تبیان، دستیار زندگی
علاوه بر مقام معنوى امامت ، مردى فوق العاده هوشمند و كاردان بوده است از این موقعیّت استثنایى كه برایش فراهم شده بود، حداكثر استفاده را نموده و معارف اسلامى را تا سر حد اعلاى ممكن بسط و نشر داد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هوشمندی و کاردانی

امامت

امام صادق (ع) و سردمداران اموی و عباسی

یك بار امام صادق ‏علیه السلام نزد زیاد بن عبداللَّه والی عباسی بود. زیاد گفت: اى‏فرزندان فاطمه فضیلت شما بر مردمان چیست؟ تمام فاطمیون كه درمجلس حضور داشتند از بیم جان خود لب از پاسخ فرو بستند. آنگاه امام فرمود: «همانا از فضل ما بر مردم این است كه ما دوست‏نداریم از خاندان دیگر جز خاندان خودمان باشیم در حالیكه كسى از مردم نیست كه دوست نداشته باشد از ما باشد!»

داوود بن على، والى مدینه بود. او به فرمانده نیروهایش دستورداد (معلى بن خنیس) یكى از سران برجسته شیعه و از یاران سخنور امام‏صادق‏ علیه السلام را اعدام كند. فرمانده نیز فرمان والى را به اجرا گذاشت چون (معلى) به شهادت رسید، امام در حالى كه نسبت به حكم صادر شده ازسوى والى بسیار خمشگین بود رو به او كرد و فرمود: «وست مرا كشتى و یزى را كه از آنِ من بود گرفتى!! آیا نمى‏دانى كه مرد ممكن است در وگ و عزاى فرزند خود آرام بنشیند، امّا در مقابل جنگ آرام نخواهد بود» والى عذر آورد كه او قاتل مستقیم "معلى" نبوده است. آنگاه آن‏حضرت نزد فرمانده نیرو رفت. او به جُرم خود اعتراف كرد. دستور داد گردنش را بزنند. والى نیز او را به خاطر جُرمى كه مرتكب شده‏ بود، گردن زد.

امام در عصرى قرار گرفته بود كه برخورد دو قدرت یكى بنى امیه و دیگرى بنى عباس موجب شده بود كه اوضاع و شرایط سیاسى تغییر فاحشى پیدا كند.

بنى عباس به منظور درهم كوبیدن امویان و براى جلب افكار عمومى به نام طرفدارى از علویان ، قیام نموده و با پیروى از همین سیاست مدبّرانه بوده است كه در بین مردم موقعیّت عظیمى بدست آورده و سرانجام هم به مقام حكومت نائل آمدند و گفتیم كه پس از چندى چهره سیاسى آنان تغییر كرد. از طرفى وصول به هدف و از طرف دیگر، یكى دو حادثه انقلابى كه از طرف یكى دو تن علوى انجام گرفت و یكى هم شخصیّت و عظمت و احترام فوق العاده اى كه رئیس و بزرگ علویان امام صادق علیه السلام در بین مردم پیدا كرده بود، موجب شد كه منصور، دومین خلیفه عباسى مشى سیاسى خود را تغییر داده و جداً در صدد محدود كردن و در شكنجه و زنجیر قرار دادن خاندان علوى برآید و بدیهى است كه تمام توجّه هم متوجه رئیس علویان امام صادق علیه السلام بوده است .

این عوامل موجب شد كه منصور، امام صادق علیه السلام را مسموم نموده و آن حضرت را از بین ببرد ولى عقل و درایت و كاردانى امام صادق علیه السلام آن چنان قوى و نیرومند بود كه از همان دوره ا كوتاه فترت و برخورد قدرتها، حداكثر استفاده را درترویج مذهب و پایه گذارى فرهنگ اسلامى نموده است .

