تبیان، دستیار زندگی
امپراطور چین به شهرنای کینگ گردهم جمع شده‌اند و هر یک سرنوشت، داستان و محتوای تاریخی حضورشان در داستان‌های مختلف را در اشتراک با خودکامگی قدرت طلبانه امپراطور گذاشته‌اند. از فرایند این اشتراک روایی نمایش، آن چه حاصل آمده، چالش‌های کمیک رویداد در حوزه اجر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مضحکه کاریکاتورهای تاریخ

نمایی از نمایش دیوار چین

"دیوار چین" یکی از متفاوت‌ترین نمایشنامه‌هایی است که مریم معترف در خوانشی دیگرگونه، ضمن حفظ ساختار و قالب اصلی روایت‌ها و داستان، آن را با استفاده از شیوه‌های نمایش ایرانی روی صحنه برده است.

در بستر روایت‌های نمایشی این متن که زمان‌ها و شخصیت‌ها را براساس‌ قواعد قراردادی بر هم می‌زند، اشخاص و آدم‌های تاریخی و قهرمانان نمادین به بهانه اولین روز ساخت دیوار بزرگ چین و به دعوت امپراطور چین به شهر"نای کینگ" گردهم جمع شده‌اند و هر یک سرنوشت، داستان و محتوای تاریخی حضورشان در داستان‌های مختلف را در اشتراک با خودکامگی قدرت طلبانه امپراطور گذاشته‌اند. از فرایند این اشتراک روایی نمایش، آن چه حاصل آمده، چالش‌های کمیک رویداد در حوزه اجرا و بازخورد تحلیل محتوایی تقابل حقیقت و قدرت در حوزه ژرف ساخت نمایشی است.

آن چه تماشاگر در اجرای"دیوار چین" شاهد آن است پارودی شخصیت‌های بزرگ تاریخ نظیر"رومئو و ژولیت"، "ناپلئون"، "کریستف کلمب"، "پونتیوس پیلات"، "دن ژوان"، "فیلیپ پادشاه اسپانیا"، "بروتوس" و"کلئو پاترا" است. این شخصیت‌ها به صورت کاریکاتورهایی از تاریخ وارد صحنه نمایش می‌شوند و قضاوت تماشاگر در مورد خودشان را در قالب یک پارودی کمیک در تحلیل با تم نمایش قرار می‌دهند.

نمایی از نمایش دیوار چین

نمایش در آغاز عشق و چهره مضحک کلاسیک‌وار رابطه"رومئو و ژولیت" را که به سختی در فکر فرار و نجات جانشان هستند در تقابل با دعوت کاریکاتورهای تاریخی برای شرکت در یک رقص جمعی نشان می‌دهد و رومئوی متعجب با روب دوشامبر و کفش‌های چینی آویخته بر گردنش وقتی ژولیت را به یک خواب کمیک دعوت می‌کند به آغازگر روایت‌های کمدی نمایش تبدیل می‌شود. بعد از این"ناپلئون بناپارت" کوتوله و کوچک با آن شمشیر بلند، "کلئوپاترای" چاق و زشت، "بروتوس" و حرکات و گفتار احمقانه و... کاریکاتورهای قدرتمند و تاثیرگذار تاریخ را در تقابل با موضوعیت داستان اصلی ـ حکومت امپراطور چین و ماجرای پشت سر گذاشتن آینده ـ در صحنه تجسم می‌بخشند.

آن چه نمایش مریم معترف قصد دارد با مخاطبش در میان بگذارد، بحث قدرت و حقیقت است. امپراطور چین در مرکز اتفاقات و حوادث روایت اصلی نمایش کسی است که به عنوان مظهر قدرت قصد مبارزه با حقیقت را دارد و ظلم و ستم به مردم و خودکامگی او این تقابل را به چالشی دراماتیک تبدیل کرده است. در مقابل این امپراطور خودکامه که خودش را پسر خدا می‌خواند، شخصیتی مجهول به نام"مین کو" وجود دارد که ظاهراً بر علیه پادشاه شعر می‌گوید و مردم را بر علیه امپراطور تحریک می‌کند. "مین کو" که به معنای"صدای مردم" است به شخصیتی نمادین در مقابل حکومت استبدادی چین تبدیل می‌شود و در ادامه نفوذ قدرت‌های خودکامه در دل مردم باعث می‌شود که جمعیت با شعار دموکراتیک‌شان به اشتباه مرد لال آب فروشی را به جای"مین کو" ـ که زندانی امپراطور است ـ به عنوان قهرمان بزرگ آینده‌شان انتخاب کنند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که نمایشنامه‌ ماکس فریش از هیچ روی قصد بررسی و بازنمایی شرایط تاریخی مشخص با وجود یک شخصیت یا چند قهرمان تاریخی معلوم را ندارد، بلکه می‌خواهد تا مفهوم همیشگی حقیقت را در بستر رویدادهای مهم تاریخی به عنوان تم اصلی"دیوار چین" در تحلیل با ژرف ساخت اثرش قرار دهد. در همین مسیر هم از دموکراسی کلاسیک دوران"بروتوس" به دوران استبدادی"فیلیپ" و تعصب استبدادی"ناپلئون" و تحجر ناعادلانه دوران"پونتیوس پلات" و امپراطور چین و حالا اعتراض مدرن دموکراتیک مردم چین در امروز می‌رسد.

