تبیان، دستیار زندگی
غدیر، خاكى سوخته، ملتهب، در عمق صحراى «جحفه» نیست تا از چهار سوى تا هر جا كه چشم كار مى‏كند گسترده و ناپیدا باشد. غدیر درخشان چون گوهرى در تابش آفتاب است، وسیع به وسعت ابدیت است و جارى در لحظه لحظه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بركه آفتاب (1)

عید غدیر

غدیر، خاكى سوخته، ملتهب، در عمق صحراى «جحفه» نیست تا از چهار سوى تا هر جا كه چشم كار مى‏كند گسترده و ناپیدا باشد.

غدیر درخشان چون گوهرى در تابش آفتاب است، وسیع به وسعت ابدیت است و جارى در لحظه لحظه كائنات است، صبور چون ایمان و لطیف چون عشق است، برنده چون شمشیر، كوبنده چون طوفان است، خاشع چون واژه صداقت و سرافراز چون افلاك است.

هیچ دست سیاه‌كارى در طول تاریخ نتوانسته است نامش را از لوح دل‌ها و صفحه خاطره‏ها بزداید. هر چند كه هزاران بار نامش را از كتاب‌ها حذف كردند. كتابى را به خاطر این نام به آتش كشیدند و زبان‏هایى را كه در دفاع از این واقعه باز مى‏شد بریدند. لكن نتوانستند یاد آن بركه زلال تنهاى در دامن دشت خفته را از خاطر خداجویان محو كنند. هر روز نامش بلند آوازه‏تر و هر سال خاطره‏اش شگفته‏تر و هر زمان روشنى و جذابیتش مضاعف گشت.

تا اكنون كه 1400 سال از آن شیرین خاطره صدر اسلام مى‏گذرد و شیعیان به یادش شادان و از ایمان به آن مفتخرند.

تاریخ شیعه و گرامیداشت «عید غدیر» در هر سال گواه این مدعاست.

آرى، خورشید را نمى‏توان با گل اندود.

آفتابى در آن بركه كوچك طلوع كرد كه جهانى را روشنى بخشید. نورى از آن مكان غریب به كویر خفته برخاست كه انسان‌ها را راهبر و راهنمود شد.

غدیر، شمشیر برنده حق است كه آتش به هستى باطل مى‏كشد، فارق حق و باطل است، هنگام تعالى انسان از پلشتى خاك به رفعت افلاك است، ترازوى عدل است، خورشید حقانیت است. باغبان دشت هماره سبز سیادت است، غایت آمال انبیاست، جلوه‏اى از وجه الله است، معناى زندگى است و شرافت آزادى. حكایت راستى است و روایت درستى، معناى صلات است و تأویل جهاد.

غدیر صراط است، با ایمان به آن مى‏توان از آن گذشت، وگرنه لبه شمشیرى است كه هر منافق و ملحدى را به دو نیمه خواهد ساخت.

غدیر نه فراموش شدنى است و نه كهنه شدنى، ماندگار است و پویا و زندگى‌ساز. غدیر تجلى ولایت است كه ركن حیات معنوى انسان است. آبى است كه ریشه همه درختان و گل بوته‏هاى باغستان‌هاى توحید براى تغذیه و رشد به آن نیازمند است.

انسان به ولایت امیرالمؤمنین همانگونه نیازمند است كه سلول‌هاى زنده به اكسیژن هوا. اگر لحظه‏اى این جریان حیاتبخش از طبیعت حیات ما برخیزد تمامى محكوم به زوالیم.

«لولا الحجة لساخت الارض باهلها؛ اگر امام نبود زمین اهلش را فرو مى‏برد.»

در دوایر مختلف هستى، هر شعاعى به دور محورى مى‏چرخد و هر پدیده‏اى حول قطب وجودى كه وابسته به اوست دور مى‏زند، امام معصوم محور هستى، قطب عالم وجود، تكیه‌گاه آفرینش، واسطه فیض الهى به جهان هستى و نگهدارنده كائنات باذن الله است.

ولایت ائمه نور، مربى همه موجودات، سبب دوام و قوام تمامى پدیده‏ها از جماد تا انسان است. راستى چه كسى قادر است امام را به حقیقت معنوى‏اش بشناسد؟ علم محدود ما چگونه توانایى درك عظمت وجودى امام را دارد؟

ما از اقیانوس بیكران ولایت عظما همان قدر مى‏دانیم كه آن ایستاده بر ساحل اقیانوس محیط از عمق و وسعت و عجایب آن مى‏داند، جز هیمنه‏اى از امواج آن چیزى به گوش نداریم و جز به قدر وسعت دیدمان نمى‏بینیم.

