تبیان، دستیار زندگی
چرا در روش و رویكردهاى پیشوایان دینى به این امور متعارض و متناقض‏نما برخورد مى‏كنیم؟ آیا این تعارض‏ها و تناقض‏ها همانند تعارض‏ها و تناقض‏هایى است كه در مسایل فقه و احكام وجود دارد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مقایسه صلح و قیام

امام

امام صادق علیه السلام و اولویت جهاد فرهنگى

یك مكتب جامع و فراگیر و فرازمانى مى‏بایست ‏به گونه‏اى داراى‏انعطاف باشد كه در هر شرایط نیازهاى جوامع انسانى را برآورده‏سازد. نیازهاى انسانى دو دسته پایدار و ناپایدار هستند، با توجه به شرایط زمانى و مكانى دگرگون و پاسخ‏هاى متنوع و مختلفى ‏را مى‏طلبند. جامعه انسانى از جهت‏ سیر كمالى خود هیچگاه حالت‏ایستایى ندارد و عوامل متعددى از درون و بیرون ‏برآن تاثیر مى‏گذارند. پاسخگویى به این نیازها با توجه به‏شرایط ناپایدار و بالندگى جامعه و انسان، موجب شد كه پاسخ‏ها، رویكردها و راهبردهاى كوتاه و یا بلندمدت شایستگى خود را ازدست‏ بدهد و دچار بحران هویت و از سویى از یك‏پدیده زیستى به یك پدیده آسیب زننده و بیمارى‏زا تبدیل و دگرگون‏ گردد. مذاهب، مكاتب و ایدئولوژى‏هاى بشرى و فلسفى و حتى قوانین ‏بشرى به جهت همین ناپایدارى و ناتوانى از گفتمان با وضعیت‏ متغیر و نا پایدار، همچنان دستخوش دگرگونى و كهنگى مى‏گردد و هراز گاهى راهكار،  رهیافت ‏بر راهبردهاى سازنده به یك بیمارى تبدیل مى‏گردد.

اسلام با دو ویژگى انعطاف و شناخت كامل و جامع، میان ‏ناپایدارى شرایط از سویى و پایدارى آموزه‏ها، و گزاره‏هایش از سوى دیگر این امكان را فراهم آورده ‏تا در شرایط ناپایدار با قوانین پایدار انسان را بسوى هدف نهایى‏اش رهنمون ‏سازد.

اسلام به عنوان یك مكتب كه براى راهنمایى ‏و رساندن انسان به كمال و پاسخگویى به همه‏ى نیازهاى او داراى‏ چنان توانایى و كشش مى‏باشد كه بتواند به این نیازها پاسخ‏هاى‏ مناسب و  راستین ارایه دهد و مناسبات زمانى، مكانى و بالندگى‏جامعه و انسان را در نظر بگیرد و گرفتار بندهاى ایستایى نگردد و پویایى و پایدارى را در همان حال در خود گردآورد.

رویكرد فكرى، آموزشى و پرورشى امام جعفرصادق(ع)

از این نگاه مى‏توان به رویكرد فكرى، آموزشى و پرورشى امام جعفرصادق(ع) پرداخت و دانست كه چرا ایشان در دوران بحران سیاسى و اجتماعى كه جامعه آن روز را فرا گرفته بود به قیام مسلحانه دست نیازید و حكومت اسلامى را در دست نگرفت. چرا در روش و رویكردهاى پیشوایان دینى به این امور متعارض و متناقض‏نما برخورد مى‏كنیم؟ آیا این تعارض‏ها و تناقض‏ها همانند تعارض‏ها و تناقض‏هایى است كه در مسایل فقه و احكام وجود دارد؟