در تمام این دوران آن چه که همواره زیر دست و پای استبداد و خودکامگی قدرت بوده حقیقت است؛ مرد لال پایان نمایش که مردم او را همچون قهرمان مورد علاقه‌شان ـ مین کو یا صدای مردم ـ روی سر می‌گیرند و به عنوان قهرمان حرکت انقلابی‌شان معرفی می‌کنند، تصویری طنزآمیز و کاریکاتوری کمیک از همین حقیقت است که براساس اجرا می‌توان آن را حقیقت دست نیافتنی دوران طولانی تاریخ نامید.

آن چه تماشاگر در اجرای"دیوار چین" شاهد آن است پارودی شخصیت‌های بزرگ تاریخ نظیر"رومئو و ژولیت"، "ناپلئون"، "کریستف کلمب"، "دن ژوان"و"کلئو پاترا" است.

مریم معترف متن نمایشنامه ماکس فریش را پس از انتخابی هوشمندانه و درست به شیوه‌‌ای ایرانی و با رعایت رویکردهای مخاطب شناسانه به اجرا در آورده است. در واقع کارگردان با یک خوانش وفادارانه تا‌ آن جا که توانسته مضامین، موقعیت‌ها و گفتارهای نمایشی را به مخاطب امروز و همچنین مخاطب ایرانی نزدیک کرده است و به علاوه آن که ضمن حفظ ظرافت‌های ساختار نمایشنامه، اجرا را براساس شیوه‌های نمایش ایرانی و تحت قالب یکسری قواعد مشخص از مضحکه و تقلید در نمایش ایرانی به مخاطبش ارائه کرده است.

نمایی از نمایش دیوار چین

در آغاز نمایش گروهی از شخصیت‌ها در لباس‌ها و با ماسک‌های مختلف تماشاگر را به دیدن نمایش دعوت می‌کنند و بلافاصله بیژن امکانیان همچون نقالی وارد می‌شود و با اعتراض یکی از اعضای گروه کارگردانی همچون یک مجری شروع به توضیح دادن در مورد اجرا می‌کند، بعد تبدیل به یک راوی و در ادامه یکی از شخصیت‌های اصلی نمایش ـ روشنفکر ـ می‌شود. راوی ابتدا تم و موضوع اصلی داستان را به صورت مستقیم با تماشاگر در میان می‌گذارد:

روشنفکر: بحران بر قدرتی که بر همه چیز غلبه کرده، جز حقیقت...

در واقع بدین ترتیب تم و موضوع تقابل در داستان نمایش همچون پیش واقعه در تعزیه تعریف شده و به دنبال آن زمان و مکان نیز تعیین می‌شوند؛

روشنفکر: مکان؛ همین صحنه‌ای که درش هستیم. زمان همین امشب! یعنی زمانی که ساختن دیوار چین به مضحکه...

همزمان با شروع روایت اجرا، مریم معترف به تناسب و فراخور موضوع و نوع روایت داستانش، شیوه‌های مختلف مضحکه و تقلید ایرانی را در خدمت مضامین نمایشنامه قرار می‌دهد تا حاصل کار به گونه‌ای مشخص به صورت یک اثر با ویژگی‌های نمایش ایرانی ارائه شود.

قرار گرفتن داستان‌های کوتاه خنده‌آور در میان فواصل روایت داستان اصلی، استفاده از چندین رقص در میانه روایت‌های نمایشی در حالی که هر یک از رقص‌ها به نظر مربوط به دوره‌ای از تاریخ و با لباس خاص آن دوره هستند؛ بدون رفت ناگهانی از روایت داستانی و خروج از داستان به شیوه‌ای شبیه به فاصله گذاری، آن چنان که در تعزیه وجود دارد؛ حضور گروه موسیقی یا مطرب‌ها در صحنه و اجرای قطعات شاد و متناسب با موضوع متناسب با رویداد نمایشی؛ پرداختن به شخصیت‌های اسطوره‌ای و تاریخی همچون تقلیدهای تاریخی و اساطیری ایرانی؛ دکور و صحنه آزاد و امکان ایجاد تغییرهای ناگهانی و باور قراردادهای مکانی و خلق کمدی در حوزه طراحی صحنه و... همه و همه مشخصات و ویژگی‌های نمایشی ایرانی هستند که مریم معترف به خوبی توانسته آن‌ها را در کنار هم قرار بدهد و یک کلیت هدفمند از اجرای نمایشی را با ترکیب جزئیات این شیوه‌های نمایشی و در جهت برقراری ارتباط مناسب با مخاطب امروز نمایش به وجود آورد.

نمایی از نمایش دیوار چین

معترف به راحتی و با پرداخت قراردادهای نمایش مضحکه و تقلید ایرانی متن نمایشنامه ماکس فریش را با همه ظرافت‌های و دشواری‌های درک ژرف ساخت آن در مقابل تماشاگر ایرانی قرار می‌دهد و از آن جا که توانسته در تمام مدت تمام حواس تماشاگرش را با مفاهیم مهم اما خنده‌دار نمایش‌اش درگیر سازد، در رسیدن به هدفش موفق است.

"دیوار چین" تماشاگرش را می‌خنداند، اما مسلماً با طنز انتقادآمیزش نسبت به قدرت و در تقابل با حقیقت، تماشاگر را به فکر وامی‌دارد و اصلاً هدف کارگردان هم همین بوده که گهگاه و در فصول متفاوت نمایش با فاصله‌گذاری و خروج از تداوم و استمرار روایت نمایشی داستان، اجازه غرق تماشاگر در رویداد نمایشی را نمی‌دهد.