تبیان، دستیار زندگی
هشام از همان جوانی شیفته علوم ‏بود و برای رسیدن به این هدف علوم زمانه را آموخت. کتب فلسفی دانشمندان یونان را فراگرفت و کتابی در رد یکی از فلاسفه یونان نگاشت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جوانی شیفته علم

هشام

عصر شکوفایی نهضت فرهنگی شیعه

در سال 132 هجری بنی‏امیه پس از 91 سال حکومت سرانجام در آستانه سقوط قرار گرفت و با کشته شدن مروان بن‏محمد منقرض شد و حکمرانان عباسی حکومت استبدادی خویش را آغاز کردند. در چنین موقعیتی که کشمکشهای سیاسی بنی‏امیه و بنی‏عباس به اوج خود رسیده بود، امام صادق(ع) با درایت ‏خاص خویش نهضت علمی، فرهنگی تشیع را طرح‏ ریزی کرد و دانشگاه عالی جعفری را بنیان نهاد. امام با استفاده از فرصت‏به دست آمده حوزه علمی با عظمتی تشکیل داد و در مدتی کوتاه علاقه‏مندان دانش معارف جعفری را پیرامون خود گرد آورد. آنان مشتاقانه به دانش‏اندوزی پرداختند و از گنجینه علوم آل محمد (ص) بهره‏مند شدند. به گفته شیخ مفید 4000 نفر از حوزه درسی حضرت استفاده کردند.شیخ طوسی شاگردان امام صادق (ع) را3197 مرد و 12 زن ذکر کرده است. امام با توجه به شکوفایی دانش و به وجود آمدن مکتب های مختلف و هجوم افکار الحادی، برنامه فرهنگی خویش را در محورهای مختلف به انجام رساند. پاسخ به شبهه‏های گوناگون ضد دینی، تشکیل جلسات مناظره، نشر روایات و تعالیم اسلام، تدریس رشته‏های گوناگون علوم و تربیت ‏شاگردان بخشی از برنامه‏های ششمین پیشوای شیعه بود.

هشام بن ‏حکم کیست؟

هشام در اوایل قرن دوم هجری در کوفه دیده به جهان گشود و در شهر واسط رشد کرد و به عرصه اجتماع گام نهاد. او بعدها برای تجارت به بغداد آمد و در محله کرخ به بزازی مشغول شد. دانشمندان علم رجال می‏نویسند: هشام دو فرزند دختر و پسر داشت. فرزند پسرش، حکم، متکلم بود و در بصره می‏زیست. دخترش، فاطمه، یکی از زنان با ایمان روزگار بود. هشام همچنین برادری به نام محمد بن‏حکم داشت که از راویان حدیث ‏بود.

هشام از همان جوانی شیفته علوم ‏بود و برای رسیدن به این هدف علوم زمانه را آموخت. کتب فلسفی دانشمندان یونان را فراگرفت و کتابی در رد یکی از فلاسفه یونان نگاشت.

هشام در مسیر تکامل اندیشه‏اش به مکتب های گوناگون علمی عصر خویش پیوست; ولی هیچ مکتبی عطش حقیقت‏جویی‏اش را فروننشاند. سرانجام به وسیله عمویش، عمیر بن‏یزید کوفی، با امام صادق (ع) آشنا شد و در شمار پیروان آن حضرت قرار گرفت. سیر تکاملی اندیشه هشام نشان می‏دهد که آگاهانه و براساس برهان عقلی تشیع را پذیرفته است. او به منظور کسب علم، تامین معاش، مناظره، تبلیغ معارف اهل بیت (ع) و انجام مناسک حج به شهرهای بغداد، بصره، مدائن، حجاز و کوفه سفر کرد و با برهان های دقیق و منطقی‏ در گسترش فرهنگ اهل بیت (ع) کوشید.

سفر برای تحصیل دانش

هشام به عنوان یک پژوهشگر شیعی سعی می‏کرد پرسش های خود را با امام صادق(ع) در میان نهد و از آن حضرت پاسخ دریافت کند. روزی یکی از دانشمندان مخالف اسلام پرسشی در باره تعدد زوجات مطرح کرد و گفت: قرآن از سویی در آیه سوم سوره نساء می‏گوید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة؛ با زنان پاک مسلمان ازدواج کنید، با دو یا سه یا چهار زن و اگر می‏ترسید میان آنها به عدالت رفتار نکنید، پس به یک همسر بسنده کنید» از سوی دیگر در آیه ‏129 همین سوره می‏فرماید: «و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم؛ هرگز نمی‏توانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر چند کوشش کنید» با ضمیمه کردن آیه دوم به آیه اول د رمی‏یابیم که تعدد زوجات در اسلام ممنوع است زیرا تعدد زوجات مشروط به عدالت است و عدالت هم ممکن نیست. پس تعدد زوجات در اسلام حرام است.

هشام از پاسخ بازماند پس برای گرفتن پاسخ به مدینه شتافت. این سوال را برای حضرت گفت. امام فرمود: «منظور از عدالت در آیه سوم سوره نساء، عدالت در نفقه و عایت‏ حقوق همسری و طرز رفتار و کردار است و مراد از عدالت در آیه ‏129 این سوره عدالت در تمایلات قلبی است. بنابراین تعدد زوجات در اسلام حرام نیست و با شرایطی جایز است»

هشام این گونه برای کسب علم و معارف اسلام تلاش می‏کرد. امام صادق(ع) نیز متقابلا هشام را از کوثر زلال ولایت‏سیراب می‏ساخت. امام در برابر پرسشهای هشام با بردباری پاسخ می‏داد و قانعش می‏ساخت. نمونه‏هایی از این پرسش و پاسخها در کتابهای توحید صدوق و علل الشرایع دیده می‏شود.


گردآورنده: محمدرضا ولی زاده

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.