی و جان جهان حاج میرزا علی‌اکبر خان قائم مقامی.

پیداست که سعدی در گلستان، روش نثر مسجّع و مقفّی را به منتهی درجه زیبایی خود رسانیده و در این فن چنان مهارت بکار برده است که بیشتر اسجاع و قوافی آن کاملاً طبیعی افتاده است و به‌هیچ‌وجه جنبه تصنّع و تکلّف در آن نیست، اما سخت آشکار است که این هنر، همواره منحصر به او خواهد بود و دیگر کسی نتواند نثر مسجّع و مقفّی و مصنوع و متکلّف را مانند وی به این سادگی و روانی در آورد.

در قرن هشتم، همچنانکه در همه فروع دنباله ادبیات قرن هفتم است در نثر این اصول کاملاً برقرار بوده است و در ضمن

نوشتن

اینکه برخی از نویسندگان به همان روش ساده و روان، کتاب‌های جالبی پرداخته‌اند، برخی دیگر همان اصول زیاده‌روی در استعمال الفاظ تازی را دنبال کرده‌اند. کتاب‌های ساده و روان این قرن:

مؤلّفات عبیدزاکانی و ابواسحاق شیرازی معروف به «بسحق اطعمه» و عزّالدین کاشانی و شاه نعمةالله ولی و میرسید علی همدانی و علاءالدین عطّار و مجمع الانساب شبانکاره‌ای و نفایس الفنون شمس‌الدین آملی و مؤلّفات ضیاء‌الدین برنی و تاریخ فیروز شاهی شمس سراج عفیف و صفوةالصّفای ابن بزّاز و شیرازنامه زرکوب و تاریخ رویان اولیاء‌الله آملی و مؤلّفات میرسید شریف گرگانی و تواریخ آل برمک عبدالجیل یزدی و فردوس المرشدیّه محمدبن عثمان و مؤلّفات بهاءالدین نقش‌بندی است و آنچه با انشای متکلّف و مبالغه در زبان تازی نوشته شده: تجارب السّلف هندوشاه و مواهب الهی معین‌الدین معلم یزدی و العراضه فی حکایة‌السلجوقیه از محمد بن محمد نظام حسینی یزدی است.

روش تازه‌یی که در قرن هشتم در نثر فارسی پیدا شد سبکی است که در آن کنایات و استعارات و تکلّفات و عبارت‌پردازی‌ها و تشبیهات فراوان و مرادفات بسیار بکار رفته و منتهای حشو را در آن روا داشته‌اند.

نخستین اثری که ازین سبک به دست است گاه‌گاهی در ترجمه فرج بعدالشده از حسین بن اسعد بن حسین دهستانی دیده می‌شود. این حسبن بن اسعد که در نسخه‌های خطی ترجمه او نبش را الویزی نوشته‌اند و در چاپ آن را به «المؤیدی» تحریف کرده‌اند، پیداست که از مردم «الویز» دهی بوده است که هنوز در شهریار معروف است و کتاب فرج بعدالشدّه قاضی ابوعلی محسن بن علی تنوخی را در حدود 670 به فارسی ترجمه کرده و در این ترجمه گاهی از این عبارت پردازی‌ها دارد اما این سبک را در قرن هشتم، نخست شرف الدّین رامی در کتاب انیس العشاق خود بیشتر به کار برده و پس ازو ضیاءالدین نخشبی متوفی در 751 که از عرفای هندوستان بوده است در کتاب‌های متعدد خود از آن جمله: طوطی نامه و سلک و سلوک و جزئیات و کلیات و عشره مبشره و گلریز و لذت النساء به کار برده است و تکمیل کرده و پس از او در قرن نهم، بسیار رایج شده است.

چند تن دیگر از متصوّفه قرن هشتم نیز گاه گاه در آثار خود از این گونه کنایات و استعارات و تکلّفات به کار برده‌اند مانند: نظام‌الدین اولیاء و علی رامیتنی معروف به «خواجه عزیزان» و شرف الدین شاه ابوعلی قلندر پانیپتی و نصیرالدین محمود چراغ دهلی و شیخ محمود اشنوی و خواجو کرمانی. اما این نویسندگان در این زمینه، چندان افراط نکرده‌اند و افراط در این سبک از خصایص قرن نهم است.