دریغا گمراه آدمیزادگانى كه با جهالت خویش، آتش به كانون سعادت ابدى خود مى‏كشند، دریغا غافلانى كه آفتاب عالم تو را نادیده مى‏گیرند. تا چند باید خفته در گورهاى جهالت خویش باشند؟

تا چند باید دل در گروه شیطان بنهند؟ تا چند باید از آستانه خانه آل محمد به مغاك تیره منافقان و ملحدان دل بندند؟

هان! به خود آیید و راه تحقیق پیمایید و پرده تعصب و تكیه به سنت اجدادى را بردرید، خطبه رسول را در روز غدیر باز خوانید و حقایقش را دریابید، چشم دل بگشایید تا ببینید روز غدیر هنگام جدا شدن حق از باطل است، هنگام تمییز خبیث از طیب است، وقت انتخاب راه است.

عید غدیر

در غدیر مى‏توان همه خلایق را در دو صف دید: آنانى كه امانت الهى را به جان پذیرفتند و آن گروهى كه از وظایف انسانى‏شان شانه خالى كردند و راه جباران و ستمگران را برگزیدند.

بركه غدیر، بركه نیست، گودالى پر آب از باران‏هاى بهارى نیست. بوته آزمایش حق است كه فلز آدمیت را در آن به آتش آسمانى مى‏سپارند تا طلاى خالص از خار و خاشاك‌ها و كثافت‌ها جدا شود. «تا گریزد هر كه بیرونى بود.» (2)

ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) مظهر جمال و جلال خداوند است. آئینه خدانماست، معرفى حاكم عدل و قاضى بر حق است. اكمال دین و اتمام نعمت حق است.

على امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارث علوم همه انبیاست، عالم به تفسیر و تأویل قرآن است. آگاه به ظاهر و باطن كلام الله است. خورشید، نگینى برانگشترى ولایت او و ماه گوهرى بر افسر كرامت او، مریخ مهره‏اى از تسبیح دستان او و عرش الرحمن حقیقى قلب مقدس اوست. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) خود در خطبه‏اى روز غدیر را چنین وصف مى‏فرماید:

«امروز روز روشن كردن احق است و از مقام پاك (رهبر معصوم). به صراحت و «نص» سخت گفتن.

امروز روز كامل شدن دین است.

امروز روز عهد و پیمان است.

امروز روز گواهى و گواهان است.

امروز روز نمایاندن بنیادهاى نفاق و انكار است.

امروز روز بیان حقایق ایمان است.

امروز روز راندن شیطان است.

امروز روز موعود فیصله دادن حق است.

امروز روز فراموش گشته بلندگرایان است.

امروز روز راه نشان دادن و ارشاد است.

امروز روز آزمون مردمان است.

امروز روز رهنمونى به رهنمایان است.

امروز روز آشكار ساختن مقاصد پوشیدن و زمینه سازى‏ها و تمهیدهاى دیگران است.

امروز روز نص (تصریح) بر شخص است. یعنى آنان كه ویژه‏اند رهبرى را ...

اكنون در اعمالتان مراقب خداى عزوجل باشید و از او بپرهیزید و با او مكر مكنید و از راه فریب در می‌ایید. با اعتقاد به توحید و یگانگى خداوند و با اطاعت آن كس كه شما را به اطاعت او امر كرده است به خدا تقرب جویید، راه گمراهى مى‏سپرید و از پى آنان كه گمراه شدند و دیگران را گمراه كردند مروید.» (3)

بارى آن كس كه به رویداد غدیر در سال دهم هجران دل بست، به خدا دل بست و آن كه آن را نپذیرفت خود را محروم ساخت. در آیینه آن بركه زلال، خورشیدى درخشید كه میلیون‌ها میلیون ستاره از دامن فرو ریخت، و همه تاریخ را ستاره باران كرد.

در آن روز آفرینش به انتظار آغاز امامت عظما از رفتار باز ماند.

در آن رو جهان به نعمت ولایت علوى سرافراز و دین رسول الله تكمیل و رضاى حضرت حق علنى گردید.

در آن روز تمامت هستى گوش به كلام خداگون آخرین پیامبر سپرد.

در آن روز على امیرالمؤمنین (علیه السلام) دومین شخصیت بزرگ هستى به فرمان حق، پرده از چره ملكوتى فرو هشت و خورشید قبایل انسان شد و این چنین:

«بركه غدیر بركه آفتاب شد.»

پی‌نوشت‌ها:

1- از جزوه «بركه آفتاب» انتشارات آستان قدس رضوى، ص 45.

2- مصراعى از مولوى.

3- برگزیده از: حماسه غدیر، محمدرضا حكیمى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى: 70 - 69.

   "سید صادق موسوى گرمارودى"

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.