مشكل اینجاست كه همان گونه كه اگر در اخبار متعارض و متناقضى‏كه در فقه و احكام نقل شده، تعارض‏ها حل نگردد و هركس به خبر وحدیثى تمسك جوید، موجب مى‏شود كه هرج و مرج در فقه پدید آید،اگر در این رویكردها و راهبردهاى مختلف پیشوایان از آن جمله‏امام حسین و امام حسن علیهم السلام و دیگر امامان و پیشوایان‏درود خداوند برایشان باد. تعارض‏ها و تناقض‏ها برطرف نگردد،موجب آن خواهد شد كه هرج ومرج اخلاقى و اجتماعى و سیاسى پدیدآید و هركس به هوا و هوس خود راهى را پیش بگیرد و بعد آن را باعملى كه در یك مورد معین و یك زمان معین از یكى از امامان وپیشوایان نقل شده توجیه و تفسیر كند و فرد دیگرى نیز بر پایه‏هوس خود راهى دیگر كه ضد آن است را پیش بگیرد و او نیز آن رابه یكى از امامان و رفتارها، گفتارهاى گزینشى از آنان استنادداده و آن را اصل بگیرد; و این چنین است كه برخى، باتوجه به‏این تفاوت‏ها، تعارض‏ها و تناقض‏ها بگویند كه اسلام دین آخرت است وآن دیگرى بگوید دین حكومت و دنیا است نه دین آخرت. یكى حركت‏امام حسین(ع) را حركت دنیوى در جهت رسیدن به خلافت و حكومت‏توجیه كند و آن دیگرى صلح امام حسن(ع)، كنارگیرى امام زین‏العابدین(ع) و سوزاندن نامه رهبر قیام و جنبش‏هاى دوره پایانى‏حكومت اموى توسط امام صادق(ع) را نشان از آخروى بودن اسلام وغیر دنیاى بودن آن تفسیر نماید.

پویایى در عین پایدارى آموزه‏ها و روح زنده و پویاى تعلیمات اسلامى چنین تعارض هایى راایجاب مى‏كند. این تعارض‏ها در واقع آموزش بهره‏گیرى و به كارگیرى از شرایط و امكانات زمان و بهترین شیوه پاسخگویى به‏ نیازهاى هر زمان است كه مى‏توان از آن‏ها در راستاى تكامل جامعه انسانى بهره گرفت.

به ظاهر تعارض به نظر مى‏رسد كه اگر در مقابل ظلم باید قیام كرد پس چرا امام صادق(ع) قیام‏نكرد بلكه در زندگى راه تقیه پیش گرفت و اگر باید تقیه‏ كرد و وظیفه‏ى امام این است كه به تعلیم و ارشاد و هدایت مردم‏ بپردازد، پس چرا امام حسین(ع) این كار را نكرد؟ شهید مطهرى با توجه به اوضاع سیاسى عهد امام به این پرسش پاسخ‏ مى‏دهند و بیان مى‏دارند كه این رویكرد به ظاهر متناقض تنها به جهت‏شرایط و مقتضیات زمان و مكان بود كه درسى آموزنده ‏براى رهروان راه پیشوایان راستین است تا بدانند كه در شرایط مختلف مى‏توانند رویكردهاى متفاوتى داشته باشند. امام صادق(ع) مى‏دانست كه بنى‏العباس مانع آن خواهند شد كه حكومت‏به اهل‏بیت‏پیامبر(ص) منتقل شود و در صورت پذیرفتن پیشنهاد بدون هیچ‏ تاثیرگذارى مثبت آن حضرت را شهید خواهند كرد. امام(ع) اگر مى‏دانست كه شهادت آن حضرت براى اسلام و مسلمین اثر بهترى دارد، شهادت را انتخاب مى‏كرد. همان طورى كه‏ امام حسین(ع) به همین دلیل شهادت را انتخاب كرد. در آن عصر آن چیزى كه مفیدتر بود رهبرى یك نهضت علمى و فكرى و تربیتى بود كه اثر آن تا امروز هست.

جان مطلب همین جا است كه در همه‏ى این كارها، از قیام و جهاد وامر به معروف و نهى از منكرها و از سكوت‏ها و تقیه‏ها باید به‏اثر و نتیجه آنها در آن موقع توجه كرد. اینها امورى نیست كه به‏شكل یك امر تعبدى از قبیل وضو، غسل، نماز و روزه صورت بگیرد. اثر این كارها در اوضاع و شرایط مختلف فرق مى‏كند. گاهى اثر قیام و جهاد براى اسلام نافع‏تر است و گاهى اثر سكوت و تقیه، گاهى شكل و صورت قیام فرق مى‏كند. همه ‏اینها بستگى دارد به خصوصیت عصر و زمان و اوضاع و احوال روز و یك تشخیص عمیق در این مورد ضرورت دارد، اشتباه تشخیص دادن‏ زیان‏ها به اسلام مى‏رساند.


گردآورنده: رحمان نجفی .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.