دوره ا بنى امیه آنچنان دوره تاریك و پر خفقانى بوده است كه براى رهبران دینى و پیشوایان مقدّس مذهبى كمتر امكان فعالیّتهاى علمى و دینى بوده است ، زیرا بطورى كه گفتیم مبنا و اساس سیاست بنى امیه بر محدودیّت شدید خاندان علوى بوده و ائمه اسلامى هم كه همه از شریفترین و با فضیلت ترین فرزندان على علیه السلام بوده اند در دوره بنى امیه به سختى تحت مراقبت و نظارت بوده و در نتیجه موفقیّت آنان در راه گسترش دادن معارف عمیق اسلامى و تقویت بنیان فرهنگى این مذهب محدود بوده است. دولت عباسى در آغاز كار، اساس سیاست خود رادر طرفدارى از آل على علیه السلام قرار داده و در نتیجه ائمه دین علیهم السلام از آسایش و امكانات بیشترى برخوردار بودند ولى متأ سفانه پس از آنكه حكومت بر آنان استقرار یافت و پایه هاى دولتشان تثبیت گردید، همان برنامه بنى امیه را تجدید نموده و دوباره دوران سختى و محدودیّت شدید خاندان علوى آغاز شد و در فاصله این دو دوره یعنى در همان زمانى كه این دو قدرت بزرگ به جان هم افتاده بودند به مدّت كوتاهى برمى خوریم كه در حقیقت باید آن را روزگار آسایش و آزادى ائمه دین علیهم السلام به حساب آورد بنى امیه كه گرفتار رقیب خطرناكى مانند عباسیان شده بودند دیگر مجال مبارزه با فرزندان على بن ابیطالب علیه السلام را نداشتند. عباسیان نیز كه هنوز حكومت بر آنها استقرار نیافته بود بناچار براى كسب وجهه و به منظور راه یافتن به قلب و دل مردم ، شعار خود را طرفدارى از آل على قرار داده و نتیجتاً در این دوره كوتاه كه مصادف با زمان امام صادق علیه السلام بوده است ، علویان از آزادى مطلوبى برخوردار بودند.

امام صادق (ع) كه علاوه بر مقام معنوى امامت ، مردى فوق العاده هوشمند و كاردان بوده است از این موقعیّت استثنایى كه برایش فراهم شده بود، حداكثر استفاده را نموده و معارف اسلامى را تا سر حد اعلاى ممكن بسط و نشر داد.

نكته اى كه باید در اینجا به آن توجّه شود این است كه : تحوّل عظیم اسلامى كه با دست تواناى پیغمبر محترم اسلام انجام گرفت و سپس به وسیله ائمه دین و جانشینان گرامیش خصوصاً امام صادق علیه السلام رشد و نمو یافت تحوّلى.

است كه براساس علم و فرهنگ و ریشه هاى فكرى استوار است و این است رمز توفیق پیغمبر و سرّ دوام و ثبات اسلام .

نظام اقتصادى عادلانه اى را كه براساس مساوات و برابرى قرار گرفته بود، پیشنهاد كرد. نبى اكرم اسلام صلى الله علیه و آله ویران كننده دنیاى كهنه و سازنده دنیاى جدید است و او این موفقیّت بزرگ و درخشان را از راه ایجاد یك انقلاب بزرگ فكرى و علمى و فرهنگى بدست آورد و سپس این اساس مقدّس را بدست جانشینان خود سپرد تا با استفاده از موقعیّتهاى مناسب به نشر و ترویج و گسترش آن پردازند و امام صادق علیه السلام هم از یك موقعیّت خاص سیاسى استفاده كرد و به انجام این وظیفه بزرگ و مقدّس پرداخت . امام صادق علیه السلام در این راه آن چنان موفقیّتى بدست آورد كه اصولاً راه و روش حقوقى و فقهى ما به نام مقدّسش منسوب شده و آن را فقه جعفرى مى نامند.

امام صادق علیه السلام معارف و فرهنگ اسلامى را به اوج عظمت رساند. علوم اسلامى و مكتب علمى قرآن كه تا آن روز در اثر خفقانهاى سیاسى محیط در درون سینه ائمه دین علیهم السلام قرار داشت ، در عصر امام صادق علیه السلام تجلّى خیره كننده خود را آغازكرد. 31 سال دوره امامت صادق آل محمّد علیه السلام در نشر معارف اسلام و بنیان دادن به مذهب حقّه تشیّع گذشت، كتب مذهبى ما سرشار از مطالبى است كه گوینده آن امام صادق علیه السلام بوده است. مكتب حقوقى اسلام بوسیله پیغمبر پایه گذارى شد و بوسیله امام صادق علیه السلام شكل گرفت.


گردآورنده: ندا فریز.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.