در قرن نهم، در نثر فارسی، اندک‌اندک سبک روان و ساده‌یی را که در قرن‌های پیش نیز روش اکثریت نویسندگان بوده است، رها کرده‌اند و بیش از پیش گرد استعارات و کنایات و مّرادفات و تکلّفات بیهوده گشته‌اند. یگانه کسانی که هنوز به سادگی معتقد بوده‌اند: عبدالرحمن جامی و عبیدالله احرار سمرقندی و جلال‌الدین محمّد پارسا و قطب الدین ابویزید عبدالله بن محبی جهرمی شیرازی و علّامه جلال‌الدین دوانی و شمس‌الدین محمد بن یحیی اسیری لاهیجی و خواجه محمد بن محمود پارسا و عبدالغفور لاری و سید محمد گیسو دراز و شرف‌الدین یحیی منیری و آذری طوسی و شاه داعی شیرازی و زین الدین ابوبکر خوافی و یعقوب بن عثمان چرخی و قاضی میر حسین میبدی و غیاث‌الدین جمشید کاشانی و ملّا علی قوشچی و نظام الدین عبدالعلی بیرجندی و سید ظهیر الدین مرعشی بوده‌اند.

کتاب

در نثر قرن نهم، چیزی که جالب است اینست که زبان تازی که تا اواخر قرن نهم هنوز زبان علمی ایران بود و بیشتر از دانشمندان بزرگ، تألیفات خود رابه آن می‌نوشتند در قرن نهم از رواج آن بسیار کاسته شده بود و عده کثیر از کتاب‌های علمی این قرن به زبان فارسی نوشته شده. دیگر آنکه در این دوره در دربار تیموریان، توجّه خاصّی به تاریخ‌نویسی در میان بوده است و کتاب‌های فراوان بیشتر در تاریخ عمومی و گاهی هم در تاریخ  تیموریان به فارسی نوشته شده، اما در این کتاب‌ها نیز به سنّت رایج و معمول آن زمان، بیشتر در پی کنایات و استعارات و عبارات مصنوع رفته‌اند. اما در این دوره کسانی که در استعمال کلمات تازی مبالغه کرده باشند، بسیار کمند، و در میان مشاهیر نویسندگان این دور تنها سه تن را می‌توان نام برد که به این روش نوشته‌اند: یکی ابن عربشاه و دیگر امین الدین فضل بن روزبهان خنجی و سوم صاین‌الدین علی ترکه.

در میان نویسندگان بزرگ این قرن، کسانی که باز نسبة ساده‌تر نوشته‌اند و کمتر کنایات و استعارات و تکلّف و تصنّع به کار برده‌اند: حسن بن شهاب یزدی و خسرو ابو قوهی و فصیحی خوافی، و قاضی اختیارالدین تربتی، و محمدبن فضل‌الله مؤلف تاریخ خیرات و خوندمیر و میرخواند و کمال الدین حسین خوارزمی و امیر سید اصیل الدین دشتکی و سید جمال الدین دشتکی و پیر جمالی اردستانی و علی بن شمس‌الدین لاهیجی و احمدبن حسین کاتب یزدی و دولتشاه سمرقندی و میرجان اسفر نجابادی، را باید دانست.

اما کسانی که بیشتر در این روش مبالغه کرده‌اند: حافظ ابرو و معین‌الدین فراهی و معین الدین زمجی اسفزاری و نظام‌الدین شامی و شرف‌الدین علی یزدی و کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی و ادریس بن علی بدلیس و خواجه عماد الدین محمود قاوان و شهاب الدین عبدالله مروارید و صدرالدین امینی هروی را باید نام برد.

پیشرو این سبک پر کنایه و استعاره در قرن نهم، معین الدین حسین کاشفی، واعظ معروف است که بیش از همه در این روش مخصوص مبالغه کرده است.

ادامه دارد...


نویسنده : سعید نفیسی